دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
پنجشنبه, 30 فروردین,1403

دانشگاه معارف الهي(قسمت سوم)


دانشگاه معارف الهي(قسمت سوم)

شرح زيارت آل ياسين

در مسير سعادت يا سرگشته حيرت

*استاد رثايي

سخن در «امر امامت» بود؛ یعنی همان حکمت بالغه‏ ی الهی. حکمت، معرفت امام است؛ امامی که سرمایه‏ ی سعادت‏ هاست و انسان‏ ها با کسب کردن علوم یقینی و حکمت‏ ها از امام به اطاعت خداوند می‏رسند. البتّه امام (عجّل ‏الله‏ تعالی‏ فرجه) متذکّر می‏ شوند که آیات و نشانه‏ ها و هشدارها برای گروهی که ایمان نمی ‏آورند و لجاجت می‏ ورزند، سودی ندارد. سپس برای گروه مؤمنان صالح که مطیع و منقاد خدایند دعا و طلب رحمت و امنیت می‏ کنند و نیز تصریح می‏ کنند که توجّه به خداوند باید از طریق اهل بیت (علیهم‏ السّلام) باشد که وجودشان نماد کامل دین حق است:

ایمنی اولیای حق

با توجّه به مطالب گذشته، یعنی گرفتاری و سرگشتگی دور افتادگان از مکتب انبیا و اولیا در دنیا و آخرت، اکنون امام عصر (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه)، بر سالم ماندن خود و تمامی بندگان شایسته‌ی حق تأکید می‌فرمایند: در این فراز، حضرت قبل از زیارت، بر خود و بر بندگان صالح و شایسته سلام نموده‌اند. سلام حضرت، یک نوع دعا و طلب رحمت از جانب خداوند برای آنان می‌باشد و این‌كه عباد صالح را در ردیف خود ذکر نموده‌اند، اشاره به مقام و منزلت والای آنان دارد و «عِباد اللهِ الصالِحین»، افرادی هستند که در امر خدا تعقّل و تفکّر نموده، مطیع و منقاد اولیای حق شده‌اند؛ به این خاطر مورد محبّت آن حضرت واقع شده و بر آنان سلام فرستاده‌اند. پس این فراز، دعای مستمر آن حضرت برای سلامتی و ایمنی معنوی بندگان شایسته‌ی خداوند است.

ضمن این که این جمله از سلام‌های پایانی نمازگزاران است که با گفتن آن از نماز خارج می‌شوند. در غیر نماز نیز این سلام وارد شده است. امام صادق (علیهالسّلام) می‌فرمایند: هرگاه به منزل خود وارد شدی بگو بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ و بر خانواده‌ات سلام کن و اگر کسی در منزل نباشد بگو: «بِسْمِ الله وَ سلامٌ عَلی رَسولِ الله وَ عَلی اهلِ بَیتِه وَ السَّلامُ عَلَینا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصّالِحین»؛ که هرگاه چنین بگویی، شیطان از منزل تو فرار می‌کند (بحار‌الانوار، ج 76 / 11).

هنگامی که رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) در معراج نماز گزارد و پیامبران و فرشتگان به او اقتدا نمودند پس از سایر افعال نماز، دستور یافت که تشهّد بگوید. آن گاه خداوند بر آن حضرت چنین سلام داد: «السَّلام عَلَیکَ ایُّها النَّبی وَ رَحمهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه» رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) از روی فروتنی و درخواست سلامت برای تمامی بندگان شایسته، چنین گفت: «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصّالِحین» سپس خداوند فرمود: «السَّلام عَلَیکُم وَ رَحمهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه».

«اِذا اَرَدتُمُ التَّوَجُهُ بِنا اِلى اللهِ وَ اِلَيْنا...»

کلمه‌ی توجّه در لغت: به سوی کسی یا چیزی روی آوردن و برابر او قرار گرفتن است.

توجّه به سوی پروردگار، باید با قلبی مطمئن و مملو از ایمان به حقایق باشد واگر قلبی ناقص‌الایمان بود نمی‌تواند توجّه کامل و تام به سوی خداوند داشته باشد، بنابراین حضرت در این زیارت، تمام وسایل و مسائلی را که باید یک فرد مسلمان به آن‌ها اعتقاد راسخ داشته باشد، ذکر می‌کنند.

نکته‌ی دیگری که از این عبارت فهمیده می‌شود این است که: توجّه به خداوند باید از راه و روشی باشد که پروردگار، برای مخلوقات ترسیم نموده، یعنی مؤمنین از طریق اولیای حق به رضای او دست یابند و با توّسل به ایشان رستگار شوند؛ چنان‌چه در زیارت جامعه می‌خوانیم: «مَن اَرادَ اللهَ بَدَأَ بِکُم وَ مَن وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنکُم وَ مَن قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم»؛ هرکس اراده‌ی خداشناسی و اشتیاق به خدا در دل یافت به پیروی از شما بود و هرکسی خدا را به یگانگی شناخت به تعلیم شما پذیرفت و هرکس خدا را طلب کرد با توجّه شما بوده است. در احادیث بسیاری، ائمه (علیهمالسّلام) به عنوان وَجهُ الله، توصیف شده‌اند و در بعضی احادیث مقصود از «وَجهُ الله»، دین خداوند بیان گردیده است؛ بنابراین روی‌آوردن و توجّه نمودن به سوی ائمه‌ی اطهار (علیهالسّلام) که وجودشان نماد کامل دین حق است، امری لازم و ضروری است که باید دانست روی آوردن به این بزرگواران به عنوان مقدّمه‌ی توجّه به خداوند و بندگی و اطاعت او می‌باشد. این تعبیر امام عصر - ارواحنا فداه - چنان دقیق است که هیچ شبهه‌ای برجای نمی‌گذارد چرا که توجّه به سوی خداوند بدون واسطه‌ی اولیای او ممکن نیست. اگر خداوند فرستادگانی نمی‌داشت که مردم را به سوی او فراخوانند و توجّه دهند، مردم کجا می‌توانستند خدای را بشناسند و او را بپرستند؟

        بوی گل، خود به چمن راهنما شد ز نخست            ورنه بلبل چه خبر داشت که گلزاری هست؟

هم‌چنین باید فهمید که روی آوردن به غیر اولیا (چنان که مشرکین به بت‌ها روی می‌کنند و آن‌ها را مقرّب می‌پندارند، یا گمراهان سران باطل و نفاق را به درگاه حق واسطه می‌آورند) آدمی را از مسیر سعادت دورتر می‌سازد و بر تاریکی‌هایش می‌افزاید و او را در وادی حیرت وامی‌گذارد.

نکته‌ی دیگری که از این عبارت حضرت فهمیده می‌شود مسأله‌ی شفاعت و کمک کردن اولیای خدا به اذن اوست به افرادی که در اثر توسّل و توجّه، پیوند معنوی با خدا و اولیای او ایجاد می‌کنند. فرمایش امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) را می‌توان چنین بیان کرد: هرگاه خواستید به درگاه خدا بروید با شفیع بروید. پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) می‌فرمایند: «یَشفَعُ اَهلُ بَیتی فَیَشفَعُون»؛ اهل بیت من شفاعت می‌کنند و شفاعتشان پذیرفته می شود (مناقب، ابن شهر آشوب،ج 2 / 15).

امام مي‌فرمايند:«فَقُولُوا کَما قالَ اللّه تَعالی: سَلامٌ عَلی آلیس»؛ (اگر خواستید به وسیلهی ما به سراغ خدا بروید) پس همانگونه که خداوند متعال فرموده است، بگویید: سلام بر خاندان پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله).

پیروی از خداوند: الگوی انسان مؤمن میبایست کلام خداوند باشد به خصوص در گفتار، که نمودار اندیشهها و افکار گوینده است. مؤمن باید سعی کند از خود چیزی نگوید و رأیی نداشته باشد و هرچه بر زبان میآورد با کلام خداوند سبحان مطابقت کند که حقیقت ایمان و مرحلهی بلند تسلیم، همین است. شیوهی ائمّهی اطهار (علیهم‏السّلام) نیز چنین بوده که کلام خداوند را اساس گفتار و منبع اصلی سخنان خود قرار میدادند. امام باقر (علیه‏السّلام) میفرمایند: «هرگاه برایتان حدیثی بگویم، (راجع به آن) از کتاب خداوند از من بپرسید». سپس فرمودند: «رسول خدا (صلّی‏الله‏علیه‏و‏آله) نهی کردند از قیل و قال (و سخنان بیفایده) و از تباه ساختن مال و از کثرت سؤال» (فروع کافی، ج1/60).

سَلامٌ عَلی آلیس: زیارت آلیاسین در ظاهر شامل 23 سلام است ولی در باطن 40 سلام دارد که بعضی از سلامها با "واو عطف" آمده است. سلامهای این زیارت چهار مرحله بوده و حول چهار محور میچرخد.

1-    در بعضی سلامها، صفات حضرت مشاهده میگردد: از جمله «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا داعِیَ اللَّهِ، خلیفه اللّه، باب اللّه» اینها همه صفات است؛

2-   بعضی سلامها در قالب زمانهای خاص است: « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تقوم، حینَ تَقعُد؛ زمان رکوع، زمان سجده» یعنی به زمانی سلام میدهیم که حضرت ولیّ‏ّّّّّعصر مشغول سجده هستند؛

3-    سلام بر حالات مختلف حضرت (زمانی که مشغول بارش علم یا برافراشتن پرچم هستند؛

4-    چهارمین نوع سلامها، اعلام وصل مایه همه آنات و حالات و کمالات آن حضرت است «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوامعِ السّلام» هر سلامی که اظهار ارادتی برای شما میکند من خودم را به آن میرسانم.

بعد از همهی این سلامها به مرحلهی شهود میرسیم و عقاید حقّهی خود را در اختیار مولایمان قرار میدهیم: (أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ).

در اینجا هشدار به زائر است؛ یعنی اگر میخواهی زائر بمانی و مرا زیارت کنی، باید عقاید حقّهی تو چنین باشد. بعد از طرح همهی عقاید، حضرت اجازه میدهند زائر خودش را معرّفی کند: «اَنَا وَلّیٌ لک» بعد از معرّفی، زائر به عنوان دوست آقا، اعلام میدارد: «نُصرَتی مَعَدَّهٌ لَکُم»؛ اگر از دست من کاری ساخته است همهی توانم در اختیار شماست. البتّه اگر به مرحلهی شهود برسیم میتوانیم صادقانه به مولا کمک کنیم. حال بازگردیم به اولین سلام.

سَلامٌ عَلی آلیس: در ابتدای دعا باید به مجموعه سلام کنیم و امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجه) را از زهرا و علی و ائمّه (علیهمالسّلام) جدا نکنیم که قلب این مجموعه وجود مقدّس پیامبر اکرم (صلّی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله) هستند.

معاني سلام

اولین معنای سلام، اسم خداست؛ معنای دوم سلام، تسلیم است؛ معناي سوم، سلام دعا است؛ و نيز زائر یاد روز میثاق میافتد؛

اگر با این معانی در محضر حضرت عرض سلام کردیم، نباید دوست پیمانشکن و بیوفايي باشیم. با این سلامها بر این بزرگوران، خود را تسلیم ايشان کردهایم و با توجّه به این که تمام کارها و فرمانهای آنها درست است و برای ما رشد دارد، ما خود را به دست زیباترین و آگاه‌ترین و عالیترین موجودات عالم میسپاریم و دیگر نگرانی و اضطرابی از این بابت نداریم.

سلامٌ علي آل يس: سلام بر اهل بيت پيامبر (صلّی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله)

گويا حضرت حجّت (علیهم‏السّلام) چنين فرموده‌اند: تو كه زائري و مي‌خواهي مرا زيارت كني، تو كه مايلي بر من سلام و درود داشته باشي، ادب اقتضا مي‌كندكه ابتدا به همه‌ي خاندان من، آباء و اجداد طاهرين من سلام و درود داشته باشي و آن‌ها را در سلام بر من مقدّم بداري.

در اين فراز به توضيح دو مطلب مي‌پردازيم: اول معني و كاربرد آل، دوّم معناي كلمه‌ي ياسين.

آل در لغت، به معناي خانواده، دودمان، فرزندان و اهل بيت است(معجم مقاييس‌اللغه،ج1،ص160). فرق اهل با آل در اين است كه اهل شمول بيشتري دارد. هم به لحاظ نسبت و خويشاوندي و هم به لحاظ اتّصال و ارتباط كامل به كار مي‌رود؛ مانند اهل تهران، اهل علم. امّا آل، فقط از جهت خويشاوندي به كار مي‌رود؛ مي‌گويند: آل رسول، آل علي، آل ابراهيم و... امّا نمي‌گويند: آل تهران، آل علم و... . بعضي گفته‌اند:"آل" ستون‌ها و چوب‌هاي خيمه است و از اين جهت آل را به شخصي تشبيه كرده‌اند كه تكيه‌گاه اوست(مجمع‌البيان،ج1،ص104). خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: «سَلامٌ عَلی آلیس»(صافات،130) بنا بر قول اكثر قُرّاء و مفسّرين خاصّه و عامّه( شيعه و سنّي) آل يس صحيح است نه اِل يس، احاديث بسياري نيز در تأييد اين قرائت هست. امام صادق(عليه‌السّلام) از امير‌المؤمنين (عليه‌السّلام) نقل فرمودند: «یس مُحمّدٌ و نَحنُ آلُ یس» ياسين محمد (صلّی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله) است و ما خاندان و دودمان ياسين هستيم(تفسيربرهان،ج4،ص33). به اعتقاد اكثر مفسّرين اين معنا كه مقصود اِلياس و همراهان او هستند، باطل است زيرا آيات زيادي در قرآن بر معناي آل و كاربرد آن دلالت دارد، از جمله:«آل يعقوب»(مريم،6)،«آل لوط»(قمر،34) و «آل فرعون» (غافر،28).

مؤمن آل فرعون حزبيل نام داشت و پسر عموي فرعون بود و اين جوانمرد همان است كه به حضرت موسي(عليه‌السّلام) گزارش داد كه مي‌خواهند تو را بكشند. حزبيل از جهت خويشاوندي، آل فرعون خوانده مي‌شود، نه از جهت عقيده و آيين، زيرا او بر آيين فرعون نبود.

بعضي از فقهاي اهل تسنّن (شافعي،مالك، مازني، مسلم و...) گفته‌اند: صدقه دادن به آل محمد (صلّی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله) روا نيست و اختلافي نيست در اين كه صدقه بر امّت محمد (صلّی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) حرام نمي‌باشد، بنابر اين آل محمد به كساني كه از نسل آن حضرت نيستند گفته نمي‌شود.

بر طبق روايات تفسيري آيه‌ي اول سوره يس و آيه‌ي 130 سوره‌ي صافات دلالت بر اين دارد كه كلمه‌ي ياسين، از نام‌هاي مقدّس پيامبر اكرم و آل يس ، فرزندان معصوم آن حضرت مي‌باشند. امام باقر(عليه‌السّلام) مي‌فرمايند: اين نام مقدّس (محمد) از اسم‌هايي است كه به رسول خدا(صلّی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) اختصاص داده شده و اذن داده شده تا مردم به آن نامگذاری کنند، امّا چه کسی به آنان اجازه داده که در خصوص یس نامگذاری کنند در حالیکه این نام فقط اسم پیامبر (صلّی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) است (کافی، ج6/20) و هم‌چنین چند اسم دیگر نیز مانند: نبی، رسول، بشیر، نذیر، طه از القاب مخصوص حضرت میباشد.

حضرت رضا (علیه ‏السّلام) در مجلس بزرگی که مأمون از علماي مذاهب مختلف در خراسان ترتیب داده بود، در جواب سؤال مأمون که پرسید: آیا آیهای در قرآن در فضیلت آل پیامبر(صلّی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) واضحتر و روشنتر از آنچه تا به حال گفتیم وجود دارد؟ فرمودند: بلی، و رو کردند به علما و فرمودند: معنای این کلام خدا چیست؟ «یس و القُرآنِ الحَکیم» و منظور از یس کیست؟ همه گفتند یس اسم پیامبر اکرم (صلّی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) است و تردیدی در آن نیست. حضرت فرمودند: خداوند به محمد و آل محمد (صلّی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) از این جهت فضیلت و امتیازی داده که احدی نمیتواند حقیقت آن را درک کند مگر آن که آن را تعقّل کرده و با میزان عقل سنجیده باشد. زیرا خداوند بر هیچکس غیر از انبیا در قرآن کریم سلام نکرده است. «سَلَامٌ عَلَی نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ(صافات،79)؛ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ(صافات،109)؛ سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَ هَارُونَ(صافات،120)»؛ ولی نفرموده است سَلَامٌ عَلَی آل نُوحٍ؛ سَلَامٌ عَلَى آل إِبْرَاهِيمَ... و حال آن که میبینیم فرموده است: سَلامٌ عَلی آلیس. مأمون گفت: البتّه من میدانستم که در کانون نبوّت و نزد معدن علوم، شرح و معنای فضائل آل پیامبر (صلّی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) هست و اوست که میتواند این حقیقت را بیان کند (عیون اخبار الرّضا، ج1/336).

گفتنی است که آیهی کریمهی «سَلامٌ عَلی آلیس» از آیاتی است که بر امامت مولای متّقیان علی (علیهم‏ السّلام) و يازده فرزند معصوم آن حضرت دلالت میکند و تأکیدی است بر رشتهی محکم ولایت که به وجود شریف پیامبر(صلّی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله)متّصل است. مرحوم علّامه حلّی (رحمه اللهعلیه) فرمودهاند: هفتاد و سومین آیهای که بر امامت علی (علیهم ‏السّلام) دلالت دارد سَلامٌ عَلی آلیس است.

بنابراین سَلامٌ بر آلیس، درخواست تحقّق یافتن پیمان الهی است که عالم را به ظهور حضرت ولی عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشّریف) از هرگونه آلودگی پاک سازد و کاملاً سالم و بیآلایش گرداند.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 23


تعداد امتیازات: (3) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1917)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort