در عرفان عملي اسلام، «رياضت» نقش مهم و سرنوشت سازی دارد تا درون انسان نوراني و پاك گردد و «رياضت» در مراتب و مراحل سلوكي، بار معنايي و معرفتي خاصّ خود را داراست.
خانم صدفی
مديتيشن، حربهی جايگزين براي حذف مراقبهی اخلاقي است. بعضي تصوّر ميكنند كه نتيجهی مديتيشن نتیجهی همان چيزي است كه در متون اسلامي، خودسازي و يا تهذيب نفس نام گرفته است؛ امّا اين كجا و آن كجا؟
مديتيشن به زبان ساده چيزي نيست به جز خاموشي ذهن و با هستي يكي شدن و در خدا حل شدن.که در ميان مكاتب شرقي، در يوگا جايگاهي رفيع دارد. يوگا از يك طرف با گارد ورزشي وارد شده و از سوي ديگر به متافیزیک و معناگرايي دعوت ميكند. عبادت در يوگا در قالب مراقبهی هندي تعقيب ميشود. مراقبهی هندي كه امروزه در غرب از آن به عنوان مديتيشن هم ياد ميشود، همان چيزي است كه در يوگا برچسب عرفان به خود گرفته و ادّعاي سعادت بخشي به هوادارن آن را دارد.
بايد چند نكته را جهت تفكيك بين تهذيب نفس و مديتيشن در نظر داشت.
1. اينكه در اسلام خودسازي در قالب كنار گذاشتن صفات رذيله دنبال ميشود. يعني اگر انسان موفّق شود كه رذايل اخلاقي همانند دروغ، غيبت، حسد و ديگر صفات ناشايست را كنار بگذارد، به خودسازي نايل شده است.
امّا در مديتيشن اساساً به مبارزه با صفات منفي دعوت نميشود و كنار گذاشتن رذايل مطرح نيست. روشن است اگر كسي روزانه نه يك بار كه چند بار مديتيشن كند، با صفات روحي خود كاري نكرده است؛ يعني نه صفات بد را از بين برده و نه صفات نيكو را در خود ايجاد كرده است.
2. در مدل اخلاقي اسلام، قواي ذهني نه تنها تعطيل نميشود بلكه اين قوا پيوسته به شناسايي اميال منفي و هَرَس درون مشغول است. كار ذهن در مراحل ابتدايي سلوك، كمك به پيراستن درون است و در مراحل بالاتر كه كار سالك از پيرايش درون به آرايش روح ميرسد و سالك با افزودن ذخاير معنوي خود، به مراتب فنا نزديك ميشود، قواي ذهني با تفكّر و تأمّل در آيات آفاقي و انفسي، ايفاي نقش ميكنند و در مقامات بالاتر با تأمّل بر اسماء و صفات حق، به عروج روح كمك مينمايند.
نتيجه اينكه در اين مدل، آشفتگي ذهني از ابتدا شكل نميگيرد و نیز از آنجا كه انرژي ذهن به كار گرفته ميشود و قواي او رها نيستند، ذهن پذيراي خطورات و وسوسهها نخواهد بود.
3. در مديتيشن يوگا هر چند به بدن توجّه ويژه ميشود و يوگيها با بدن، تكنيكهاي زيبايي را انجام ميدهند. چون توجّه به بدن، با تعالي معنوي و رضايت خداوند پيوند نميخورد، فقط تقويت نيروي جسمي است و پرورش جسمي در نهايت باعث سرگرمي انسان شده و حدّّاكثر فايدهی آن، آرامش ذهن است. صد البته آرامش ذهني، كمترين ارتباطي با شكوفايي استعدادهاي معنوي آدمي و تعالي معنوي او ندارد.
در عرفان اسلامی، نماز کانون تفکّر در معانی بلند قرآنی و ذکر خداوند متعال است؛ نامهایی که علاوه بر آرامش به انسان، قدرت، هوشمندی و معرفت میدهد؛ معرفتی که آیینهدار نفس انسان و کلّ عالم هستی است. امّا در مدیتیشن اثری از تفکّر در خداوند و نامهای نیکوی او نیست (همان، ص169).
در نماز هوشیاری اندیشه و از آن مهمتر تحرّک وجود دارد، هیچگاه محرومیت حسّی پدید نمیآید. انسان در نماز بارها دست خود را حرکت میدهد و به رکوع، سجود، قیام و قعود تغییر حالت مییابد. افزون بر این، مدّت هر نماز کمتر از مقداری است که حتّی در حالت سکون برای کسانی که ناگزیر خوابیده یا نشسته نماز میخوانند، محرومیت حسی به دنبال داشته باشد. مورد دیگر اینکه اذکار نماز متنوّع است و هر حالت، ذکر ویژهای دارد و بیش از آنها نیز انسان میتواند در قنوت یا سجود اذکار مستحبّی را به انتخاب خود بگوید و این همه فعّالیت ذهنی را در مسیر تعالی، آگاهی و ارتباط معنوی با خداوند به کار میگیرد (همان، ص175).
مردی خدمت امام جواد(ع) رسید و عرض کرد: مرا پندی بفرمایید؟ حضرت فرمود: «ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ وَ خَالِفِ الْهَوَى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللَّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ» (مجلسی، محمدباقر، 1403ق، ج75، ص358)؛ شهوات را رها کن با هوای نفس مخالفت نما و بدان که تو از دید خداوند مخفی نیستی، دقّت کن چگونه باید باشی.
يعني انسان معنوي كسي است كه بر خلاف هوای نفس و خواهشهای درونی خویش، پایداری و مقاومت نماید و خصلتهاي الهي مانند راستگویي، امانت داري، بندگي خداوند را تحصيل كرده و خصلتهاي منفي مانند تهمت، خودخواهي، جاه طلبي و ديگر خصال منفي را در خود ريشه كن كند. طبيعي است كه قوّهی ذهن، نه تنها مانع به شمار نمیآید بلكه مددكار سالك و زور بازوي عارف نیز تلقّي ميگردد و براي ايجاد ملكات روحي، بيشترين استفاده از همين قوّه صورت ميگيرد.
رياضت معقول، مشروع و معتدل
امام جواد(ع) در مورد ریاضتهای غیر شرعی میفرمایند: «الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ إِتْعَابِ الْجَوَارِحِ بِالْأَعْمَالِ» (حلوانی، حسین بن محمد بن حسن، 1408ق، ص134) «قصد کردن و آهنگ نمودن به سوی خداوند با دلها و قلوب رسانندهتر است از شکنجه و رنج دادن اعضای بدن به اعمال (با دل بهتر و زودتر از اعضا و جوارح میتوان به خدا نزدیک شد).»
شاید این گفتهی امام(ع) اشاره به یک سری ریاضتها و اعمال شاقّه که در برنامههای عملی عرفانهای نوظهور دیده میشود، باشد به طوری که یک برنامهی سادهی مدیتیشن نیاز به صرف ساعتها وقت دارد که علاوه بر داشتن اهداف دنیوی بسیار طاقتفرسا میباشد.
در عرفان عملي اسلام، «رياضت» نقش مهم و سرنوشت سازی دارد تا درون انسان نوراني و پاك گردد و «رياضت» در مراتب و مراحل سلوكي، بار معنايي و معرفتي خاصّ خود را داراست. «رياضت سلوكي» حدّاقل بايد سه ويژگي كلّي و كلان داشته باشد كه عبارتند از: الف) عقلاني بودن، ب) شرعي بودن، ج) معتدل بودن. (رودگر، محمدجواد، 1390، ص4)
*. تکرار صداها و کلمات بیمعنایی که معمولاً از زبان سانسکریت استفاده میشود.
**. سامسارا به معنای تناسخ یا تولّدهای مکرّر در دنیا و بازگشت به این جهان پس از مرگ و تحمّل رنج زندگی مجدّد است.
منابع
1. حلوانی، حسین بن محمّد بن حسن بن نصر، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدی، 1408ق.
2. رودگر، محمدجواد، مؤلّفههای عرفان قرآنیـ اهل بیتی، نشریه معارف (نشریه اطلاع رسانی)، 1390.
3. شیواناندا، سووامی، دایرة المعارف یوگا، ترجمه رضا رامز، بیجا، بینا، بیتا.
4. مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
5. مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1389، ج16.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 33