راهبردهایی برای مقابله با گسترش الگوهای ضدّ فرهنگی در رسانه
عفت السادات حسینیان چشمه
تهاجم فرهنگی یا به تعبیر عالمان و اندیشمندان سیاسی و اجتماعی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرمی است که به منظور از بین بردن پایهها و بنیانهای فرهنگی یک ملّت مستقل و کفرستیز، به کمک ابزارهای نرم، همچون ترویج عکس و فیلمهای مبتذل و هیجانی، نشر کتابهای علمی و رمانهای ادبی، موسیقیهای مبتذل با محتوای رفتارهای جنسی و شهوانی و گاه ترویج ناامیدی صورت بندی شده است. برنامهریزانِ این عملیات هدفمند، با تعیین بودجههای کلان و بهکارگیری تکنیک و هنر مدرن میکوشند با نفوذ نامحسوس در افکار و القای تفکّر مادّی و ضدّ دینی، مردم را از فرهنگ اصیل خویش دور سازند و با نابودی هویت فرهنگی، آنها را به سوی فرهنگ غربی متمایل سازند و از این راه به رویاهای دیرینهی خویش که همان سلطه بر جهان است، دست یابند. بنابراین اگر در مقابل چنین هجومی، حرکتی دفاعی شکل نگیرد، بدون شک پیروز خواهند شد. (عطوفی کاشانی، 1390، ص64)
نظر حضرت آیتالله خامنهای(حفظه الله) این است که اگر با این تهاجم، هوشمندانه و با بهرهگیری از روشهای درست و مدبّرانه، مقابله نشود، بسیار خطرناک و نابود کننده است. ایشان بارها به همهی مسئولان، به ویژه متولیان فرهنگی کشور، این نبرد و خطر فرهنگی را به شکلهای گوناگون یادآوری کردهاند، ولی متأسفانه با وجود هشدارهای ایشان در امور فرهنگی، هنوز شاهد تضادها، واگراییها و ناهمگونیهای فرهنگی هستیم که یک عامل آن نبود برنامهریزی دقیق و منسجم و نبود یک متولی و مرجع همه جانبه و فراگیر در حوزهی فرهنگی است.
گرچه سازمانها و ادارههایی چون ادارهی فرهنگ و ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی وجود دارند؛ امّا کدام یک این قدرت اجرایی را دارند که تابلوی فروشگاهی را که نام یکی از «شوهای غربی» را روی خود گذاشته و معرّفی میکند پایین آورند؟
از آنجا که رسانهها محمل اساسی فرهنگ هستند، در برابر سیطرهی رسانهای نباید منفعل و گوشهگیر بود بلکه باید با بهرهگیری از همین فنآوری چون ماهوارهها، خبرگزاریها و تکنولوژیهای کامپیوتری به عنوان یک وسیلهی ارتباطی، از راه اخبار و بیان جریانهای بینالمللی، گسترش کتابها، مجلهها، فیلمهای تلویزیونی و دیگر محصولات فرهنگی به ارائه و اشاعهی ارزشهای فرهنگی خویش اقدام و با روشنگری، سیطرهی فرهنگ سلطه و تهاجم فرهنگی را خانهنشین کرد (صالحی امیری، 1389، ص76) و حتّی فرهنگ غنی اسلام را به تمام جهان عرضه نمود و زمینهی تبادل فرهنگی را فراهم آورد. (حسنی، 1385، ص188)
این کار فرهنگی عظیم به برنامهریزی علمی، بنیادی، دقیق، منسجم و سامانمند نیاز دارد و برای تغییر آگاهانه و تا اندازهای پایدار و با دوام بینشها، احساسات، ارزشها و اندیشههای عقیدتی و رفتاری یک جامعه، بر اساس فرهنگ خاص و ارزشهای دینی نیازمند عزمی جدّی و برنامهریزی دقیق است. (چاوش باشی، 1389، ص153)
· پیامدهای فرهنگی باید به طور غیر مستقیم در عمق و محتوای برنامهها و تولیدات رسانه، به اقتضای موضوع مورد بحث جای گیرد. با این نگاه، برنامهها باید برآمده از خواستهها و نیازهای مردم به ویژه نسل جوان باشد تا از این راه، آیینهی عملی پرورش استعدادها و افزایش توانمندیهای جسمی، فکری، روحی و معنوی آنان فراهم شود.
در این میان، از آنان نیز باید در برخی برنامههای رسانهای، همچون جلسههای پرسش و پاسخ، تریبون آزاد، میزگرد، به منظور تبادل آگاهی میان آنان و اندیشمندان عرصهی فرهنگ استفادهکرد.
· مسایلی مانند ارایهی مبانی نظری و فکری فرهنگ غربی و اسلامی و به تبع آن، انتقال این دو مبنای فکری به لایههای رویین زندگی، مانند: نوع نگاه به خانواده، حقوق شهروندی، رفتارهای فردی و اجتماعی، نوع روابط زن و مرد، مسألهی ازدواج، خلقیات و آداب و معاشرت در هر دو فرهنگ که از نظر مبنایی در تضاد و تقابل کامل با یکدیگر هستند، مسألهی ماهواره و نظیر آنها همه به دقت موشکافی و باز شود.
· صدا و سیما افزون بر ارتقای شناخت آحاد مردم از اهداف شوم دشمنان، باید با اجرای انواع برنامههای آگاهی دهندهی عمومی، مردم را از خطر تدریجی دشمن آگاه سازد و جدّی بودن مسألهی تهاجم فرهنگی مستکبرانه را با زبان، ادبیات، دانش و فرهنگ عمومی به آگاهی شهروندان برساند تا اخلاق تهاجمی دشمن در اذهان، نهادینه و درونی نشود. بنابراین تفکّر غربستیزی باید در اهداف بسیاری از برنامهها گنجاندهشود تا مخاطب عام نیز به حسب ذات خویش به جدیت تهاجم فرهنگی پی ببرد.
· از زمینههایی که به بحران هویت دامن میزند و منجر به بریدگی فرهنگی میشود، ایجاد گسست میان نسلهاست که صدا و سیما میتواند با ساخت فیلم و سریال خانوادگی و حتّی کارتون و گنجاندن عناصری که از یک سو، برآمده از فرهنگ اصیل گذشته باشد و از سوی دیگر به نیازهای نسل کنونی توجّهکند، میان دو نسل پیوند برقرارکند و در کارکرد پنهان این برنامهها، روحیهی غربستیزی و بیزاری از خود باختگی در مخاطب مخصوصاً جوانان تقویت شود. افزون بر این، رسانه، باید با هدف ایجاد پل ارتباطی بین دو نسل، به طور جدی، نهادهایی را که حلقهی ارتباط میان دو نسل گذشته و حاضر هستند، تقویت و در قالب فیلم و سریال نمایش دهد. نهادهایی چون مسجد، تکیهها، زورخانهها، مؤسّسههای فرهنگی و مکانهایی که به ترویج فرهنگ حماسی، ملی و مذهبی کمک میرسانند.
· بسیاری از برنامهها از حالت سرگرمی صرف و لغو بودن خارج شود تا به تدریج خودیابی، روحیهی خودباوری و ارج نهادن به فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی و نیز دلزدگی از برنامههای سراسر مادی ماهواره و دیگر رسانههای غربی در جان مردم زنده شود که این کار همان بازسازی هویت دینی با ارائهی برنامهای سالم است.
· پیش از هر چیز باید برنامهریزان و فیلمسازان در شناخت مبانی و بنیانهای فکری غرب و اسلام به آگاهی کامل برسند و به دقت از درون، به وجود اختلاف ذاتی و ماهوی این دو مکتب فکری پی ببرند تا از گزند آمیختگی این دو فرهنگ به بهانهی تبادل فرهنگی در امان بمانند و متعهدانه به شاخصسازی عناصر فرهنگ بومی اسلامی همت گمارند.
· لازم است هنرمندان در به تصویر کشیدن صحنهها و عبادتهای مذهبی دقت کامل به خرج دهند تا مطابق شریعت و شرایط احکام شرع باشد.
· وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر ربطی به رتبه و مقام اجتماعی ندارد بنابراین همانگونه که مسئولین دست بالا بر رفتار زیردستان نظارت دارند و مسئول میباشند همچنان مأمورین زیردست، باید بر رفتار و کردار مسئولین فوق نظارت داشته و نبایستی نسبت به آن بیتفاوت باشند. که این بیتوجهی در اسلام جرم محسوب میشود؛ زیرا همین بیتفاوتی موجب گستاخی و زیادهروی مسئولین دست بالا میشود و موجب فساد جامعه میگردد. بنابراین همهی آحاد جامعه نسبت به نوع پخش برنامههای صدا و سیما مسئولیت دارند که در صورت مشاهدهی برنامههای ضدّ دینی و ضدّ اخلاقی به مسئولین تذکر دهند و اعتراض خود را نسبت به پخش برنامهی مورد نظر اعلام دارند. این مسئولیت دوجانبه هرگاه به نحو احسن انجام گیرد جامعه در اعتدال بهسرمیبرد و همواره سلامت و پاکی خویش را نگه خواهد داشت (معرفت، 1378، ص168و169) چرا که: «کُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُم ْمَسْئُولٌ عن رَعِيَّتِهِ». (جبعی عاملی، 1409ق، ص381) پیامبر اکرم
در باب اهمیت این مسأله میفرمایند: «هرگاه مردم از وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر شانه خالی کنند آنگاه است که باید در انتظار پیشآمدهای ناگوار باشند». (حرّ عاملی، ج 16، 1409ق، ص118)
· از تولیدات برجستهی داخلی به ویژه فیلمنامههای قوی و تعیین ضوابط و مقررات کارشناسانه و فنی برای صدور مجوز تولید برنامه یا راهاندازی رسانه حمایت شود.
· محتوای سخنرانیهای مذهبی باید متناسب نیاز جامعه و مخاطبان ارائه گردد؛ (مدنی مبارکه، 1389) یعنی حضور رسانهی منبر در رادیو و تلویزیون البته با شیوههای نوین و جذاب تقویت گردد.
· قرار دادن فیلتر بر سایتهای ضدّ دین و ضدّ اخلاق و همچنین سانسور صحنههای مستهجن ضروری است و این کار هرگز مخالف آزادی نیست، زیرا سلامت جامعه در اولویت قراردارد.
· نقد و تحلیل برنامههای تلویزیونی و سینمایی و بیان نکات لازم در مورد آن ها، قبل و بعد و در حین نمایش لازم است تا بدین ترتیب مخاطبین کمتر تحت تأثیر صحنههای غیراخلاقی و غیردینی آن قرار گیرند و بدین ترتیب از عرفی شدن بعضی رفتارها جلوگیری شود.
منابع:
1. جبعی عاملی، زینالدین بن علی بن احمد (شهید ثانی)، منیهالمرید، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1409ق.
2. چاوشباشی، فاطمه و فرزانه توحیدی اردهایی، گامهای آغازین در برنامهریزی فرهنگی، مجموعه مقالات، زیر نظر رضا صالحی امیری، تهران، مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، مرکز تحقیقات استراتژیک تشخیص مصلحت نظام، 1389.
3. حرّ عاملی، محمّد بن حسن بن علی، تفصیل وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج16، مصحّح گروه پژوهش مؤسّسهی آلالبیت، قم، بیجا، 1409ق.
4. حسنی، محمّد، فرهنگ و رسانههای نوین، قم، انتشارات دفتر عقل، 1385.
5. صالحی امیری، رضا و سعید محمدی، دیپلماسی فرهنگی، تهران، ققنوس، 1389.
6. عطوفی کاشانی، رسانه و راههای مقابله با گسترش الگوهای ضدّ فرهنگی، فصلنامهی تخصصی مطالعات جوان و رسانه، ش2، 1390.
7. مدنی مبارکه، سجاد، حضور رسانه منبر در رادیو و تلویزیون، مجله دین و رسانه، سال نهم، پیاپی 96، شمارهی اول، زمستان 1389.
8. معرفت، محمّد هادی، جامعه مدنی، قم، مؤسّسهی فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1378.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 30