گزارشی ملکوتی/ استاد نسرين هژبري
سخن گفتن از شخصیت بینظیر علی(علیهالسّلام) که تاریخ شیعه با نام او جان میگیرد کار دشواری است؛ از آن دشوارتر نمایاندن ابعاد مختلف شخصیتی آن حضرت است که امری محال به نظر میرسد. با این حال تاریخ شیعه ثابت کردهاست که بهترين راه برای معرّفی مولایمان علی(علیهالسّلام) عبارت است از:
1.مراجعه به آیات قرآنی که در شأن آن حضرت نازل شده است؛
2.مراجعه به سخنان پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) كه همچون نوری بر زوایای وجودی آن حضرت تابیده و در هر مرحلهای از زندگی پربارش پرده از اسرار وجودی او برداشته است؛
3.تأمل در سخنان آن حضرت؛
4.گفتار مخالفان در بارهي سیرهی علمی و عملی ایشان.
در این مقاله در پی تحلیل شخصیت آن بزرگوار نیستیم که این کار از بندگان خطاکار برنمیآید؛ بلکه تنها با نقل آیات و احادیث ناب شما را به نوشیدن آبی گوارا از سرچشمهی قرآن و سنّت ناب محمدی(صلّیاللهعلیهوآله) دعوت میکنیم.
آیات قرآن
خطیب بغدادی (ابوبکراحمدبنعلی) از اسماعیل بن جعفر (راوی موثّق)، از ابن عباس نقل کرده است:
«در قرآن سیصد آیه دربارهي علی(علیهالسّلام) نازل شده است»(خطیب بغدادی، ص 221).
همچنین ابنحجر و شبلنجی از ابن عساکر از ابنعباس موضوع سيصد آیه را دربارهی علی(علیهالسّلام) نقل کردهاند. (ابن حجر ص 76، شبلنجی ص 73)
(از آن جا که در مقالههای سراج منیر مکرّر و مفصلّ این آیات را بررسی کردهایم به ذکر چند آیه قناعت میکنیم).
1.«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمات»؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت کرد(بقره، 37). مقصود از این کلمات محمد(صلیاللهعلیهوآله) و علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهمالسّلام)است(ابن النجار از ابنعباس؛ کنز العمال، ص 234؛ الدّر المنثوردر تفسیر این آیه؛ دیلمی به نقل از فضائل الخمسه، 171/1)
2. « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» ؛ خداوند فقط ميخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند وكاملاً شما را پاک سازد(احزاب، 33). مقصود از اهل بیت، علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السّلام) است (سیوطی، 199/5؛ فخر رازی، 783/6؛ حاکم در مستدرک ذهبی در تلخیص 146/3؛ احمد بن حنبل 259/3).
3.«فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ»؛ هرگاه بعد از علم و دانشي كه ( در بارهي مسيح) به تو رسيده(باز) كساني با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو:«بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم(آل عمران، 61).
پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) نفس خود را بر امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(علیهالسّلام) تطبیق فرموده و ايشان را همراه خود به مباهله برده است. در این آیه نفس علی به منزلهی نفس پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمده است (صحیح مسلم، باب فضائل علی(ع)؛ صحیح ترمذی 166و 300/2؛ سیوطی در تفسیر آیهی مباهله؛ حاکم، 150/3؛ بیهقی، 63/7؛ زمخشری، تفسیر آیهی مباهله؛ فخر رازی تفسیر آیهی مباهله؛ ابن حجر، ص 93؛ بیضاوی، 70/3).
4.«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون»؛ سرپرست و وليّ شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند؛ همانها كه نماز را برپاميدارند و در حال ركوع، زكات ميدهند(مائده /55).
کسی که در حال رکوع زکات داد علی(علیهالسّلام) بود. جمعی از پیشوایان تفسیر و نقل کنندگان آثار نبوی اين آيه را دربارهی علیبنابیطالب(علیهالسّلام) میدانند. مانند (سیوطی در الدّرالمنثور (293/2)؛ فخر رازی در تفسیر کبیر (13/3)؛ ابنجریر در تفسیر (165/6) ؛ بیضاوی (165/2)).
درست است که بعضی از علمای اهل سنّت، در انطباق بعضی از آیات، یا در نتیجهای که ما از آیات در نظر داریم، مناقشه کردهاند، ولی همهي علمای تشیّع و گروه فراوانی از اهل سنّت در دلالت آیات مزبور به مقام والای علی(علیهالسّلام) اتّفاق نظر دارند. در واقع اگر با تمسّک به آیات مزبور، شخصیت دیگری منفی تلقّی نمیشد، آن گروه مخالف هم به گروه موافق میپیوستند.
حسّان بن ثابت، شاعر صحابی، داستان زکات در رکوع را در اشعار خود چنین آورده است:
فَأَنْتَ الَّذِي أَعْطَيْتَ إِذْ أَنْتَ رَاكِعٌ
فَدَتْكَ نُفُوسُ الْقَوْمِ يَا خَيْرَ رَاكِعِ
بخاتمك الميمون يا خيرَ سيّد
و يا خير شارٍ ثمّ يا خيرَ بايعٍ
فَأَنْزَلَ فِيكَ اللَّهُ خَيْرَ وَلَايَةٍ
و بَيَّنَها فِي مُحْكَمَاتِ الشَّرَائِع
(خطیب خوارزمی،ص 178؛سبطابن جوزی،ص10)
سخنان رسول مکرّم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در بارهي شخصیت علی(علیهالسّلام)
شاذان فضیلی به سند خود از علی(علیهالسّلام) نقل کردهاست: «رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: ایعلی! دربارهی تو از پروردگارم پنج ویژگی خواستم که به من داد:
1.از پروردگارم خواستم روز قیامت در حالی محشور شوم که تو با من باشی، پس به من عطا کرد.
2.از او خواستم مرا نزد کفّهی میزان نگه دارد در حالی که تو با من هستی، پس به من عطا کرد.
3.از او خواستم تو را حامل پرچم من قرار دهد و آن پرچم بزرگ خداست که رستگار شدگان و نجاتیافتگان بهشت با آن هستند، پس به من عطا کرد.
4.از خدا خواستم که تو امّت مرا از حوض من سیراب کنی، پس به من عطا نمود.
5.از خدا خواستم تو را رهبر امّت من به سوی بهشت قرار دهد، پس به من عطا کرد. پس حمد مخصوص خدایی است که با این ویژگیها بر من منّت نهاد. (خطیب خوارزمی، ص 293 ح 280؛ متقی هندی، 402/6؛ حموئی جوینی،ص 75، ح 106/1)
2-حافظ سمّان در «امالی» خود با سندش از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده است: «اگر بندهای به اندازهی عمر دنیا که هفت هزار سال است خدا را عبادت کند، سپس در حالی که بغض علیبنابیطالب را دارد و حقّ او را انکار میکند و ولایت او را نپذیرفته است به سوی خداوند عزّوجل بیاید، خدا خوبی او را نابود میکند و بینی او را میبُرد»(قرشی، 107/1).
3-خوارزمی در کتاب «المناقب» از پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) نقل کرده که به علی(علیهالسّلام) فرمود: «ای علی! اگر بندهای به اندازهای که نوح در میان قوم خود بود خدای عزّ و جل را عبادت کند و مانند کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند و عمرش طولانی شود تا این که هزار حجّ پیاده انجام دهد، سپس در بین صفا و مروه مظلوم کشته شود و تو را ای علی دوست نداشته باشد، بوی بهشت را استشمام نمیکند و داخل آن نمیشود».
4-حافظ خطیب بغدادی در کتاب «تاریخ» خود از عمار بن یاسر نقل کرده است که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: دو فرشتهی نگهبان علیبنابیطالب بر سایر فرشتگان نگهبان به خاطر این که با علی(علیهالسّلام) هستند افتخار میکنند و این بدان جهت است که آن دو فرشته عملی را به سوی خدای تعالی بالا نمیبرند که او را خشمگین سازد» (خطیب بغدادی ، 49/14).
نقل این چهار حدیث هر خوانندهای را بر ابعاد شخصیتی مولایمان علی(علیهالسّلام) بصیر میگرداند؛ ما نیازی به شرح این احادیث نمیبینیم که آفتاب آمد دلیل آفتاب .
شخصیت علی در کلام علی
1.حق طلبی و تقوای امام(علیهالسّلام)
به خدا سوگند کلمهای از حق را نپوشاندم، هیچ گاه دروغی نگفتهام، از روز نخست به مقام خلافت و چنین روزی خبر داده شدم. آگاه باشید! همانا گناهان چون مرکبهای بدرفتارند که سواران خود(گناهکاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ میاندازند. آگاه باشید! همانا تقوا، چونان مرکبهای فرمانبرداری هستند که سواران خود را عنان بر دست وارد بهشت جاویدان میکنند.
حق و باطل همیشه در پیکارند، و برای هر کدام طرفدارانی است؛ اگر باطل پیروز شود، جای شگفتی نیست، از دیرباز چنین بوده و اگر طرفداران حق اندک هستند، چه بسا روزی فراوان گردند و پیروز شوند، امّا کمتر اتفاق میافتد که آن چه از دست رفته باز گردد(نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، خطبهی 16).
2.شجاعت امام(علیهالسّلام)
آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم و آنگاه که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم و آن وقت که همه باز ایستادند، من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهستهتر بود و در مقام عمل برتر و پیشتاز بودم. زمام امور را به دست گرفتم و جلوتر از همه پرواز کردم و پاداش سبقت در فضیلتها را بردم، همانند کوهی که تند بادها آن را به حرکت درنمیآورد و طوفانها آن را از جای برنمیکند. کسی نمیتوانست عیبی در من بیابد و سخنچینی جای عیبجویی در من نمییافت. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بازگردانم و نیرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او را باز ستانم(نهج البلاغه خطبهی 37).
3.نیایش امام علیهالسّلام در آستانهی جنگ صفین
ای خدای آسمان برافراشته و فضای نگاه داشته که آن را زمینهی پیدایش شب و روز و جریان گردش ماه و خورشید و مسیر آمد و شد ستارگان سیّار قرار دادهای و جایگاه گروهی از فرشتگانت ساختهای که از عبادت تو خسته نميگردند؛ اي پروردگار زمين كه آن را جايگاه سكونت انسانها و مكان رفت وآمد حشرات و چارپایان و پدیدههای دیدنی و نادیدنی غیر قابل شمارش قرار دادهای و ای پروردگار کوههاي بلند و پابرجا، که آن را برای زمین چونان میخهای محکم، و برای مخلوقات تکیهگاهی مطمئن ساختهای، اگر بر دشمن پیروزمان ساختی، ما را از تجاوز بر کنار دار و بر راه حق استوار فرما و چنانچه آنها را بر ما پیروز گرداندی شهادت نصیب ما فرموده و از شرکت و فساد و فتنه هامان نگه دار
(نهج البلاغه، خطبهی 171).
گر چه قصد ما این بود که این خطبه ها را بدون شرح گذاریم که هیچ کس جز معصوم(علیهم السّلام) یارای شرح کلام معصوم را ندارد امّا توجّه به این نکته لازم است که شما نظیر این سخنان را از فرزند بزرگوارش امام حسین(علیه السّلام) در روز عرفه، زماني كه خود را برای شهادت آماده میکند، می شنوید که به یکایک نعمت های خدا اشاره میکند و از عمق جان سپاس وی را می گوید گویی هم اکنون روز محشر است و او در محضر خدا قرار دارد و با کوچک شمردن خویش و اعتراف به بزرگی پروردگار آرام گرفتن در جوار حق را میطلبد وترسی از کشته شدن در راه خدا ندارد؛ أللّهم اجعلنا من المتمسّكين بولاية أميرالمؤمنينعليّبنأبي طالب(علیه السّلام).
4.ساده زیستی امام(علیهالسّلام)
آگاه باش! هر پیروی را امامی است که از او پیروی میکند و از نور دانشش روشنی میگیرد، آگاه باش! امام شما از دنیای خود به دو جامهی فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید. امّا با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا! من از دنیای شما طلا و نقرهای نیندوخته و از غنیمتهای آن چیزی ذخیره نکردهام و بر دو جامهي کهنهام جامهای نیفزودم و از زمین دنیا حتّی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانهی تلخ درخت بلوط ناچیزتر است... .
ای دنیا! از من دور شو، مَهارت را بر پشت تو نهاده و از چنگالهای تو رهایی یافتم و از دامهای تو نجات یافته و از لغزشگاههایت دوری گزیدم. کجایند بزرگانی که به بازیچههای خود فریبشان دادهای؟ کجایند امّتهایی که با زر و زیور آنها را فریفتی؟ که اکنون در گورها گرفتارند و درون لحدها پنهان شدهاند. ای دنیا! به خدا سوگند اگر شخصی دیدنی بودی و قالب حس کردنی داشتی، حدود خدا را بر تو جاری میکردم، به جهت بندگانی که آنها را با آرزوهایت فریب دادی و ملّتهایی که آنها را به هلاکت افکندی... .
گفتار مخالفان دربارهی با سیرهی علمی و عملی آن بزرگوار
1.حافظ ابن سمّان در «الموافقه» از قیس بن حازم نقل کرده است: «روزی ابوبکر صدّیق و علیبنابیطالب دیدار کردند پس ابوبکر به صورت علی تبسّم کرد. علی گفت: چه شده که تبسّم میکنی؟ گفت: از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که فرمود: هیچ کسی از صراط عبور نمیکند مگر کسی که علی برایش حق عبور بنویسد»(ابن حجر، ص 126؛ ابوعرفانیمحمدبنعلیصیان، ص 161؛ ابوجعفر احمد بن عبدالله طبری، 244،177/2).
2-انس می گوید:«رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: در شب معراج گذر میکردم که ناگاه فرشتهای را دیدم که بر منبری از نور نشسته و فرشتگان در اطراف او هستند. گفتم:«ای جبرئیل این فرشته کیست؟» گفت: «نزدیک شو و سلام کن». پس نزدیک او رفتم و بر او سلام کردم که ناگاه برادر و پسر عمویم علیبنابیطالب را دیدم». گفتم: «ای جبرئیل! علی(علیهالسّلام) پیش از من به آسمان چهارم آمدهاست؟» گفت: «ای محمد! خیر. ولکن فرشتگان از شدّت محبّت خود نسبت به علی شکایت کردند؛ از این رو خداوند متعال این فرشته را از نور به شکل علی آفریده است. پس فرشتگان در هر شب و روز جمعه هفتاد هزار بار او را زیارت کرده و خدا را تسبیح و تقدیس میکنند و ثواب آن را به دوستداران علی هدیه میکنند». حافظ کنجی این حدیث را نقل کرده و نوشته است این حدیث حسن و عالی است و ما آن را جز از همین طریق ننوشتهایم(حافظ کنجی، باب 26 ص 132).
3-عایشه همسر پیامبر(صلّياللهعليهوآله) شعرهای فراوانی از حفظ داشت و میگفت: از اشعار لبید، دوازده هزار شعر روایت میکنم. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از اومیخواست که شعر بخواند، از جمله اشعاری که خوانده است این شعر است:
اذا ما التبرُ حٌکّ محکّ
تبیّن غشّهُ من غیر شَکٍّ
و بان الذیف والذهب المصفّی
علیٌّ بیننا شبه المحکّ
آن گاه که طلای ناخالص بر سنگ محک زده میشود، بدون هیچ شک و شبههای ناخالصیاش مشخص میشود و طلای تقلّبی از طلای ناب آشکار میشود، علی(علیهالسّلام) در بین ما مانند محک است (سیوطی الکنز المدفون، ص 84).
4-خوارزمی درکتاب «مناقب» از جابر روایت میکند که: «حضورپیامبر(صلّی الله علیه وآله) بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد. پیامبر(صلّی الله علیه وآله) فرمودند: برادرم آمد... او در میان شما نخستین کسی است که در ایمان همراه من شد، و وفادارترین شما به پیمان خداونداست، از همه ی شما در انجام دستورات الهی استوارتر است و عادلترین شما در رفتار با مردم است، در تقسیم درست و مساوی اموال از همه ی شما داناتر است و در کمالات و فضایل از همه ی شما نزد خداوند با عظمت تر است». جابر می گوید: در همین زمان بود که آیه ی کریمه ی « اِنَّالَّذين آمَنوا وَ عَمِلُوالصّالحاتِ اُولئِكَ هُم خَيرُالبَريّه» در شأن علی(علیه السّلام) نازل شد و از آن پس اصحاب پیامبر(صَلّی الله علیه وآله) هر گاه علی(علیه السّلام) در مجلسی داخل میشد میگفتند: «قَد جاءَ خَيرُ البَريَّة»؛ بهترین آفریده ی خداوند آمد» (خطیب خوارزمی، ص 111، ح 120 و ص 265 ح 247).
خداوندا! تو گواهی که از نگارش این سطور قصدی جز بر ملا کردن چهرهی حق و حقیقت در زمانهای که دین پیامبر گرامیت محمّد مصطفی(صلّیاللهعلیهوآله) از هر سو مورد هجوم قرار گرفته است، نداریم. از شرح سخنان گرانقدر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و وصیّ بر حقّش علیبنابیطالب(علیهالسّلام) حذر کردیم چرا که نوری روشنتر از این کلمات نیافتیم تا با تابیدن بر آن، مضمونشان را روشن سازد، پروردگارا! چهرهی کریمانهی خود به ما رو کن، ما را بر نفس خویش یاری کن، آن گونه که صالحان را بر نفسهایشان یاری میرسانی، چنان کن که جز با عشق علی زنده نباشیم و جز با ولایتش از دنیا کوچ نکنیم.
· قرآن كريم
1.ابن حجر، الصواعق المحره فی الرد اهل البدع و الزندقه، مصر: مکتب القاهره، 1385 ه.
2.ابن جریر طبری، تفسیر طبری، بیروت: دارالکتب العلمیه، بی تا.
3.ابوجعفر ، احمدبن عبدالله طبری، یاموض النضره، فی مناقب العشرهالمبشرین بالجنه، بیروت: دارالندو الجدیده، 1408ه.
4.ابوعیسی ترمذی، سنن ترمذی، دارالفکر، بیروت: بی تا.
5.احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1412 ه.
6.بیضاوی، تفسیر البیضاوی، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1408 ه.
7.بیهقی، سنن بیهقی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی تا.
8.حافظ خطیب بغدادی، بیروت: تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیه، بی تا.
9.حافظ کنجی، کفایه الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، تهران: داراحیاء تراث اهل بیت، 1404 ه.
10.حاکم نیشابوری المستدرک علی الصحیحین، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1411 ه .
11.حموئی جوینی، فرائد المطین فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین والائمه من ذریتهم (عليهمالسّلام)، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت: موسسه المحمودی، 1398 ه.
12.خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، چاپ بیروت، بی تا.
13.خطیب خوارزمی، مناقب، قم: موسسه نشر اسلامی، 1411 ه.
14.ذهبی، در تلخیص چاپ شده در حاشیه المستدرک علی الصحیحین، بی جا، 1411 ه.
15.زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التعنزیل، بیروت: دارالکتاب العربی، 1366 ه .
16.سبط ابن جوزی، تذکر، تهران: اصرار مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا.
17.سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت: دارالفکر، 1403 ه .
18.سیوطی، الکنز المدفون والفلک المشحون، بیروت: مؤسسه النعمان، 1412 ه.
19.شبلنجی، نور الابصار، دارالجلیل، بیروت، 1409 ه.
20.شیخ ابوعرفان محمد بن علی صبان اسعاف الرّاغبین فی سیره المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، چاپ شده درحاشیهی کتاب نور الابصار شبلنجی، دارالکتب العلمیه و داراحیاء التراث العربی، بیروت: بی تا.
21.طيرانی، المعجم الاوسط، ریاض: مکتبه المعارف، 1405 ه .
22.فخر رازی، تفسیر کبیر، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی تا.
23.قرشی، مسند شمس الاخبار المنتقی من کلام النبی المختار(ص)، بیروت: موسسه الاعلمی، 1407 ه.
24.متقی هندی، کنز العمال، بیروت: موسسه الرساله 1409 ه.
25.مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1415 ه.
26.نهج البلاغه، ترجمه ی مرحوم دشتی، قم: 1385.
27.واحدی، اسباب النزول ، قم: انتشارات شریف رضی، 1368 ه.
28.وشفری، فضائل الخمسه، چاپخانهی حکمت، 1352 ه ق.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 21