دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 10 فروردین,1403

آشنایان ره عشق


آشنایان ره عشق

عرفان زن از نگاه امام خمینی (ره) / مائده رضایی

انسان، اعم از زن و مرد موجودی است مفتخر به نفخه‌ی رحمانی (حجر/29) و پیمان استوار ألست (رک: اعراف/172) و سرشت الهی (رک: روم/30) و درست به همین دلیل، پیوسته در پی شناخت و اتصال به یگانه آفریدگار خویش است و کمال خود را در تحقّق این هدف می‌جوید. این معرفت آمیخته با علم، عشق، عقل و حبّ است و هر انسان جویای معرفتی بسته به بهره‌ی عقلی و ظرفیت قلبی خود به مرتبه‌ای از این شناخت و پیوند دست می‌یابد و حدّ اتم و اکمل آن در عارف کامل نمودار می‌گردد. به گونه‌ای که او را آینه‌ی تمام نمای حضرت قدس ربوبی می‌گرداند و خداوند خود را در این مرآه می‌نگرد. شناخت و معرفت از نظر امام خمینی (ره) ـ این یگانه عارف عصرـ آگاهی از این تجلّی و شهود است. (رک: عابدی، ص8)

ذات حق، سراسر نوری است که بی واسطه بر عالم هستی تجلّی کرده است: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (نور/35) بنابراین اگر کسی به معرفت شهودی نرسد و این نور آشکار را نبیند، دلیل بر آن است حایل و پرده‌ای از جانب خود بر دیدگان دلش انداخته که باید کنار زدن آن را از خدا بخواهد در واقع رفع این حجاب‌ها با بریدن تام از غیر ذات حق و روی آوردن به اوست و این بریدگی برای انسان گرفتار در عالم ناسوت اندکی دشوار است. لذا باید آن را از همان معشوق مستجمع کمالات بخواهد؛ چنان که سرور یکتاپرستان امیرمؤمنان (علیه‌السلام) چنین دعا می‌کند: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْك؛ پروردگارا بریدگی تام به سویت را ارزانیم کن و دیدگان دلمان را با نور نگاه به خودت روشن گردان». (مفاتیح الجنان)

«در واقع این بریدگی تام و خروج از منزل خودی و هر چه و هر کس و پیوستن به او و بریدن از غیر، هدیه‌ای از جانب خداست» (رک: امام خمینی، ص25) .

به اعتقاد امام خمینی (ره)، ادراک شهودی و ذوقی مربوط به دل روشن بین و عاشق است و عقل را توان آن نباشد (عابدی، همان)، لذا زنان که جانب عاطفی و احساسی شان بر جانب عقلی، چیرگی دارد، انتظار می‌رود که نسبت به مردان، در کشف و شهود موفق‌تر باشند؛ البته این موفّقیّت، مشروط به آن است که این عاطفه و احساس با غرق شدن در مادّیات و دور شدن از واقعیّت، خود حجابی ضخیم‌تر از اندیشه و براهین عقلی نگردد و به عبارت دیگر زن باید کمال انقطاع را مدّ نظر داشته باشد و عواطف و احساسات خود را از هرگونه تعلّقات به غیر حضرت حق ببرد.

تا مفتخر شدن به این عطیّه‌ی الهی و کمال انقطاع، سالک باید گام‌هایی را بردارد تا: «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/69)

 

گام نخست: رفع حجاب‌ها از خود (سلوک من النفس الی الله)

امام خمینی(ره) تنها راه وصول به سرچشمه‌ی نور عالم هستی و فنای در او را، کنار زدن حجاب‌هایی می‌داند که ممکن است از جنس علم و حتی عرفان و توحید، جهل، اغوای شیطان، رذایل اخلاقی به ویژه عجب و غیبت و... باشد. (رک: امام خمینی، ص 27-25)

 

1ـ رفع حجاب علم: پاکسازی نفس

سالک علم را باید با انگیزه‌ی حق جویی و عشق به خدا فرا گیرد زیرا در این صورت است که، چراغ راه راست و نور هدایت او خواهد بود: «اَلْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ یَشَاء؛ علم نوری است که خداوند در دل هر کسی که بخواهد می‌افکند» (بحارالانوار، 225/1).

 و برای رسیدن به چنین دانشی، تهذیب و پاکسازی نفس از اخلاق نکوهیده، تطهیر و شستشوی قلب از غیر خدا و پاکسازی کردار از خلاف رضا و خشنودی او و مواظبت بر اعمال درست و صالح از قبیل واجبات و مستحبات به اندازه‌ی ممکن و تا حدّی که انسان را به خودپسندی و خودخواهی نکشاند، ضرورت دارد. (رک: امام خميني، ص26)

هدف سالک در عرصه‌ی علم به دیگران باید تنها خدا و تربیت بندگان او باشد نه ریا و خودنمایی، که در این صورت از علمای پستی می‌شود که بوی تعفّنشان، دوزخیان را می‌آزارد. (رک: شیخ صدوق، ص51؛ امام خميني، ص33)

 

2ـ رفع حجاب جهل: تلاوت و تدبر در قرآن

سالک برای رفع حجاب نادانی باید علم حقیقی و ناب را فرا گیرد، نه علومی که مجموعه‌ای از فرضیه‌ها و تئوری‌های اثبات نشده و ساخته و پرداخته‌ی اندیشه‌ی مادّی بشر است. لذاست که امام خمینی عروسشان، فاطمه را به تدبّر در قرآن فرا می‌خواند: «در قرآن کریم این سرچشمه‌ی فیض الهی تدبّر کن هر چند صرف خواندن آن که نامه محبوب است به شنونده‌ی محجوب آثار دلپذیر دارد لکن تدبر در آن[قرآن] انسان را به مقام بالاتر و والاتر هدایت می‌کند» (امام خميني، ص28) بدین منظور باید قفل یأس و نومیدی را از قلب گشود. بهترین فرصت، برای رفع این حجاب و همه‌ی حجاب‌ها، جوانی است و اگر در این زمان از قید و بند و اقفال شیطانی غفلت شود هر روز که از عمر بگذرد، ریشه دارتر و قوی‌تر می‌شود. (رک: همان)

درختی که اکنون گرفته است پای       به نیروی شخصی برآید ز جای

گرش هم چنان روزگاری هلی        به گردونش از بیخ بر نگسلی (گلستان سعدی، باب اول حکایت4)

 

3ـ رفع حجاب خودپسندی: تفکّر در عظمت خالق و حقارت ماسوا

خودپسندی، خطّ آخر ناآگاهی از کوچکی خود و بزرگی آفریدگارست. لذا برای کنار زدن این حجاب باید اندکی به عظمت خلقت اندیشید تا حقارت خود و همه‌ی منظومه‌های شمسی و کهکشانها را درک کرد و عظمت خالق را فهمید و از خودبینی و خودپسندی، اظهار شرم و احساس نادانی کرد.

آن‌گاه که مورچه ای، سلیمان نبی و همراهانش را به غفلت «لایَشْعُروُن» (نمل/18) می‌خواند و هدهد، خود را آگاه‌تر از سلیمان (علیه‌السلام) می‌داند، (رک: همان/22) دیگر ما افراد نادان به سخن حیوانات چه رسد به نطق ذرّات وجود که تسبیح گوی خالقند (رک: اسراء/44؛ امام خميني، ص26) چیزی برای به خود بالیدن نخواهیم داشت.

 

4ـ رفع حجاب اغوای شیطان: تربیت خود

شیطان، دشمن قسم خورده‌ی انسان است که به عزّت خداوند سوگند خورد که همه‌ی انسان‌ها را ـ جز مخلصان ـ گمراه خواهد کرد. از جمله فریب‌های شیطان، آن است که به انسان، وعده‌ی اصلاح در آخر عمر می‌دهد و تهذیب و توبه را به تعویق می‌اندازد. یعنی درست زمانی که درخت زقوم قوی و اراده‌ی تهذیب، ضعیف شده بلکه مرده است (رک: امام خميني، ص28). فریب دیگر او وعده‌ها و امیدهای دروغین و دلبسته کردن انسان به دنیاست. لذا سالک باید از جوانی به تهذیب و تربیت خود بپردازد و نسبت به دنیا شناخت درستی داشته باشد. امام خمینی (ره) به فاطمه چنین می‌فرماید: «دخترم، دنیا و هر چه در آن است جهنّم است که باطنش در آخرِ سیر ظاهر شود و ماورای دنیا تا آخر مراتب بهشت است که در آخر سیر پس از خروج از خدر طبیعت ظاهر شود و ما و شما و همه یا حرکت به سوی قعر جهنّم می‌کنیم یا به سوی بهشت و ملأ اعلا» (امام خميني، ص30) و برای حرکت به سوی بهشت باید در صراط مستقیم گام نهاد؛ راهی که نه به خشم خدا منتهی می‌شود و نه باعث گمراهی است، بلکه راهی است که ما را به نعمت ابدی می‌رساند.

 

5ـ رفع حجاب آفات اعضا: عزم و اراده

اعضای آشکار و پنهان انسان گاه دچار آفاتی می‌گردند که سدّ راه کمال می‌شوند. کوچک‌ترین عضو که بیشترین آفات را دارد زبان است که بدترین آسیب آن، غیبت است. غیبت از جمله حجاب‌هایی است که مانع گام نخست حرکت به سوی خدا می‌شود. برای رفع این حجاب، عزم و اراده و اندیشیدن در پیامدهای آن، لازم است. (همان، ص39)

غیبت باعث افتادن انسان در دوزخ می‌شود. (رک: اصول کافی، ج2) و غیبت کننده در جهنّم چون سگی می‌گردد که گوشت مردم را می‌خورد. (رک: بحارالانوار، 248/72) و به فرموده‌ی قرآن کریم غیبت به خوردن گوشت برادر مرده می‌ماند که روح هر انسانی از آن تنفّر دارد. اعتقاد به حقایق آثار و این رذیلت، برای گریز از آن کافی است.

 

گام دوم: معرفت و شناخت خدا (سیر از خدا به خدا)

عارف با انقطاع تام از غیر خدا، معرفت بیشتری به خدا می‌یابد و در این سیر تا آن جا پیش می‌رود که حجاب‌های نور را نیز یکی پس از دیگری با معرفت و عشق قلبی می‌دَرَد و به معدن عظمت ذات اقدس اله می‌رسد. در این جاست که روح او به آن ذات قدس یکتا و بی نظیر، متّصل می‌شود. (رک: مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه)

در این حالت است که به لقاء الله رسیده و در جمال و جلال او فانی می‌گردد و احاطه‌ی قیّومی حق و فنای ذاتی خود را مشاهده می‌کند و به طور آشکار وجود خود و همه‌ی موجودات را سایه‌ی حق می‌بیند. قلب چنین عارفی از نظر وسعت، هم افق موجودات مجرّد شده، بلکه از آنان برتر است و حجابی میان او و خدا نخواهد بود (امام خمینی، ص454) آری: «پیوستگی روح مؤمن به خدا بیشتر از پیوستگی پرتو خورشید به آن است». (کلینی، 166/2)

چنان که پیوند با محبوب، تنها دلخوشی و انس حضرت فاطمه (علیهاالسلام) الگوی بی نظیر زنان بود. او در محراب عبادت همه چیز حتی ضروری‌ترین حاجت خود را فراموش می‌کرد: «شَغَلتَنی خَدمَه رَبّی عَن المَسئَلَه». امام خمینی (ره) در توصیف مقام عرفانی حضرت فاطمه (علیهاالسلام) می‌فرماید: «جلوه‌های الهی، جبروتی، ملکوتی و ناسوتی همه در فاطمه (علیهاالسلام) گرد آمده است». (مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی، ص19)

 

3ـ گام سوم: خدمت به خلق (حرکت از خدا به مردم)

عارف در حرکت سوم، با توشه‌ای از تجلیّات، به کارهای خدایی می‌پردازد: به مردم مهر می‌ورزد، آنان را راهبری می‌کند و از جهل و نابخردی خارجشان می‌سازد... و فیض و بخشش الهی به واسطه‌ی او به خلایق هم می‌رسد. «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ ... فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً»

 

الف: انسان سازی

زن نیز پس از تربیت، رشد، بریدن از تعلقات دنیا و اتصال به خدا و رسیدن به کمال، در سیر سوم موظف به انسان سازی است و در مقابل جامعه‌ی خود مسئول است این جاست که امام خمینی (ره) زنان را متوجّه این مقام کرده و تربیت صحیح فرزند را نخستین وظیفه‌ی ایشان و هم عرض کار پیامبران معرّفی می‌کند: «انبیاء آمده‌اند که انسان بسازند... باید شغل مادرها هم همین باشد نسبت به بچّه‌هایی که در دامنشان است». (امام خمینی، ص131)

زن در جایگاه مشاغل اجتماعی به ویژه معلّمی نیز مسئول تربیت انسان‌هاست و در واقع این وظیفه را در دو محیط خانواده و مراکز آموزشی باید انجام دهد، امام خمینی بارها خطاب به این قشر فرهنگی می‌فرمایند:

«در مادری تان باید بچه‌ها را تربیت کنید، در معلمی تان هم باید تهذیب کنید، تحویل جامعه بدهید یک افراد صحیح، یک جامعه را صحیح کنید». (همان، ص127) و منظور از تربیت صحیح، الهی و اسلامی بودن آن است. (رک: همان، ص126)

از دیدگاه امام خمینی، تحقّق این هدف منوط به پاکی و کمال اخلاقی زن است: «برنامه طویل المدت برای شما جوان‌ها، برای شما خانم‌ها، برای همه این است که اگر شماها یک انسان مهذّب باشید، مقاصد اسلامی را پیش می‌برید، اگر این خانم‌ها بچه‌های مهذب بار بیاورند... شما هم دینتان و هم دنیاتان محفوظ است». (همان، ص128)

از دیدگاه امام خمینی نقش انسان سازی زن، بالاترین نقش ممکن برای یک انسان است و نظر به این وظیفه است که «نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد» می‌شود زیرا «بانوان علاوه بر این که خودشان یک قشر فعّال در همه‌ی ابعاد هستند، قشرهای فعّال را در دامن خودشان تربیت می‌کنند». (همان، ص132)

 

ب: مبارزه با ظلم و فساد

انسان کامل، مظهر صفت قهر و غضب خدا نیز هست. لذا ستم و فساد را بر نمی‌تابد، امام خمینی(ره) این نقش را برای زنان ثابت می‌داند و در این راستا، آنان را به مبارزه با ستمکاری و دفاع از حق و ثبات قدم در این راه دعوت می‌کند (رک: همان). مبارزه با فساد در واقع بازتابی از نورانیّت الهی است که در پی نظر به وجه الله بر دیدگان دل می‌تابد و برخاسته از همان بخشش الهی یعنی کمال انقطاع به سوی خداست. لذا امام خمینی مشارکت زنان را در تظاهرات دوران انقلاب و مقاومت در برابر جامعه‌ی فاسد پهلوی، تحوّل الهی و خارج از توان بشر معرّفی کردند: «این یک تحوّل بود که بشر نمی‌توانست این تحوّل را درست کند. این، تحوّل الهی بود که مقلّب‌القلوب این کار را کرد. کِی سابقه داشت که زن در مبارزه بیاید، مقابل توپ و تانک بیاید؟ این، یک تحوّل روحی بود که خدای تبارک در این ملّت تحوّل را ایجاد فرمود» (همان، ص160) و در سخنرانی دیگری ضمن ترسیم وضعیّت رو به فساد جامعه‌ی زنان در حاکمیّت 50 ساله‌ی پهلوی، مقاومت زنان مسلمان را افتخار آمیز می‌شمردند و فرمودند: «این جانب به زنان پر افتخار ایران مباهات می‌کنم که تحوّلی آن چنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقّاشان خارجی و وابستگان بی شرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاه‌های تبلیغاتی مزدور را نقش بر آب کردند و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئه‌های شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهند پذیرفت». (همان، ص165) ایشان ضمن تقدیر از مقاومت قشرهای میلیونی زنان متعهّد مسلمان در طول حکومت فاسد پهلوی‌ها، [امام خمینی] مشارکتشان [زنان] را در انقلاب اسلامی تحوّل الهی دانستند که امید کوردلان غرب زده را به طور قاطع و برای همیشه قطع نموده است. (رک: همان)

 

ج: سازندگی جامعه در سایه‌ی حکومت اسلامی

انسان کامل مظهر صفت جمال و رحمانیّت خدا اعمّ از عدل، احسان، خالقیّت و... است. لذا با متحوّل شدن دلش به انوار عظمت و سرچشمه‌ی این صفات خود نیز منشأ اثر واقع می‌شود. و در سیر از خدا به خلق، آن صفات را در جامعه عینیّت می‌بخشد.

امام خمینی آن عارف بزرگ، چنین به زنِ وارسته مسلمان و انقلابی ایران می‌نگریست و مشارکت او را در سازندگی جامعه‌ی اسلامی نیز تحوّلی اسلامی و انسانی می‌دانست. (رک: همان، ص163) و بارها از مشارکت آنان هر چند کوچک تقدیر می‌کرد: مانند کمک به کشاورزان در دروی گندم (رک: همان، ص70)، یا فعّالیّت‌های سیاسی مانند شرکت در دفاع مقدّس به عنوان رزمنده‌ی شهادت طلب، همسران جانبازان، تدارکات و پشتیبانی و... (رک: همان، ص220ـ200) شرکت در انتخابات به عنوان انتخاب کننده و نامزد نمایندگی مجلس و... (رک: همان، ص75)، فعّالیّت‌های فرهنگی چون انتشار مجلات و... . (رک: همان، ص73)

عفّت که شاخه‌ای از غیرت الهی است، در زن مظهر و نمود بیشتری دارد و برخاسته از حیای اوست. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: «حیا چه زیباست و از زن زیباتر» (دیلمی، ص  ) در این راستاست که امام خمینی هر جا که از زن تمجید می‌کند بر این شاخصه تأکید بیشتری دارد. در فرازی از هزاران سخنرانی خود می‌فرماید: «در هر جای ایران که انسان نگاه می‌کند، بانوان آن جا مشغول فعّالیّت اسلامی، دینی و حتّی فعّالیّت سیاسی هستند با حفظ عفّتشان با حفظ شرفشان» (زن در اندیشه امام خمینی، ص75).

 

نتیجه

از دیدگاه امام خمینی انسان کامل آینه و مظهر صفات و اسمای حسنای حضرت حق جلّ و علاست و هر انسانی که تلاش کند این سعه‌ی وجودی و قابلیت را بیابد، مرآه حق خواهد شد و تفاوتی میان زن و مرد در این مقام نیست؛ چنان که حضرت فاطمه زهرا دخت نبی مکرم اسلام (علیهاالسلام) چون پدر بزرگوار و همسر و فرزندان معصوم خود (علیهم السلام) واجد آن مقام والا بود.

توصیه‌های عرفانی امام خمینی به زنان، هیچ تفاوتی با سایر آموزه‌های عرفانی ایشان ندارد، و به همه بر رفع حجب و کمال انقطاع به سوی خدا تأکید می‌ورزند. زن هم چون هر عارف دیگر با تهذیب اخلاق، تلاوت و تدبّر در قرآن، دور شدن از اغوای شیطان و آفات اعضا و... می‌تواند حجاب‌ها را کنار زده و گام‌های نخستین سلوک را طی کند و در گام دوم با معرفت و عشق بیشتر به حضرت حق، حجاب‌های نور را نیز بدرد و در گام سوم با اصلاح و سازندگی افراد و جامعه انسانی، مرآه اَتَمِّ حق گردد.

 

پیشنهاد

1ـ با توصیف مقام عرفانی زن از نگاه عارفان کمال یافته‌ای چون امام خمینی، میرزا جواد آقای تهرانی، محمد تقی بهجت، رجب علی خیاط، شاه آبادی، بانو امین، استاد طاهایی و... علاقمندی زنان جوان به عرفان در مسیر درست جهت‌دهی شود.

2ـ زنان مسلمان و انقلابی کشور ولایی و شیعی ایران در طول انقلاب، دفاع مقدّس و دوران سازندگی با حفظ عفّت، اخلاق و تقوا در واقع تجلیّاتی از حضرت حق را در خود بروز دادند، توصیف و برجسته کردن این تجلیّات، ارائه‌ی تعریفی درست و عملی از عرفان است که بر مبلغان و نویسندگان، همت در تحقق این هدف لازم است.

فهرست منابع

قرآن کریم

1.      امام خمینی، آداب الصلوه، شارح احمد فهری زنجانی، تهران، فیض کاشانی، چاپ10، 1373.

2.      امام خمینی، چهل حدیث، چاپ 5، 1373.

3.      امام خمینی، ره عشق (نامه عرفانی به فاطمه طباطبایی زوجه احمد خمینی)، قم، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی، 1368.

4.      امام خمینی، صحیفه انقلاب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ 4، 1368.

5.      تبیان (مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی)، زن در اندیشه امام خمینی، قم، ناشر مؤلف، چاپ7، 1378.

6.       دیلمی، ارشاد القلوب، سی دی جامع الاحادیث، مؤسسه نور، قم.

7.      سعدی، مصلح الدین، گلستان.

8.      شیخ صدوق، خصال، قم، انتشارات اسلامی، 1362.

9.      عابدی، احمد، دفتر عقل و قلب، قم، نشر زائر، چاپ2، 1386.

10.  قمی، عباس، مفاتیح الجنان، مصحح: محمد رضا اشرفی، مشهد، به نشر، چاپ 2، 1385

11.  کلینی، اصول من الکافی، مصحح: علی اکبر غفاری، بیروت، دار صعب ـ دار تعارف، چاپ4، 1409.

12.  مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.

13.  ملکی تبریزی، جواد، رساله لقاء الله، چاپ 9، 1375.

14.  منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، مصباح الشریعه.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 16


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2043)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort