دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 31 فروردین,1403

فرمان صبر به پيامبر اسلام در قرآن


فرمان صبر به پيامبر اسلام در قرآن

فرمان صبر به پيامبر اسلام در قرآن / گروه تنظيم آثار استاد طاهايي

كمتر موضوعي را در قرآن مي‌توان يافت كه مانند صبر تكرار و مورد تأييد قرار گرفته باشد. در قرآن مجيد حدود هفتاد مورد از صبر سخن به ميان آمده كه موارد زيادي از آن به شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اختصاص دارد. (نمونه، ج1، ص518)

تاريخ مردان بزرگ گواهي مي‌دهد كه يكي از عوامل مهم يا مهم‌ترين عامل پيروزي آنان، استقامت و شكيبايي است. افرادي كه از اين صفت بي‌بهره‌اند در گرفتاري‌ها بسيار زود از پاي درمي‌آيند و مي‌توان گفت نقشي كه اين عامل در پيشرفت افراد و جامعه ايفا مي‌كند بسيار مهم‌تر از فراهم بودن امكانات و استعداد و هوش آن‌هاست. (ر.ك، همان)

ضرورت صبر براي اهل ايمان:

قرآن مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (بقره/153)

اي افراد با ايمان از صبر(استقامت) و نماز(در برابر حادثه‌هاي سخت زندگي كمك بگيريد) زيرا خداوند با صابران است.

در واقع اين آيه‌ي شريفه علاوه بر امر به صبر، يكي از عوامل تقويت آن را ياري خواستن از خداوند مي‌داند (استعينوا) زيرا انسان در مشكلات نيازمند به تكيه‌گاه است. نماز انسان را به مبدأ مقتدر متّكي مي‌سازد زيرا اگر قرار باشد مؤمن در اين راهپيمايي بسيار طولاني دنيا _ كه به سوي هدف و جهتي مشخّص و معيّن در حركت است _ از هر حادثه‌ي ناگوار ضربه‌اي ببيند و قسمتي از نشاط روحي خود را از دست بدهد، ديگر توان پيمودن اين مسير را نخواهد داشت.

مقاومت و صبر در برابر اين حوادث مهم هم نشاط روحي را حفظ نموده و هم نيروي اراده و عزم آهنين را در انسان تقويت مي‌كند.

صبر پيامبران

 وقتي صبر براي اهل ايمان ضروري باشد طبيعي است كه براي پيامبران ضرورت بيشتري خواهد داشت، چون هدف اساسي بعثت انبيا دگرگون كردن و جهت دادن و بازسازي جوامع بشري است. از اين جهت پيامبران پيوسته با مخالفان و گمراهان و هوا‌پرستان و دنيا‌پرستان و... مواجه هستند و نياز بيشتري به صبوري و استقامت دارند. خداوند از صبر پيامبران براي رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم گزارش مي‌دهد و مي‌فرمايد: «وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ...». (انعام/34)

پيش از تو نيز پيامبراني تكذيب شدند و در برابر تكذيب‌ها صبر و استقامت كردند و (در اين راه) آزار ديدند.

در حقيقت آيه‌ي فوق به يك اصل كلّي اشاره مي‌كند و آن اين‌ است كه رهبران صالح اجتماع كه براي هدايت توده‌هاي مردم به وسيله‌ي ارائه‌ي مكتب و طرح‌هاي سازنده تلاش مي‌كنند هميشه با جمعي سودجو و زورگو كه منافعشان به خطر مي‌افتاده روبرو مي‌شدند. (نمونه، ج5، ص212)

به طور مسلّم پيامبراني كه صاحب شريعت جديد و آيين تازه بودند با مشكلات و گرفتاري‌هاي بيشتري روبرو مي‌شدند بنابراين براي مقابله با آن به عزم و ارادهي محكم‌تري نياز داشتند؛ به اين دسته از پيامبران اولوالعزم اطلاق شده است. (نمونه، ج21، ص378)

صبر اين پيامبران بزرگ الهي مثال زدني است. به همين سبب قرآن كريم به رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي‌فرمايد: «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ...» (احقاف/35)

صبر كن آن‌گونه كه پيامبران اولوالعزم شكيبايي ورزيدند.

تنها تو نيستي كه با مخالفت و عداوت اين قوم مواجه شده‌اي، نوح عليه السلام950 سال دعوت كرد امّا جز گروه اندكي به او ايمان نياوردند. پيوسته آزارش مي‌دادند و به سخريه‌اش مي‌گرفتند. ابراهيم عليه السلام را به ميان آتش افكندند و موسي عليه السلام را تهديد به مرگ نمودند و قلبش از نافرماني‌هاي قومش پرخون بود و عيسي مسيح عليه السلام را بعد از آزار بسيار مي‌خواستند به قتل برسانند كه خداوند نجاتش داد. (نمونه، ج21، ص377)

خداوند به پيامبر اسلام دستور مي‌دهد: «فاصبر كما صبر اولوالعزم من الرسل»؛ اي پيغمبر تو هم مانند پيامبران اولوالعزم در برابر مخالفان شكيبا باش. از آن‌جا كه دين مقدّس اسلام يك دين و آيين جهاني و عمومي است، بنابراين دشمنان اين دين نيز بيشتر از ساير اديان بود كه پيامبر مي‌فرمود: «و ما اوذي نبي مثل ما اوذيت»؛ هيچ پيامبري به اندازه‌ي من اذيت نشد.

پس بنيان‌گذار چنين دين و آييني هم نياز بيشتري به نيروي صبر دارد. اين است كه در موارد بسياري خداوند پيامبرش را امر به صبر مي‌كند. در يك نگاه كلّي بيشتر اين آيات در سوره‌هاي مكّي هستند چون در طول سيزده سالي كه حضرت در مكه بودند قريش به هر شكلي كه مي‌توانست از آزار پيامبر خودداري نكردند، نظير: شكنجه، توهين، تحقير، مسخره، تهمت، تحريم اقتصادي و محروميت از كليه‌ي حقوق اجتماعي و در نهايت از انواع حربه‌ها براي مبارزه با آن حضرت و يارانش استفاده نمود. (كشف الغمه في معرفه الائمه، ج2، ص537)

قرآن پس از بيان سرگذشت دردناك نوح عليه السلام و ماجراي مخالفت‌ها و مسخرگي‌هاي قوم وي مي‌فرمايد: «تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ». ﴿هود/۴9

اين‌ها از خبرهاي غيب است كه به تو (اي پيامبر) وحي مي‌كنيم. نه تو و نه قومت، اين‌ها را پيش از نمي‌دانستيد. بنابراين صبر و استقامت كن كه عاقبت از آن پرهيزگاران است.

در نقلي آمده‌است در جريان جنگ صفين در مورد تقسيم غنائم شخصي از منافقان اعتراض نمود و گفت اين تقسيم عادلانه نيست. سخن به گوش پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد. چهره‌ي آن حضرت گلگون شد و فرمود: «رحم الله موسي قدا و ذي باكثر هذا فصبر»؛ ؟؟؟خدا موسي عليه السلام را رحمت كند موسي بيش از اين زخم زبان شنيد و صبر كرد. (حليه الابرار في احوال محمد و آله الاطهار عليهم السلام)

بنابر دستور خداوند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مأمور به شكيبايي در برابر زخم زبان‌ها و سخنان نارواي دشمنان درباره‌ي خويش است. قرآن مي‌فرمايد: فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ (طه/130) پس در برابر آن‌چه مي‌گويند صبر كن.

آن‌قدر اين زخم زبان‌ها زياد است كه خداوند به طور مكرّر در آيات مي‌فرمايند: «وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ»(مزمل/10)

به طور مسلّم عنايت ويژه‌ي خداوند به پيامبر، زمينه‌ساز شكيبايي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در برابر حكم پروردگار است: « واصبر لحكم ربك فانك باعيننا و سبح بحمد ربك»؛ در راه ابلاغ حكم پروردگارت صبر و استقامت پيشه كن و هنگامي كه برمي‌خيزي پروردگارت را تسبيح و حمد گوي.

جمله‌ي «فانّك باعيننا» تعبير بسيار لطيفي است كه هم حاكي از علم و آگاهي پروردگار و هم نشانگر حمايت كامل و لطف اوست. آري، انسان هنگامي كه احساس كند شخص بزرگي ناظر و حاضر است و تمام تلاش و كوشش‌هاي او را مي‌بيند و او را در برابر دشمنان حمايت مي‌كند، هم نيرو و توان مي‌يابد و هم احساس مسئوليت بيشتري مي‌كند. به دنبال دستور به صبر مي‌فرمايد: هنگامي كه از هر محفل و مجلسي برمي‌خيزي حمد و تسبيح او كن و براي مبارزه با كارشكني‌هاي دشمن آماده شو. (قرآن حكيم، ص525)

صبر پيامبر(ص) داراي بركات فراوان است. از جمله جلب دوستي و محبّت ديگران، زيرا ايشان بدي را با نيكي دفع مي‌كردند. چنان‌چه قرآن مي‌فرمايد: «...ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ. وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا».؛ بدي را با نيكي دفع كن. ناگاه خواهي ديد همان كس كه ميان تو و او دشمني است، گويي دوستي گرم و صميمي است. و به اين مقام نمي‌رسند مگر كساني كه داراي صبر و استقامت هستند. ﴿فصلت/34و 35

چه بسا مواردي كه با جلب محبت و بحث منطقي و عاطفي كار به سرانجام نرسد و درگيري حاصل شود و دشمن دست به تعدّي و تجاوز بزند. نظير وضع دردناكي كه پيامبر در جريان شهادت عمويش حمزه ديد كه دشمن به كشتن او قناعت نكرد، بلكه سينه و پهلوي او را با قساوت عجيبي دريد و قلب او را بيرون كشيده و گوش و بيني او را قطع نموده است، پيامبر بسيار منقلب و ناراحت شدند و فرمودند: « اللهم لك الحمد و اليك المشتكي و انت المستعان علي ما اري»؛ خدايا حمد از آن توست و شكايت به تو مي‌آورم و از تو در برابر آن‌چه مي‌بينم ياري و مدد مي‌جويم.

 در اين هنگام اين آيه نازل شد:«وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ. وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ...»؛ هر گاه خواستيد مجازات كنيد، تنها به مقداري كه به شما تعدّي شده كيفر دهيد و اگر شكيبايي كنيد، اين كار براي شكيبايان بهتر است. صبر كن و صبر تو فقط براي خدا و به توفيق خدا باشد. (نحل/126 و 127)

با اين‌كه جريان حمزه سيّدالشهدا، بسيار بر نبي اكرم سنگين و دشوار آمد و شايد دردناك‌ترين لحظات عمر پيامبر بود ولي باز ايشان راه عفو و گذشت را انتخاب كردند چنان‌كه خداوند ايشان را امر نمود:« ولئن صبرتم لهو خير للصابرين».

اين عفو و گذشت و صبر و شكيبايي در صورتي اثر قطعي خواهد داشت كه بدون هيچ چشم داشتي انجام پذيرد يعني فقط به خاطر خدا باشد، بنابراين قرآن اضافه مي‌كند: مواصبر و ما صبرك الا بالله...»

حاصل سخن اين‌كه آدمي در هر مرحله‌اي كه باشد صبر او را به خدا نزديك‌تر و به او متكيتر ميسازد. آن هنگام كه انسان در برابر شدايد و مصايب روزگار قرار ميگيرد و آزمايشهاي زندگي او را به شدّت مي‌فشارد و مي‌كوبد اگر به بيصبري دست نزند و جزع و شيون نكند روزنههاي ارتباط او با خدا گشوده‌تر و آزاد‌تر مي‌گردد و دل و جانش به نور حضور خدا روشن و روشن‌تر مي‌شود.

زيباترين بشارتي كه خداوند پيرامون صبر در قرآن داده است اين وعده‌ي الهي است كه مي‌فرمايد: «والله مع الصابرين» (بقره/249) اين همراهي با صابران معيت و همراهي خامي است كه سرپرستي و حمايت و مدد خداوند را نسبت به آنان مي‌رساند.

انسان پس از تحمّل مثبت و مستمر سختي‌ها در راه ايمان و استقامت فولادين در برابر عوامل منفي و مخالف آن، بر نفس خويش و بر ناملايمات چيره مي‌گردد. آن وقت آن انساني كه اين مراحل را طي كرد، و مانند كوه در مقابل مشكلات ايستاد و مقاومت كرد مانند پولادي است كه در مراحل مختلف آب‌ديده شده و آمادگي و شايستگي پيدا مي‌كند. پايداري در برابر سختي‌ها و مبارزه براي رفع آن انسان را پرورش مي‌دهد و سازنده است: «عسي ان تكرهوا شينا و هو خير لكم و عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم».

چه بسا چيزهايي كه شما دوست نداريد و خوب است براي شما و چه بسا چيزهايي كه دوستشان داريد ولي ضرر شما در ان است. اگر صبر كنيم مشكلات زندگي سازنده است.

دو درخت را در نظر بگيريد كه يكي لب جويبار سبز مي‌شود و ديگري در بيابان. آن درختي كه لب جويبار است با دو روز بي آبي خشك مي‌شود ولي درخت بيابان با وزش بادها، طوفان‌هاي سخت وخشكي هوا از پا در نمي‌آيد.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 27


تعداد امتیازات: (1) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2426)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort