دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
شنبه, 01 اردیبهشت,1403

پرستویی در صف ابراهیمیان


پرستویی در صف ابراهیمیان

گوشه ای از احوالات مفسّر و فقیه بزرگ آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی

مفسّر و فقیه بزرگ، آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، در سال 1283 قمری در تهران، در خانواده‌ای مذهبی که، پدرش مرحوم حاج محمّد تقی، از تجّار متدیّن و مورد اعتماد بازاریان بود، چشم به جهان گشود.

مقام علمی

آیت الله تهرانی، پس از گذراندن دوره‌ی ابتدایی، برای تحصیل علوم دینی، به قم هجرت کرد. درآن حوزه پس از فراگیری مقدّمات، رهسپار نجف اشرف شد. در حوزه‌ي نجف، از محضر بزرگانی چون: آیت الله شیخ مرتضی طالقانی، آیت الله حاج شیخ محمّد تقی آملی، آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی بهره‌های علمی و اخلاقی فراوانی برد. در سال 1312 قمری به مشهد مقدّس عزیمت کرد، و در آن‌جا از محضر استادان بزرگی چون: آیت الله حاج شیخ ‌هاشم قزوینی و آیت الله میرزا مهدی غروی اصفهانی فیض برد.

میرزا جواد آقا در مشهد مقدّس به تدریس دروس سطح، خارج فقه و اصول، فلسفه و معارف قرآنی پرداخت، و کتاب‌های تحقیقی و اعتقادی ماندگاری به جای گذارد که از جمله‌ي این کتب: میزان المطالب، آیین زندگی و درس‌های اخلاق اسلامی، فلسفه‌ی بشری و اسلامی، عارف وصوفی چه می‌گویند؟ بهایی چه می‌گوید؟ و بررسی در پیرامون اسلام می‌باشد.

ویژگی‌های اخلاقی

آیت الله تهرانی محبوب دل‌ها بود. همگان، مجذوب روحیات و سجایای اخلاقی وی بودند. نفس خویش را دائماً در گفت‌و‌گو، پاسخ به پرسش‌ها، برخورد با افراد، اظهار نظر، رفت و آمد، جلوس و... در کنترل داشت. به آرامی سخن می‏گفت. سعی فراوان داشت که در لحن و کلامش، تحقیر و آزار دیگری نهفته نباشد و کسی از وی نرنجد. مراقب بود که تمام حرکات و سکناتش بر اساس انگیزه‌ی الهی و به عنوان امتثال امر خداوند باشد.

آیت اللّه‏ میرزا جواد آقا تهرانی، هم ردیف شاگرانش بر زمین می‏نشست و هیچ‏گاه برای خود جای خاصی را در نظر نمی‏گرفت. او با فروتنی تمام بر روی دو زانو می‏نشست و بدون این‌که به جایی تکیه کند، با تبسّم آمیخته با ادب و احترام درس می‏داد.

میرزا جواد آقا، با وجود جایگاهی که داشت، ساده زندگی کرد و از مال دنیا هیچ نیندوخت. آن‌چه بعد از وفات از آن بزرگوار باقی ماند، تنها همان لباس‏های ساده و اندک او بود.

رعایت حال خانواده

 در احوالات ایشان آمده است: در یکی از شب‌ها، دیر وقت به منزل می‌آیند، به در منزل که می‌رسند، متوجّه می‌شوند کلید همراهشان نیست. به خاطر رعایت حال خانواده‌ که در خواب هستند، از در زدن خودداری کرده و با توجّه به این که هوا هم قدری سرد بوده است، در کوچه می‌مانند و تا اذان صبح همان‌جا قدم می‌زنند. هنگام اذان که اهل خانه می‌باید برای نماز صبح بیدار شوند، آقا در می‌زنند و وارد خانه می‌شوند یکی از فرزندان ایشان که از این قضیه خبردار می‌شود، سؤال می‌کند چرا زنگ نزدید؟

ایشان می‌گویند: شما خواب بودید، زنگ من موجب اذیت و آزار شما می‌شد!

نقل دیگری را هم فرزند ایشان شنیده است که گویا همسر ایشان در رؤیا می‌بینند که مرحوم آقا پشت در منزل نشسته‌اند، لذا بیدار شده و هنگامی که در را باز می‌کنند می‌بینند که آقا آن‌جا منتظرند.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله): «کسی ‌که مؤمنی را اذیت کند خدا او را اذیت نماید، و کسی که مؤمنی را اندوهگین کند خدا او را اندوهگین نماید».

 

همکاری و همیاری با خانواده

همسر ایشان از سادات علویه بود. علاوه بر احترام زیادی که آقا برای ایشان قائل بودند، هر وقت هم که فرصت یاری می‌نمود در خانه یار و کمک کار ایشان بودند؛ اساساً ایشان به کسی زحمت نمی‌داد و در امور شخصی خویش تا آن‌جا که می‌توانستند و توان داشتند خودشان انجام می‌دادند، تا آن‌جا که از همسر خود نمی‌خواستند که مثلاً لباس‌هایشان را بشویند، بلکه این همسرشان بود که با توجّه به اخلاق مرحوم آقا از ایشان می‌خواستند که لباس‌هایشان را برای شستن در اختیار ایشان بگذارند و باز هم به سادگی حاضر نمی‌شدند، گاهی نیز دیده می‌شد که جارو به دست گرفته و حیاط منزل را جارو می‌زنند و این در حالی بود که راه رفتن با عصا برایشان مشکل بود!

 

تواضع و فروتنی

شخصی از دوستان می‌گفت: روزی خدمت مرحوم میرزا رسیدم، از محضرشان یک سؤال نمودم. با توجّه به این‌که ایشان چند روزی بیش نبود که از بیمارستان مرخّص شده بودند و پس از عمل جرّاحی، دوران نقاهت را در منزل می‌گذراندند، ولی پس از این‌که سؤال کردم، ایشان خودشان را کشان کشان روی زمین کشیدند تا رسیدند به نزدیک اشکافی که کتاب‌هایشان را آن‌جا می‌گذاشتند. سپس کتابی را برداشتند و جواب مسأله‌ی مرا دادند. این عمل ایشان موقعی بود که بنده کنار اشکاف نشسته بودم، ولی به بنده نفرمودند که فلانی، فلان کتاب را برای من بیاور یا به من بده! و جالب این‌که هر سؤالی از احکام که از ایشان می‌شد، مقیّد بودند از روی توضیح‌المسائل پاسخ دهند (و هرگز نظر خود را نمی‌گفتند که یعنی من هم هستم!).

کلام تأثیرگذار

درباره‌ی تأثیر پر معنویت ایشان نقل شده: روزی آقای طاهایی گفتند: امروز در خدمت آقا شاهد ماجرای عجیبی بودم! دو نفر برای طرح شکایتی نزد ایشان آمده بودند، آن‌که شاکی بود وقتی خواست مسأله‌ی خود را عنوان کند. آقا فرمودند: اجازه بدهید من چند کلمه‌ای صحبت کنم بعد شما بفرمایید. و خود این‌گونه آغاز فرمودند:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏. وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ؛ یعنی: بدی و نیکی مساوی نیستند، بدی را به نیکی دفع کن پس در این هنگام آن‌که دشمن توست، دوست صمیمی تو خواهد شد.

تا این آیه به وسیله‌ی ایشان خوانده و ترجمه شد، یک مرتبه اشک از دیدگان آن دو نفر فرو ریخت؛ برخاستند و یکدیگر را در آغوش کشیده و گفتند: ما دیگر با هم دشمن نیستیم، دوست و برادریم و شکایتی نداریم و رفتند.

علم عارضی!

ایشان می‌فرمودند: روزی به یکی از دوستان قدیمی و با سابقه ام رسیدم هر چه سعی کردم نتوانستم نامش را بر زبان بیاورم و کاملاً فراموش کردم. این را دانستم که خداوند می‌خواهد بفهماند که هر چه داری از من است و تو هیچ نیستی و چیزی از خودت نداری، علمت عارضی است نه ذاتی!

ایشان به وقت مردم خیلی اهمیت می‌دادند، از وصایای ایشان این بود که برای تشییع جنازه‌ی من اگر 4 نفر بودند دیگر منتظر نشوید که مردم جمع شوند، مرا تشییع کنید و مزاحم وقت مردم نشوید.

هنگامی‌که برای عزیمت به جبهه‌های جنگ از ایشان سؤال شد که آقا حال شما مساعد نیست و کهولت سن اجازه نمی‌دهد که در صف رزمندگان اسلام باشید، در پاسخ گفتند:

 به این مسأله واقف هستم امّا می‌خواهم مثل آن پرستویی باشم که موقع پرتاب حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) به طرف آتش، یک قطره آب به منقار خود گرفته بود، به او گفتند کجا می‌روی؟ گفت: می‌روم این قطره آب را روی آتش بریزم! گفتند: این قطره آب که اثر نمی‌گذارد در این انبوه آتش، پرستو گفت: من‌هم می‌دانم تأثیر ندارد، اما می‌خواهم ابراهیمی باشم. سپس اضافه می‌کردند. من‌هم می‌دانم که در جبهه تأثیر چندانی ندارم اما من‌هم می‌خواهم در صف ابراهیمیان زمان باشم.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 18


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1884)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort