دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
شنبه, 01 اردیبهشت,1403

شب قدر است بيا قدر بدانيم كمي


شب قدر است بيا قدر بدانيم كمي

نيم نگاهي به سخنان استاد طاهايي در شب­ هاي قدر

تنظیم: گروه گردآوري و تنظيم آثار استاد طاهایی

شب قدر شبي است بسيار با عظمت و مهم كه دل‌هاي زنده­ ي بندگان مؤمن به درِ خانه‌ي خدا رفته و با احيا و دعا و توبه و انابه و توسّل، رحمت خدا را براي خود تقاضا مي‌كنند. دعا روحانيت عجيبي دارد. هم مقدّمه است، هم نتيجه و هم هدف. وقتي يك مؤمن با تمام وجود به درگاه پروردگار دعا مي‌كند و تقاضا مي‌نمايد در واقع به هدف رسيده؛ يعني به خدا نزديك­تر شده است. احساس عزّت مي‌كند و روحش اوج مي‌گيرد. قرآن مي‌فرمايد: « وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ »؛ هنگامي‌كه بندگان من از تو درباره‌ي من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم، دعاي دعاكننده را هنگامي كه مرا مي‌خواند پاسخ مي‌گويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند و به مقصد برسند (بقره/186).

شرايط دعا:

شرط اوّل اين است كه خواستن و طلب كردن واقعاً در وجود انسان باشد. گاهي دعا فقط لقلقه‌ي زبان است. مفهومي است بين مردم كه با هزاران فكر و خيال در دل و ذهن، ذكر بر زبان جاري مي‌كنند در حالي كه قلب با زبان همراهي ندارد. بنابراين نتيجه‌ي مطلوب عايد نمي‌شود.

شرط دوم ايمان و يقين به رحمت بي‌انتهاي پروردگار است. در دعا مي‌خوانيم: «يا رَحمَهُ الله الواِسَعه، يا واسِعَ المَغفِرَه»؛ اي خدايي كه رحمت تو واسع است، چنان­كه در قرآن فرموده است: «و رَحمَتي وَسِعَت كُلُ شَيء» (اعراف/156)، يقين دارد وقتي به خدا پناهنده مي‌شود خدا به او پناه مي‌دهد و او را اجابت مي‌كند. به تعبير ديگر درهاي رحمت الهي به روي همگان گشوده است و اين خود شخص است كه بايد تصميم بگيرد و از اين در وارد شود.

شرط سوم مطيع خدا  بودن در تمام زمينه­ هاست. يكي از شرايط استجابت دعا اين است كه ساير شئونات زندگي او با دعاي او هماهنگ باشد. زندگي شخص دعاكننده اگر اسلامي نباشد، از حلال تغذيه نشود، حلال نپوشد، گوش و چشم و زبان او معصيت كنند و بعد بيايد دعا هم بكند طبيعي است اثر استجابت كم مي‌شود.

امام صادق (ع) مي‌فرمايند: «إذا أرادَ أَحَدُکُم أَن یُستَجابَ لَهُ فَلیُطَیِّب کَسبَهُ وَلیَخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ ، وَ إِنَّ اللّه‏َ لا یَرفَعُ إِلَیهِ دُعاء عَبدٍ وَفى بَطنِهِ حَرامٌ أَو عِندَهُ مَظلَمَةٌ لأِحَدٍ مِن خَلقِهِ»؛ زماني كه يكي از شما مي‌خواهد دعاي او مستجاب شود بايد كسبش پاك و حلال باشد و مظالم مردم را از گردن خود خارج كند. دعاي بنده‌اي كه در شكمش تغذيه­ ي حرام باشد يا كسي كه مظلمه‌اي از مردم به گردنش باشد بالا نمي‌رود (بحارالانوار، ج9، ص321).

فصل دوم: استغفار و توبه

يكي از مهم‌ترين اعمال در ليالي قدر مسأله‌ي استغفار است و علّت آن اين است كه گناه لذّت مناجات را مي‌گيرد. پس با توجّه گفته شود: «اَستَغفُرو الله رَبي و اَتوبُ اليه اِنَّ رَبّي رَحيم وَدود، اَستَغفُرو الله رَبي و اَتوبُ اليه اِنَّ رَبّي قَريبٌ مُجيب، اَستَغفُرو الله رَبي و اَتوبُ اليه اِنّه كان توابا».

در يك نگاه كلّي و گذرا استغفار و توبه به يك معنا به كار مي‌روند. ولي در قرآن كريم اين دو كلمه با دو معناي متفاوت ولي نزديك هم به كار رفته است. در سوره‌ي هود آيه‌ي3 آمده است: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ»؛ از گناهان خويش استغفار كنيد و از آلودگي‌ها خود را شستشو دهيد و پس از پاك شدن خود را به صفات الهي بياراييد و به سوي او بازگرديد. چرا كه شستشو از گناه و تخلّق به صفات الهي است كه سازندگي به تمام معنا را از نظر عمل در بردارد. تا انسان خود را از گناه پاك نكند و سبكبال نشود نمي‌تواند به سوي حق پرواز كرده و توبه كند پس محو گناه فقط كافي نيست حركت به سوي خدا نيز لازم است: «استَغفِروا ثُمَ تُوبُوا».

توبه يعني بازگشت از بي‌راهه به راه اصلي. شب‌هاي قدر حالت توجّه و بيداري و نورانيّتي براي افراد ايجاد مي‌شود كه در آن نقاط منفي خود را مي‌بينند و به دنبال راهي هستند كه گذشته را جبران نمايند و اصلاح شوند؛ چرا كه هركس نسبت به خود و مراتب ايماني خود، گناهان كوچك و بزرگي دارد. قرآن مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّکُمْ أَنْ يُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَيِّئاتِکُمْ وَ
يُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد به سوي خدا توبه كنيد؛ توبه‌اي خالص. اميد است با اين كار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغ‌هايي از بهشت كه نهرها از زير درختانش جاريست، وارد كند (تحريم/8).

اين آيه­ ي شريفه ما را دعوت به توبه‌ي نصوح مي‌نمايد. نصوح از نصح است و داراي معناي مختلفي است از جمله اخلاص؛ يعني توبه­ ي خالصانه كه هيچ­ گونه غلّ و غشي در آن نباشد. از ديگر معاني آن نزديكي دو چيز به يكديگر است كه بنده با توبه­ ي نصوح به خدا و اولياي او نزديك مي‌شود. معناي ديگر يعني توبه‌اي كه ديگر به گناه بازگشت ننمايد.

زماني كه بنده توبه ­ي نصوح كند چه اتّفاقي مي‌افتد؟ امام صادق (ع) مي‌فرمايند: «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَهً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَقُلْتُ: وَ كَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْهِ؟ قَالَ: يُنْسِي مَلَكَيْهِ مَا كَتَبَا عَلَيْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ يُوحِي إِلَى جَوَارِحِهِ اكْتُمِي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ وَ يُوحِي إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ اكْتُمِي مَا كَانَ يَعْمَلُ عَلَيْكِ مِنَ الذُّنُوبِ فَيَلْقَى اللَّهَ حِينَ يَلْقَاهُ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ يَشْهَدُ عَلَيْهِ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الذُّنُوب‏»؛ چون بنده توبه­ ي نصوح كند خداوند او را دوست بدارد و در دنيا و آخرت بر او پرده‌پوشي كند. راوي مي‌گويد: عرض كردم چگونه بر او پرده­ پوشي كند؟ فرمود: گناهاني كه دو فرشته­ ي موكّل بر او نوشته ­اند، از يادشان ببرد و به جوارح او وحي فرمايد كه گناهان او را پنهان كنيد و به قطعه­ هاي زمين (كه در آن‌جا گناه كرده) وحي فرمايد كه پنهان‌ دار آن­چه گناهان كه بر روي تو كرده است سپس ديدار كند خدا را هنگام ملاقات او و چيزي كه به خود او بر گناهانش گواهي دهد نيست (اصول كافي، ج4، باب توبه، ص163، حديث1).

گشودن در توبه يكي از ابواب رحمت الهي است كه تجلّي فضل و عنايت پروردگار است. از امام سجّاد(ع) در مناجات تائبين آمده است: «إلهِي أَنْتَ الَّذي فَتَحْتَ لِعِبادِكَ بَابَاً إلَى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَهَ، فَقُلْتَ: (تُوبُوا إلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحَاً)، فَما عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ»؛ معبود من! تويي آن كس كه به خاطر بندگانت دري به سوي عفو و گذشت گشودي و آن را توبه ناميدي. پس گفتي بازگرديد به سوي خدا بازگشتي بي­ شائبه چه عذري دارد آن كس كه از داخل شدن در اين در غفلت بورزد؟

عزيزان! مداومت بر توبه و استغفار زندگي انسان را تا آخر عمر بيمه مي‌كند و هركس فضيلت بيشتري در اين زمينه كسب كند لطف بيشتري دريافت خواهد كرد.

فصل سوم: اطمينان و آرامش با ياد خدا

بشر از روزي كه قدم به دنيا مي‌گذارد پيوسته گمشده‌اي دارد. در بدو ولادت گمشده­ ي خود را در سينه­ ي‌ِ مادر مي‌جويد. كم­ كم به وسايل بازي دست مي‌زند. بزرگ‌تر كه مي‌شود گمشده­ ي خود را در خانه، مدرسه، ازدواج، تجارت و شغل مي‌بيند ولي باز هم تشنه است، دفع اين تشنگي و عطش در پيوند با خداست به محض اين كه خدا را يافت و ارتباطش با او محكم گشت آرام مي­ گيرد.

جوانان عزيز! شمايي كه اوّل زندگيتان است، بدانيد اضطراب و نگراني نقش بسيار مهمّي در زندگي فردي و اجتماعي شما دارد. راهكار قرآن كريم براي رفع اين مشكل بزرگ بسيار ياد خدا كردن است: «يَا أَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراًوَ سبِّحُوهُ بُكْرَهً وَ أَصِيلاً»؛ اي كساني كه ايمان آورديد خدار ا بسيار ياد كنيد و صبح و شام او را تسبيح گوييد (احزاب/41و42). ذكر كثير به معناي توجّه كامل با تمام وجود به خداوند متعال است نه تنها با زبان ذكر گفتن. ذكر خدا هم بازدارنده از معصيت و گناه است و هم واداركننده به طاعت و بندگي كه اين بندگي و مطيع خدا بودن انسان را از اضطراب و نگراني رهانيده و به آرامش مي‌رساند. تنها ذكر خدا و به ياد او بودن سبب آرامش و اطمينان دل‌هاست: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلابِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28).

اين مسلّم است كه تمام تلاش انسان در زندگي براي رسيدن به سعادت است و تمام ترس او از مواجه شدن با بدبختي و محروميت. آنان كه خدا را مي‌شناسند و باور دارند كه تمام خير و خوبي به دست اوست و او سرپرستي بندگان مؤمنش را به عهده گرفته و آن‌ها را به سعادت مي‌رساند ديگر غم و غصّه­اي ندارند و دل و جانشان در آرامش كامل به سر مي‌برد.

لحظه‌اي در زندگي مؤمن نيست كه ذكر و ياد خدا در آن وجود نداشته باشد. امام صادق (ع) ذاكر حقيقي را چنين معرّفي مي‌كنند: «مَنْ كَانَ ذَاكِراً لِلٌّهِ تَعَالـى عَلى الْحَقِيقَةِ فَهُوَ مُطِيعٌ وَ مَنْ كَانَ غَافِلاً عَنْهُ فَهُوَ عَاصٍ، وَ الطَّاعَةُ عَلاَمَةُ الْهِدَايَةِ، وَ الْمَعْصِيَةُ عَلاَمَةُ الضَّلاَلِةِ، وَ أَصْلُهُمَا مِنْ الذِكْرِ وَ الْغَفْلَة»؛ كسي كه حقيقتاً و از صميم قلب به ياد خدا باشد، او بنده­ ي مطيع خداست و هر كه در جريان امور و حالات خود از خدا غافل باشد او بنده­ ي عاصي است و اطاعت خدا علامت هدايت كردن و معصيت، علامت ضلالت و گمراهي است و اصل اطاعت، ذكر پروردگار و ريشه‌ي معصيت، غفلت از اوست (مصباح الشريعه، ترجمه حسن مصطفوي، باب5، ص21، حديث21).

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 25


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2050)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort