بررسی ماهیت رنگ در اسلام/ سعیده عرفانی
سياه، سياه، تاريكي بود و سياهي، پوچي بود و ترس؛ انوار سفيد نور آرام آرام برتن بي روح و خشك هستي رسوخ كرد نور رنگهاي متنوع و درخشان خود را در كالبد بي جان جهان دميد و هر گوشهاي، آرام به رنگي در آمد.
بر آينه چشمانم از ميان رنگهاي سبز و سفيد، كلمات «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. . .» (نور/35) نقش بست و روح و جسمم را زنده كرد.
در ميان سبزي و طراوت آيات نوراني قرآن، سبك بار و رها پرواز ميكردم، كه ناگهان صداي دلهرهآور هالك مرا سخت بر زمين كوبيد. ديگر اين سبزي و طراوت كلام حق نبود كه مرا همراه خود ميبرد، بلكه رنگ سبز بازوان هالك مرا چون قرباني ميكشد و هر لحظه وحشت در اعماق قلبم رسوخ ميكرد و من خود را محكم به زمين ميچسباندم به خود كه آمده بودم، فيلم هالك تمام شده بود، اما رنگ سبزش در سلول سلول بدنم رسوخ كرده بود ديگر كاري نميتوانستم بكنم، به اطراف كه نگاه ميكردم از سبز متنفر بودم. هالك نور سبز وجودم را كشته بود و من ديگر هيچ آشنايي با صاحب نورهاي درونم نداشتم، من رنگ خدايم را گم كردم.
بعد از ديدن فيلم هالك مفهوم جمله استرينگر درباره كاربرد رنگ در سينما را درك كردم: «من هميشه جدولي از رنگهاي مورد استفاده در فيلم را تهيه ميكنم. رنگ صحنههاي مختلف را بررسي كرده و نيز كيفيت رنگي فيلم، رنگهاي خالص و رنگهاي محيطي را انتخاب ميكنم. كاربرد به جاي رنگ در فيلم، به شخصيت فيلمنامه بستگي دارد». اين جمله مرا به نگارش اين مقاله ترغيب كرد.
براي بيان كاركرد رنگ در سينما گاه ناظر فيلمهايي هستيم چون "صحراي سرخ" آنتواني كه رنگ سرخ آن نمادي است از اضطراب و درماندگي، اما در همين حال "بوداي كوچك" برتولوچي شما را به سمت ديگري سوق ميدهد، و در آن رنگهاي گرم و سرخ، طراوت و شادابي زندگي را به تصوير ميكشد، در فيلميچون "سه گانه" كيشلوفسكي شما شاهد ستايش رنگهاي، قرمز، آبي و سياه هستيد. براي تبين و معناشناسي رنگ در سينما ابتدا بايد به چيستي رنگ و سپس رنگ در فرهنگ و ملل مختلف و در نهايت به رنگ در سينما پرداخت. ما این گفتار را در چهار فصل تنظیم کرده ایم.
فصل اول: مفهوم و ماهيت رنگ و نور فصل دوم: روانشناسي رنگ فصل سوم: رنگ در فرهنگ و اديان و فصل چهارم: رنگ در فرهنگ زنان مسلمان و زنان غربي و در ادامهي اين جستار به چگونگي استفاده از رنگ در سينما، توجه ميشود.
مفهوم و ماهيت رنگ و نور
در سينما، رنگ به دو شكل ظهور ميكند: 1- رنگ به عنوان مادهاي كه با آن اجسام رنگآميزي ميشود. 2- رنگ نور، كه بر روي اجسام اطراف خود تأثير ميگذارد.
با توجه به اين كه اگر هيچ نوري در اطراف ما نباشد حضور رنگ بي معنا است؛ پس ما تا وقتي كه تفاوت بين نور و رنگ را درك نكنيم، نميتوانيم تعريفي درست از رنگ داشته باشيم. در بين دانشمندان مختلف دو فيلسوف بهتر از ديگران به بيان تفاوت رنگ و نور پرداختهاند، و ديگران نيز در پي راه آنان را بودهاند.
ملاصدرا ميگويد: «هم صحیح است بپذیریم نور، ظهور رنگ است و هم صحیح است بگوییم نور، رنگ نیست. زیرا از آن جهت که نور است، مختلف نیست و ترکیب با عدم یا ظلمت در آن راه ندارد، به خلاف رنگها که مختلفند». (ملاصدرا، 92/4) شايد بتوان گفت اين نور است كه به رنگ معنا ميدهد و به آن موجوديت ميبخشد.
نیوتن دانشمند معروف قرن هیجدهم نخستين بار كشف كرد که نور خورشید و بسیاری دیگر از منابع نورانی مشابه، از اشعههایی با طول موجهای متفاوت تشکیل شده است. هنگامی که باریکهای از نور خورشید به یک منشور تابیده شود، هنگام عبور از سطوح منشور میشکند و پس از برخورد با زمینهی سفید آن به صورت طیفی رنگین دیده میشود. در این طیف هر دسته از طول موجها رنگ خاصی را نشان میدهد. طیف رنگها از یک سو با رنگ بنفش شروع میشود و به تدریج به آبی میرسد و از آبی به تدریج به سبز تبدیل میشود، آن گاه نوار باریک زرد دیده میشود که به تدریج به نارنجی و سپس به قرمز ختم میگردد. رنگهای میانی دیگری هم مانند سبز آبی، سبز زرد، زرد نارنجی و قرمز نارنجی نیز وجود دارند اما به طور قابل تفکیکی دیده نمیشوند. آزمایشهای بعدی نشان داد که با ترکیب نورها میتوان رنگهای مختلف را ایجاد کرد. برای مثال، نور قرمز در ترکیب با نور زرد، رنگ نارنجی را به وجود میآورد. بعضی از رنگها، مثل زرد و ارغوانی، در صورت ترکیب شدن، همدیگر را خنثی میکنند و نور سفید میسازند. (دهخدا، مادهی رنگ)
اگر رنگ نور پايينتر از طيف رنگ قرمز باشد فروسرخ است و قابل رؤيت نيست و هم چنين اگر از طيف بنفش بالاتر باشد فرابنفش بوده مشاهده نميشود. رنگ بازتابی از نور است که به شکلهای متفاوتی در میآید و این بازتاب مجموعهی وسیعی را شامل میشود. اگر یک ناحیهی باریک از طول موجهای نور مرئی توسط ماده جذب شود رنگ به وجود میآید. رنگهاي اصلي نور با رنگ به عنوان رنگ دانههايي كه با آن اجسام را رنگآميزي ميكنيم، متفاوت است.
رنگهاي اصلي مواد متشكل است از: زرد، قرمز، آبي و رنگهاي فرعي يا تركيبي مواد عبارتند از: زرد+ آبي= سبز، زرد+ قرمز= نارنجي، قرمز+آبي = بنفش و مابقي رنگها از تركيب رنگهاي فرعي با اصلي به دست ميآيد.
رنگهاي اصلي نور به گونهاي ديگر است: سبز، قرمز، آبي و رنگهاي فرعي آن نيز: سبز+ آبي= فيروزهاي، سبز+ قرمز= زرد، قرمز+ آبي= بنفش و از تركيب اين رنگهاي اصلي، نور سفيد ايجاد ميشود و از تركيب رنگهاي فرعي آن به سياهي ميرسيم.
رنگ نور را ميتوان با استفاده از فيلترهاي رنگي تغيير داد و بر روي رنگ مواد نيز تأثير گذاشت. به طور مثال: با استفاده از فيلتر سبز در مقابل منبع نوري داخل صحنه نور سبز به وجود میآوريم و يك فضاي روحاني ايجاد میكنيم يا با حذف نور قرمز از منبع نور خود نور فيروزهاي ايجاد میكنيم. ما ميتوانيم با ميزان تيرگي و روشنايي نور صحنه، روي رنگ مواد نيز اثرگذار باشيم.
موضوع ديگري كه در رنگ نور و رنگ مواد مؤثر است، طول موج و دماي آنها است.
هرچه طول موج بيشتر باشد آن رنگ از نور زودتر به چشم ما ميرسد و نيز گرمتر است، هرچه طول موج كوتاهتر باشد آن رنگ سردتر است و ديرتر به چشم انسان ميرسد. نيوتن طول موجهاي رنگي را اينگونه دستهبندي كرده است: قرمز سیر: 80/0میکرون؛ قرمز: 65/0میکرون؛ نارنجی: 60/0میکرون؛ زرد: 58/0میکرون؛ سبز 55/0میکرون؛ آبی: 48/0میکرون؛ نیلی: 42/0میکرون؛ بنفش: 40/0میکرون. این رنگها به طور اتصالی تغییر میکنند و حد فاصلی بین آنها نمیتوان تشخیص داد؛ یعنی معلوم نیست کجا رنگ قرمز پایان مییابد و رنگ نارنجی آغاز میگردد. (دهخدا، مادهی رنگ)
روانشناسي رنگها
در روانشناسي رنگها، رنگ به دو دسته سرد و گرم تقسيم ميشود.
1- رنگهاي گرم شامل: قرمز، نارنجي و زرد ميباشد. اين رنگها جريان خون را تند ميكند و در نتيجه محركي است براي اعصاب و نيز القا كننده گرمي و انرژي است كه منجر به افزايش سوخت و ساز در بدن ميشود. به علت دارا بودن طول موجهاي بلند زودتر ديده شده و اين خاصيت هم براي اعلام خطر و بازدارندگي مفيد است و هم قابل استفاده براي جلب توجه و جذب بينندگان به خود. (شيخ طبرسي، 284/11). استفاده زياد از رنگهاي گرم موجب پرخاشگري، خشم، حمله، جنگ جویی و تعرض ميشود. (صبور اردوبادي،41/2)
2-رنگهاي سرد عبارتند از آبي، نيلي و بنفش. رنگهاي سرد ضمن كاهش جريان خون منجر به كاهش ضربان قلب و تسكين دردهاي بدن ميشوند، آنها القاگر آرامش و سكون نيز هستند. استفادهی مكرر از رنگهاي سرد، غم، درونگرايي و بيتفاوتي را در پي خواهد داشت.
3- رنگي ميان رنگهاي گرم و سرد: رنگ سبز نه در دسته رنگهاي گرم جاي دارد و نه در دستهی رنگهاي سرد قرار ميگيرد. رنگ سبز را ميتوان رنگي متعادل دانست، با توجه به مشاهدهی طول موج سبز كه 55/0میکرون است و نيز تركيب رنگ سبز كه از رنگهاي، زرد و قرمز به دست ميآيد، رنگ سبز رنگي متعادل محسوب ميشود. رنگ سبز خصوصيات رنگهاي گرم از قبيل انرژي و شادابي را دارا ميباشد و نيز خصوصيات رنگهاي سرد شامل آرامش و تفكر را به همراه دارد. سبز رنگي است كه مضراتي در آن يافت نميشود. به دليل اين كه مقداري رنگ آبي با رنگ زرد تركيب شده و تنها رنگ گرم در برابر شما نيست كه باعث خشم و عصبانيت شما شود، هم چنين با دارا بودن مقداري رنگ زرد اثرات منفي رنگهاي سرد، افسردگي را به همراه ندارد. (همان،47/2) رنگ سبز قدرت تفكر و حافظه را بالا ميبرد، و به دليل كاربرد زياد رنگ سبز در طبيعت اين رنگ نمادي از واقعبيني و حقيقت، شروع تازه و رشد و نمو ميباشد.
هانس ایتن كه یکی از آموزگاران بزرگ هنر رنگ در عصر جدید به شمار میآید، بیش از 5 دهه از عمرش را وقف تعلیم رموز جنبههای بصری و روانی و زیبایی شناسی رنگ كرده است. وي نيز به مفهوم مجرد رنگ در نقاشیهای هندسی توجه نموده است. ایتن اغلب کلاس های خود را با چند تمرین شرقی و کنترلهای بدنی آغاز میکرد. او میگوید: «کسی که میخواهد استاد رنگ شود باید هر رنگ را در ترکیبات بی نهایت با سایر رنگها، بهتر ببیند، بهتر احساس کند و بهتر تجربه کند. رنگها بدون این که مقید به اشیاء باشند، باید ظرافت اسرارآمیز برای بیان معنوی را داشته باشند». (همان، ) ايتن سه عنصر اصلي رنگ را با سه نماد اصلي در طراحي مقايسه ميكند. وي نماد دايره را با رنگ آبي يكي ميداند و به مربع رنگ قرمز ميزند و مثلث را نيز زرد به شمار ميآورد.
ايتن عقيدهي خود را در مورد رنگ آبي و نماد دايره اين گونه بيان ميكند: «در شکل دایره حالت پایدار و دورانی را، در روی سطح مشاهده میکنیم. با دیدن دایره به انسان احساس آرامش دست میدهد. دایره با توجه به حرکت نرم و صافی که دارد به عنوان سمبل روح و روان به کار میرود. رنگی که با دایره و خصوصیات آن برابری میکند، رنگ آبی شفاف است. رنگ آبی ایجاد آرامش میکند و مانند دایره عمق و فضای معنوی دارد. آبی، رنگ افقهای دور بیننده است و در عین حال خوگرا و گیراست. شکل دایره با حالت دورانی که دارد، با چرخش خود بیننده را به درون و مرکز میکشاند و در رنگ آبی چنین خصوصیت جذابی دیده میشود. چینیهای قدیم برای ساختن معابد خود اشیاء مدور را به کار میبردند در حالی که کاخهای فانی و دنیوی سلاطین، به شکل چهارگوش ساخته میشد.
شکل مربع مبین ماده، وزن و حدود مشخصی است. مربع بیانگر مادهی ساکن است. مربع، سمبل مادیت و دارای سنگینی و سختی است. مربع در خط هیروگلیف برای نمایش زمین به کار رفته است. خصوصیات مربع (سمبل مادی بودن، سنگینی، سختی، داشتن وزن، حدود مشخص و...) با رنگ قرمز موافق است و وزن و تاریکی قرمز، با زیبایی و سختی مربع برابری میکند. کلیهی شکلهایی که دارای خطوط افقی و عمودی هستند؛ مثل صلیب، مربع مستطیل و یا نظایر آن، قابلیت تشبیه به مربع را دارند. (کوروش محمودی و مهندس امیر شکیبا منش) ايتن مثلث را با رنگ زرد يكي ميداند. زرد در اين جا جانشين رنگ سبز در رنگهاي نور است ايتن ميگويد: «مثلث حالت حمله، جنگجویی و تعرض را معنی میدهد و با رنگ زرد برابر است. به همین صورت به علت وجود انواع زردها، آنها نیز با انواع مثلثها برابری میکنند؛ مثلاً زرد طیف خورشید با مثلث متساوی الاضلاع تطبیق دارد. مثلث درخشان نماد تفکر است. زردهای سبزگونه با مثلثهای تند و ایستاده برابرند. ایستایی خط عمود و شکلهای عمودی با رنگ زرد تشدید میشود». (همان)
براي درك بهتر گفته ايتن ميتوان كنار ساحل رفت و آسمان آبي رنگي را در افق مشاهده كرد كه به صورت كروي شكل ديده ميشود. اما تناقضي در واقعيت و نظريههاي ايتن مشاهده ميشود. همان طور كه ميدانيد آبي رنگي است سرد و با خوگرايي متناقض است. مربع نيز در عين حال كه پايداري و ايستايي را همراه دارد سكون و آرامش هم در آن موج ميزند و اين آرامش منجر به تفكر و تعقل ميشود و به نوعي تداعي كنندهی واقعيت است كه اين يادآور خصايص رنگ سبز است. مثلث به علت داشتن زاويههاي تند و حاده كه مبين خشم و ستيزهجويي است، نمادي از جنگ و خون ميباشد. خصوصيات ذاتي رنگ قرمز با اين نماد هماهنگي بيشتر دارد. دين اسلام و مسلمانان هميشه در طراحي و هنر زبانزد بوده و اين مسلمانان بودند كه به هنر معنا بخشيدند و با دميدن روح زيباي اسلاميجان تازه اي به هنر بخشيدند، ولي اكنون بايد تأسف خورد از اين كه اين بار مسلمانان هستند كه در گوشهاي دست بسته نشستهاند و آن چه به نام هنر براي آنها از آن سوي آبها عرضه ميشود، درست ميانگارند و چشم و گوش بسته دنبال راه ديگران را ميگيرند.
رنگ در فرهنگ و اديان ملل مختلف
الفـ رنگ در اسلام (سفيد، سبز، زرد)
در قرآن كريم از رنگ سفيد به نيكي ياد شده و در سورهی آل عمران، رخسار مؤمنان در روز قيامت درخشان و سپيد بيان ميشود.
«يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ. وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فيها خالِدُونَ: (آل عمران/107-106) روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه میگردد. اما آنان که صورتهایشان سیاه گشته [به آنان گفته میشود:] آیا بعد از ایمان آوردن کافر شدید؟! پس به سبب آن چه بدان کفر میورزیدید، عذاب را بچشید و اما کسانی که رخسارشان سپید گشته، در رحمت الهی خواهند بود و جاودانه در آن هستند».
روانشناسان، رنگ سفيد را اين گونه معرفي ميكنند. «از نظر روانی پوشاک سفید مانند نور و روشنایی، اثر محرک عمومی در انسان داشته و از عوامل مؤثر در ایجاد بهجت و سرور و انبساط خاطر بوده و مفرح و دلگشاست... و قسمت اعظم تشعشعات را که خاصیت گرمازایی دارد از جمله اشعهی قرمز و مادون قرمز موجود در نور آفتاب را منعکس ساخته و از خود دفع مینماید، رنگ سفيد وسیلهی طبیعی و سالمی است در مبارزه با گرمای فصلی و منطقهای» (صبور اردوبادي، 82/2). حال كه مقصود خداوند را از به كارگيري رنگ سفيد درك كرديم، به ديگر رنگهاي تمجيد شده در اسلام ميپردازيم.
پيامبر گرامي اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم)، سبز و سفيد را بسيار دوست داشتند و پيراهن ايشان سفيد و قبايشان سبز رنگ بوده است. (علامه طباطبایی، ص120). در قرآن مجید به خاصیت انبساطآوری و بهجت آفرینی رنگ سبز در سورهی نمل آیهی60 «حدائق ذات بهجه» اشاره شده است.و بررسي كاربردي رنگ سبز در قرآن را ميتوان در آيات مخصوص طبيعت و بهشت يافت.
آيات مرتبط با بهشت را ميتوان به سه دسته تقسیم كرد: 1- لباس بهشتيان «أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً: (کهف/31) آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است؛ باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است؛ در آن جا با دستبندهایی از طلا آراسته میشوند، و لباسهایی به رنگ سبز از پرنیان نازک و حریر ستبر در بر میکنند، در حالی که بر تختها تکیه کردهاند، چه پاداش خوبی و چه جمع نیکویی!»
2- تخت سبز بهشتيان«مُتَّكِئينَ عَلى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ: (رحمان/76) بهشتیان بر تختهایی سبز و بسیار زیبا و نیکو تکیه زده اند».
3- خرمي و سر سبزي فضاي بهشت «مُدْهامَّتانِ: (رحمان/64) آن دو بهشت در نهایت سبزی و خرمی هستند».
دکتر پُدُلسکی (podolsky) نتایج اثر رنگ سبز را در کتاب «دکتر رنگ را تجویز میکند» این گونه شرح داده است:
«سبز در سیستم عصبی اثر میکند. این رنگ مسکن، هیپتونیک و تعدیل کنندهی هیجانات و اضطرابات است. در تحریکات عصبی، بیخوابیها و خستگی اثر مفیدی دارد. فشار را پایین میآورد. نورالژی و میگرن را تسکین میدهد؛ آرام کنندهی خوبی است و استعمال آن هیچ عکس العمل منفي را نشان نمی دهد». (پاك نژاد، 198/5) ولي نميدانم دشمنان اسلام به چه علت تا اين حد لجاجت ميكنند و آن چه را كه حقيقتي است شفاف و روشن به تاريكي ميكشند. ما در فيلمهاي هاليوودي رنگ سبز را به صورتي ديگر مشاهده ميكنيم. رنگ سبز در «انیمیشن بازگشت به گايا» همراه است با تنفر و حالت تهوع و نيز در «هالك»، «پسر جهنمي»، «كورالين» رنگ سبز نمادي براي ترس و فريب و خيانت و... است.
در كلام وحي رنگ زرد بهجت آور و مسرت بخش ميباشد. «صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرينَ...» (بقره/69)
مرحوم فیض در مورد این آیه گفته است: مقصود از «صَفْراءُ فاقِعٌ» زرد زیباست که نه از کمیِ رنگِ زرد به سفیدی بزند و نه از پُری به سیاهی. (فيض كاشاني، 128/1) در کنفراس تل آو یو که ظاهراً با هدف تحلیل انقلابهای شیعی به خصوص انقلاب اسلامی ایران تشکیل گردید به این نتیجه دست یافتند «شیعیان دارای دو نگاه متفاوتند، که استراتژی راهبردی آنان را در بر میگیرد 1- نگاه سرخ 2- نگاه سبز...“ نگاه سـرخ به عـاشـورا و نگاه سبز به انتظـار و مهدویت معطـوف گشته است و ظـاهراً جملهی مشهور آنان با نام امام حسین (علیه السلام) قیام کرده و به اسم امام زمان قیام خود را حفظ میکنند». در پایان به این نتیجه رسیدهاند که انتظار سبز شیعیان را باید سیاه کرد. پس از این کنفرانس ساختن فیلم و بازیهای رایانهای در خصوص مسألهی مهدویت به شکل چشمگیری گسترش یافت. (خبرگزاری آینده روشن) آنها خوب عمل كردند، در دانشگاههاي هنر ايران اسلاميرنگ آبي ابتدا در كنار رنگ سبز قرار گرفت و اكنون رنگ آبي را جايگزين خوبي براي رنگ سبز در سينما ميدانند، چون رنگ سبز در فيلمهاي هاليوودي نمادي از تهوع است. شما در سينماي ايران فيلمي را ميبينيد با عنوان آبيها و خاكستر در اين فيلم حالتهاي معنوي و روحاني با رنگ نورهاي آبي به تصويركشيده شده است.
بـ رنگ در فرهنگ عاشورا
مردم عاشورا را به رنگهايي آميختهاند: سبز، سرخ، سپيد و سياه. سبزي از آن خاندان ايستادگان فتاده در زنجير، سرخي از آن شهيدان فتاده در نخجير و منتظران قيام به شمشير و سپيدي از آن ذوالجناحِ پر شكسته و پيراهن سيهفام لباس فرم سربازي اين سپاه است و هر كه در محرم سياه ميپوشد، نام خود را در لشكر حسيني ثبت كرده است.
1- رنگ سبز، متناسب با سيادت شهداي معظم سادات در نظر گرفته و علم شده است و نشان دهندهی رضا و اميدواري است و آميزش دانش و ايمان است.
2- پرچم قرمز برافراشته بالاي گنبد امام حسين (عليه السلام) بيانگر خونخواهي شهداي كربلاست و اين ميسر نميشود تا لحظهي ظهور مولايمان امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) حضرت امام خميني (قدس سره) ميفرمايند: «و بيرقهاي خونين عاشورا، به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بيشتر افراشته شود». (نشر آثار امام خميني، ص59)
3- پرچم مشكي، به علامت ماتم و نشستن در عزاي شهداي در خون تپيده است. اين رنگ، نهايت فاجعه و مصيبت را به نمايش ميگذارد، سمبلي است از حزن، غم، اندوه و مرگ، سيهپوشان عزاي حسين ارادت خود را نسبت به آن حضرت نشان داده و زير لب زمزمه ميكنند: «تو، مايهی روشني چشم من و در حكم فروغ ديدگان من بودي و دفن پيكر تو در دل خاك، بسان افول ماه و خورشيد در چاه ماه مغرب و زندگي را در چشمم تيره و تار ساخته و زمين و زمان را در سياهي و ظلمت فرو برده است».
چنان كه مادرشان حضرت زهرا (عليهالسلام) در روز هشتم رحلت پدر بزرگوارش بر سر قبر آن حضرت رفت و فرياد برآورد اي پدر! تو رفتي و با رفتن تو، دنيا روشنيهاي خويش را از ما برگرفت و نعمت و خوشياش را از ما دريغ كرد». (مجلسي، 174/43). اما عزاداران سيد و سالار شهيدان گرچه سيه پوش و خاك بر روي هستند، ولي شكوه اين ارادت را در كلام شيخ محمود شبستري ميتوان جست:
سياهي گر بداني نور ذات است/ به تاريكي درون، آب حيات است
چه گويم كه هست اين نكته باريك / شب روشن ميان روز تاريك
4- سپيدي ذوالجناحِ كربلا يادآور سپيدي و پاكي آن حماسه بود. ذوالجناح تنها يك اسم نيست بلكه مفاهيمي ژرف درون آن نهفته است ذوالجناح یعنی دارای دوبال بهشتی، اين نام برازندهی چنان اسبي است. يزيديان ميتاختند تا صاحب آن اسب شوند اما ذوالجناح چون اسبي بال دار پر ميكشيد و از هيبت يزيديان فقط غباري در افق ديده ميشد. شجاعت و شهامت اين اسب به نسلش بر ميگردد به اسب امام علی(علیه السلام) و نسل اسب امام علی(علیه السلام) بر میگردد به نسل اسب حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) که اسبي بسیار تندرو بوده، اين اسب وفاداري را از صاحب و سرورش امام حسين (عليه السلام) آموخت. آنجا كه در سفر ابتدا اسب را سيراب ميكردند و سپس خود لبان تشنه خويش را به آب نزديك ميكردند. وقتی که سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در سرزمین کربلا بر روی خاك غلتيدند، ذوالجناح شكسته بال كنار آن حضرت آمد بدن ايشان را بوييد، گويي ديگر مولايش جاني در بدن نداشت، خود را آغشته و رنگين به خون سرخ حسينبنعلي(عليه السلام) كرد، خود را شيههكشان به پشت خيمهها رساند، دختران پيامبر (صلي الله عليه وآله) شيههي سوزناك ذوالجناح را شنيدند، اسب با تيرهايي كه بر پهلوي سفيدش نشسته بود سر را به زير افكند و حالات و حركات ذوالجناح غم را در خانهي چشمانشان نشاند و بر گرد اسب حلقه زدند. (مطهری، ص۱۷۶)
فهرست منابع:
1- ملاصدرا، اسفار، ج4، صص93-92.
2- لغت نامه دهخدا، ماده رنگ.
3- همان.
4-رك: شيخ طبرسي، مجمع البیان، ج11، ص248.
5 - رك: احمد صبور اردوبادي، آیین بهزیستی اسلام، ج2، ص41.
6- همان، ج2، صص48-47.
7- http://forum. niksalehi. com
8- اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهرسازی، ویژه دانشجویان معماری و شهرسازی، بر اساس مباحث رنگ ایتن، تألیف و ترجمهی مهندس کوروش محمودی و مهندس امیر شکیبا منش، انتشارت هله؛ سيدهادی ميرميران، بنای سرکنسولگری ايران در فرانکفورت، http://memareirani. blogfa. com
9- همان.
10 - امام خميني، كشف الاسرار، ج1، صص382-381.
11ـ پاك نژاد، عروه الوثقی، ج1، ص574.
12ـ فيض كاشاني، المحجه البیضاء، ج4، ص140.
13ـ احمد صبور اردوبادي، آیین بهزیستی اسلام، ج2، صص89-88.
14ـ رك: علامه مجلسي، حلیه المتقین، ص7.
15ـ رك: علامه طباطبایی، سنن النبی، ترجمه فقهی، ص120؛ المحجه البیضاء، ج4، ص140.
16ـ پاك نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج5، ص198.
17ـ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج1، ص128.
18ـ مرجع: خبرگزاری آینده روشن.
19ـ كلمات قصار،نشر آثار امام، ص59.
20ـ بحارالانوار، علامه مجلسي، ج43، صص180-174.
21ـ رك: مطهری، حماسه حسینی، ج2، ص176؛ آيت الله شعراني، نفس المهموم، صص۲۷۳-۲۷۲.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 15