دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
پنجشنبه, 30 فروردین,1403

سینما و رسانه در نگاه فرهیختگان


سینما و رسانه در نگاه فرهیختگان

مصاحبه آقای علم الهدی امام جمعه ی محترم مردم مشهد

مصاحبه گر: اکرم نصیری

آیت الله سید احمد علم الهدی فرزند مرحوم آیت الله حاج سید علی علم الهدی (آل شهید) از نسل مرحوم سید مهدی شهید می باشند. تحصیلات حوزوی را در سال 1388 در حوزه مشهد در محضراساتیدی چون مرحوم ادیب نیشابوری آیات بزرگوار حاج سید احمد مدرس یزدی، مرحوم حاج شیخ مرتضی شاهرودی، مشکینی و مرحوم فیض گنابادی، مرحوم آیت الله العظمی میلانی (ره)، حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین وحیدی خراسانی و حضرت آیت الله العظمی حاج آقای فلسفی و استاد مرحوم علامه بلخی طی نمودند.

آیت الله علم الهدی در سال 61 به همراهی آیت الله مهدوی کنی اقدام به تاسیس دانشگاه امام صادق (علیه السلام) نمودند و از شهریور 1361 تا سال 1384 به مدت 22 سال به عنوان عضو هیات علمی این دانشگاه و در سمت معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی به تربیت دانشجو و فعالیت علمی و آکادمیک پرداختند. ایشان از فروردین ماه سال 1384 طی حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به سمت امامت جمعه دومین کلان شهر مذهبی جهان ، مشهد مقدس منصوب شدند و از زمان حضور در این شهر به تدریس در حوزه علمیه، انجام جلسات تفسیر و جلسات اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه فردوسی و مشهد با اساتید مشغول شده اند و جمع کثیری از طلاب و دانشجویان را در حلقه های دروس خود درآورند. ایشان با کسب بیش از 70 درصد آرای شرکت کنندگان در انتخابات 1385 مجلس خبرگان رهبری به عنوان نماینده استان خراسان در چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری انتخاب شدند

از سری نوشته های ایشان می توان به کتاب هایی چون: منتظر جهان و راز طول عمر، اشکهای فاطمه (سلام الله علیها) پشتوانه شمشیر علی (علیه السلام)، زهرا (سلام الله علیها) مولود وحی، اخلاق و روانکاوی از نظر اسلام، انقلاب مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پندارها ( ترجمه بحث حول المهدی شهید آیت الله صدر، وهابیت ایده استعمار (ترجمه خاطرات مستر همفری، فدک (ترجمه کتاب فدک آیت الله قزوینی، لیبرالیسم، اصالت تخصص سر فصل ارتجاع در انقلاب اسلامی، دین شناسی ابتدایی

مقالاتی از قبیل: مقارنه بین حجیة سنة الصحابه و حجیة سنة اهل البیت (عربی)، ارزشهای انسانی در ارتباطات از دیدگاه اسلام، التقاط جدید، انتخاب خبرگان در ارتباطات از دیدگاه اسلام، آزادی و پرسش، امت و جامعه مدنی

آثار خطی با عنوان، کتاب خمس (عربی)، تقریرات درس مرحوم آیت الله العظمی میلانی (ره)، برای آشنایی بیشتر  با شخصیت این عالم فرهیخته می توانید از وب نشر آثار آیت الله علم الهدی و سایت  khotbeh.com  استفاده کنید

 در فرصتی مغتنم نشریه شمیم نرجس (س) توانست گفتگویی داشته باشد با امام جمعه خوش ذوق و هنر آشنای شهر مقدس مشهد آیت الله علم الهدی.

شمیم- نشریه شمیم نرجس در کارگروه هنر واحد پژوهش این مدرسه به نقد و بررسی هنر هفتم و آثار سینمایی هالیوود و برخی آثار داخلی می پردازد. دغدغه خاطر شما نسبت به عرصه ی هنر، ما را برآن داشت تا از نگاه شما به بررسی مقوله هنر هفتم و آنچه در این روز ها در سینمای ایران اتفاق می افتد گذر و نظری داشته باشیم.

 

ـ شمیم: با توجه به مظاهر معارض با مبانی اعتقادی و فرهنگی جامعه ی اسلامی که متأسفانه در برخی از فیلم ها اشاعه یافته و نگاه نویسندگان و رویکرد کارگردانان و برخورد بازیگران در این آیا دین این نحوه عملکرد را بر می تابد یا نه و اگر بر نمی تابد راهکار چیست؟ تعطیل یا تغییر معیارها، نگرش ها و عملکردها و اگر تغییر روند با چه شیوه ای؟

در هنر هفتم یعنی سینما، دو حرکت شروع شده است که به خاطر نقصی که دارد، داریم نتیجه ای عکس آن چه انتظار می رفت می گیریم. حرکت اول ساخته شدن فیلم هایی است با پشتوانه ی معرفت شناسیِ دینی و دیگر بحث آموزه های اخلاقی و فرهنگی و به تصویر کشیدن این هاست.

در فیلم هایی که با پشتوانه ی معرفت شناسی دینی درست می شود؛ اوّلاً این که ما بیاییم آموزه های دینی را در قالب هنر در بیاوریم، خود این کار فوق العاده ارزشمندی است و این از دید ما ایراد و اشکالی ندارد و کار خوبی است؛ زیرا آموزش های دینی در قالب هنر، چند برابر قالب علم جواب می دهد؛ چون هنر با احساس، رابطه ی مستقیمی دارد و از راه احساس، آموزه ی دینی وارد فکر می شود و به خاطر این که با احساس همراه است، ضامن اجرا هم دارد. پس از کانالِ هنر بهتر می توانیم بهره برداری کنیم تا از راه علم. این اصلِ قصه! امّا بر این اساس الآن آقایان آمده اند در جریانِ هنر، نیروهای متدیّن (حالا ما به افراد غیر متدین کاری نداریم) را وارد کرده اند؛ تا برنامه های هنری را با پشتوانه ی معرفت شناسی دینی پیاده کنند که سریال بسازند و فیلم بسازند و دیگر رویکرد دومی شروع شده که آموزه های اخلاقی و فرهنگی را در قالبِ جریان های تصویری در بیاورند تا مسایل فرهنگی و اخلاقی را بهتر جا بیندازند. این هم کار بسیار خوبیست؛ مخصوصاً اگر بتوانند طنز را هم در این قضیه دخالت بدهند با رعایت جهات اخلاقی که این بسیار ارزشمند و مؤثر است.

منتهی ما بر این دو رویکرد، دو اشکال داریم. اشکال اوّل این که فیلم ها و سریال هایی که با پشتوانه ی معرفت شناسیِ دینی درست می شود، آن مقداری که باید از نظر پشتوانه ی معرفت شناسی دینی سرمایه گذاری بشود، سرمایه گذاری نمی شود. تنها با این که یک خرده ذوق هنری هم دارد و او را با خودشان هماهنگ کنند، در خیلی از اجرای برنامه ها برایشان کفایت می کند. روشن است که این طور نمی شود فیلمی با پشتوانه ی معرفت شناسی دینی درست کرد. گاهی اوقات، سریالی با پشتوانه ی معرفت شناسی، فلسفه لازم دارد، کلام لازم دارد، تفسیر می خواهد، علم حدیث می خواهد، فقه را به طور کامل می خواهد. خوب یا بد، چند تا کارشناس فقیه کلامیِ فیلسوف باید این سریال داشته باشد تا چیز درستی از کار در آید.

این درست نیست که به صرفِ داشتن عمامه یک نفر را بکنند کارشناسِ دینی و در تمام مسایل یک طور برخورد کند. هم چنین در این سریال هایی که به طور معرفت شناسی درست می شود، یک ناظر مذهبی می گذارند امّا فیلم را فیلنامه نویس و کارگردان تهیه می کند؛ در حالی که در این گونه فیلم ها کارشناس باید در همه ی ابعاد آن، از نوشتن فیلنامه تا ساخت و تدوین و... نظارت نداشته باشد، این فیلمِ با پشتوانه ی معرفت شناسی، نمی شود.

این اشکال ما به فیلم هایی بود که به صورت دینی و مذهبی ساخته شده اند. اما اشکال دیگر ما به فیلم هایی است که می خواهند آموزه های اخلاقی را در قالب هنر ارائه دهند. این ها روشِ اشتباهی دارند؛ یعنی، برای این که یک آموزه ی بداخلاقی را نشان بدهند و یک ناهنجاری و یک عبرت اخلاقی را در آن به تصویر بکشند، صدها فسق و فجور و فساد دیگر را هم می آورند نشان می دهند.

در این فیلم اخیری که خانم تهمینه میلانی ساخته «تسویه حساب» که اکرانش هم کردند و ما مخالف بودیم؛ مشهد آوردند، اکران نشد، بردند جایِ دیگر اکران کردند، هم چنین فیلم «دموکراسی در روز روشن»؛ ما مخالفِ اکران این دو فیلم بودیم و با آقای شمقدری در این باره مشکل پیدا کردیم.

تهمینه میلانی این فیلم را براساس شیطنت های خاصّ خودش ساخته، ببینید فیلم هایش با چه اوضاع و احوالی شروع می شود؟ این ها می خواهند یک مسأله ی ضد اخلاقی و یک ناهنجاری را به تصویر بکشند، امّا بعد مسیر این ناهنجاری را به جایی می رسانند که خود آن ناهنجاری به صورتِ یک جریانِ ضدِ ارزشیِ خیلی قوی در می آید. یک مسأله ی ضد اخلاقی را چنان با شگردهای هنری به تصویر می کشند، که خود آن ناهنجاری می شود عاملِ تحریک و در ضمن آن انواع و اقسامِ منکراتِ شرعی، مسایل جنسی، شهوانی و بدآموزی ها را به نمایش در می آورند تا جایی که بالأخره به آخر فیلم برسد و آن عاقبت سوء را به تصویر بکشد؛ حالا افراد از آن عاقبت سوء عبرت بگیرند یا نه! این ها قبح گناه را می ریزند و گناه را به صورتِ ارزش در می آورند.

تهمینه میلانی، این خانمی که خودش، جزء توّابین بوده و توبه کرده یا نکرده، در فیلم هایش به قصد، روی برخی مسایل انگشت می گذارد. در فیلم «تسویه حساب» این خانم مسأله ی آمیزش دختر و پسر و آمیزش زن و مرد را در شکل های خیلی فجیع بیان می کند و شگردهای ربودن دختران را به تصویر می کشد؛ به طوری که چند تا دختر با هم یکی شدند و در دارالتربیه هم را پیدا کردند و آمدند خانه ی فساد درست کردند و نتیجه ی این عمل چه شد؟ گیر افتادند و شکست خوردند. این فیلم طوری ساخته شده که قبل از این که بیننده به فکر عبرت قضیه باشد، بدآموزی های اخلاقی اش روی او اثر می گذارد و خلاف را یاد می دهد.

مقام معظم رهبری فرمودند: فردی ترانه می خواند و آخرش می گفت: «یا حسین» که مردم فکر کنند دارد مرثیه می خواند. این نوع به تصویر کشیدن جریان ناهنجاری، مانند همین یا حسین گفتن است. کلّ فیلم در واقع در استخدام ناهنجاری قرار می گیرد. این دو رویکرد که اصلِ رویکرد ما را تأیید می کند، این اشکال را، هم در عرصه ی سینما و هم عرصه ی تلویزیون دارد. در فیلم «دموکراسی در روز روشن» می خواهد به این مسأله بپردازد که در خانواده باید آزادی و دموکراسی حاکم باشد و با زور و جبر نمی شود بچه را تربیت کرد؛ اجبار و کمک و خشونت در درون خانواده و در تربیت، نقش منفی دارد. این حقّی است که می خواهد در این فیلم مطرح شود. ماجرای فیلم، دختری را نشان می دهد که پدر و مادرش می خواهند به زورِ کتک چادر سرش کنند. نتیجه ی این تحمیل و فشار هم این شده که این دختر در نهایت  بی حجاب می شود. چرا این آموزه ی اخلاقی را روی حجاب پیاده کرده اند؟ چرا روی چیز دیگری پیاده نمی کنند؟ در این فیلم آن چه نمایش داده می شود این است که حجاب بد است! به زور چادر سرِ دختر کردن بد است! دختران را با چادر بیرون آوردن بد است؛ دختران را با لباس پوشیده بیرون آوردن بد است و همه ی این مسایل در فیلم سرکوب می شود که آخرش می خواهد بگوید در تربیت نباید خشونت به کار گرفت.

این فیلم ها را به ارشاد گفتم اکران نکنند، «تسویه حساب» را نیاوردند امّا این فیلم «دموکراسی در روز روشن» را مراقب بودیم که جلوی آن را بگیریم که متأسفانه متوجّه نشدیم. این اشکال بزرگ سینمای ماست.

متأسفانه کسانی که در رأس قصه اند با نظریه ی ما مخالفند و مخالف نظری هم نیستند، بلکه مخالف عملی هستند و در عمل خلاف می کنند، چنان که می بینید، این هر دو فیلم را [با این همه عیوب واضحی که دارد] اکران کردند. من به آقایان مزاح می گفتم که شما موسیقی های آن طرف آب را می آورید در عزای امام حسین (علیه السلام) به خیال این که جوان ها را جذب کنید؛ جوان را جذب امام حسین (علیه السلام) نکرده اید، جذب ترانه کرده اید؛ شما بخوانید دنبال شما می آید، کنسرت بخواند، دنبال آن ها می رود، تو به جای این که جوان را به امام حسین (علیه السلام) جذب کنی، جذب تماشاخانه کرده ای او هم به جای این که پول بدهد و به کنسرت برود به حسینیه می آید، تازه چای و خوراک مجانی هم می دهی.

مشکل ما این است که تا حرف می زنیم می گویند: این آقا ضدّ هنر است. آقای صدر عاملی که کارگردان است می خواست در مشهد فیلمی بسازد، گفتند: این آقا ضدّ هنر است؛ اگر بخواهی در مشهد فیلم برداری کنی، این آقا آنی نخواهد گذاشت کار تو پیش برود. ایشان با گروهش روزی آمدند این جا و با هم صحبت کردیم، وقتی رفت، گفته بود: این ها به ما گفتند این آقا ضد هنر است، رفتیم، دیدیم نه بابا خیلی چیزها را بهتر از ما وارد است، ما فکر نمی کردیم این طور باشد. این ها چون در مقابل ما جواب و استدلال ندارند، ما می شویم متحجر و ضد هنر. حرف های مادر نماز جمعه همه اش مستند بود، اگر شما استدلالی دارید، جواب بدهید، نه این که بدون این که بدانید ما چه گفته ایم، مثل آقای شمقدری بروید، نامه بنویسید و توهین کنید و بگویید شنیده ایم که چنین گفته ای. اول باید حرف ما را گوش کنید سپس جواب بدهید.

 ـ شمیم: در جامعه ی ما صدا و سیما متولیانی دارد و سینما و هنر متولیانی دیگر...

ـ نه متولّی ندارد. متولّی دارد که مراقب نیست. وزارت ارشاد متولّی این هاست که از وزیر و معاون وزیر، با تمام وجود، هضم در اراده ی آقایان کارگردان و فیلنامه نویس و تهیه کننده اند. مثلاً در جشنواره ی فیلم فجر که به مناسبت پیروزی انقلاب برگزار می شود، به کسی سیمرغ بلورین دادند که از ابتدای انقلاب با انقلاب همراه نبوده و حتی یک قدم هم برای انقلاب بر نداشته است.

ـ عرض من همین است اگر نظارتی بر مقوله ی هنر و سینما هست و متولیان ما به هوش و بیدار هستندو به قاعده عمل می کنند؛ چرا محصول خروجی دانشگاه های هنر صدا و سیما و دانشگاه های انیمیشن غالباً ارائه ی فیلم هایی است با درون مایه غربی و آسیب رساننده به بنیان های اعتقادی و فرهنگ خودی فیلم هایی که با هزینه های گزاف بر پرده ی سینما و از دریچه تلویزیون پخش می شود؟

آیا اوّلین جایی که باید بر آن نظارت دقیق بشود، دانشگاه های هنر و انیمیشن نیست

همان طور که در رشته ی معماری نمی شود به دانشجوی معماری حوض خرابه ی پایین خیابان مشهد را نشان داد، باید مدرن ترین سازه ها را به او آموزش داد؛ در هنر هفتم هم باید جدیدترین نمونه ها را آموزش داد که این ها همه را هم باید از غرب بیاورند. در دنیای توسعه ی ارتباطات، در برابر سایت ها، ماهواره ها و... نمی شود گفت هنر هفتم باید تعطیل شود، این درست نیست؛ بالاترین نمونه های این هنر هم از هالیوود می آید نه از جای دیگر.

ـ شمیم: پس وظیفه چیست؟

ما باید در کنار این مسأله کار خودمان را درست انجام دهیم. یعنی باید به دانشجوی هنر بگوییم، آن چه به تو آموخته ایم، ابزاری است که تو باید آن را در راه هدف های خودمان مصرف کنی. به دانشجوی معماری بگوییم آن چه به تو یاد داده ایم، حالا از تو می خواهیم با آن مسجد بسازی؛ نمی خواهیم میخانه بسازی.

 ـ ارائه ی راهکار صحیح وظیفه ی کیست؟ خوراک مطلوب برای ارائه توسط دانشجویان هنر را که باید تهیه کند؟

استاد ما باید به دانشجویش این را بگوید، که متأسفانه نمی گوید. اشکال ما در دانشکده ی هنر این مسأله است. آقای ملکی تبار هم که بسیار مقدس و متدین است، در رأس دانشکده ی صدا و سیما معطّل مانده که چه کار کند.

جامعه ی روحانیت آقای ضرغامی را خواستند، برای فیلم هایی که در ماه رمضان ارائه کرده بود. آقای ضرغامی هم با معاونین خود و آقای برازش که یک روحانی درس خوانده اند، آمده بودند. آقای ضرغامی به همه ی ایرادات جواب داد. آخر کار بنده اشکالاتم را گفتم و چون فیلم ها را دیده بودم، دیالوگ های آن را بیان کردم و گفتم این دیالوگ ها با کدام مبنای دینی می سازد؟ ایشان گفتند کارشناس دینی فیلم آقای گلی بوده بعد آقای برازش گفتند ایشان رابط بین ما و فیلم بوده است و خودم کارشناسی کرده ام. من گفتم جناب آقای برازش، شما حدیث شناس و محدث هستید. اما آیا مفسر قرآن هم هستید؟ فیلسوف هم هستید؟ کلامی هم هستید؟ فقیه هم هستید؟ در این دیالوگ ها این بازیگر دارد مسأله ی شرعی را خلاف و به عکس شرع می گوید. این کار فقیه است که تشخیص بدهد نه کار شما یا آقای گلی. این که چشم برزخی وجود دارد یا نه و یا اگر هست به چه شکلی حقیقت دارد؟ این یک مسأله ی کلامی و فلسفی است، مسأله ای نیست که شما بتوانید به آن جواب بدهید.

آقای ضرغامی که می خواهد در رأس یک تشکیلاتی فیلم بسازد، او باید خودش دنبال این مسایل برود، نه این که ما به ایشان بگوییم. او باید به فیلم سازش بگوید، شما که می خواهید داستان یوسف (علیه السلام) را بسازید، باید با چند مفسر همکاری کنید. افسانه ی یوسف که نمی خواهید بسازید که آقای سلحشور می گوید من خودم تفسیرها را نگاه کرم و برداشت کردم. من تا به حال پنج دوره تفسیر سوره ی یوسف را تدریس کرده ام. در آخرین دروه که در مدرسه ی نواب تفسیر می گفتم، به نکاتی برخوردم که در آن چهار دوره ی قبل اصلاً به آن ها بر نخورده بودم که اگر کسی بخواهد تفسیر سوره ی یوسف را بگوید، بدون آن نکات اصلاً تفسیر نگفته است. بعد صدای علما در آمد و اعتراض کردند و ایشان گفتند: در مجموع کار خوبی بود، کار قیمتی بود! شما شش میلیارد، هزینه ی این فیلم کردید. صد میلیون هم هزینه ی کارشناس دینی می کردید. صد میلیون هم البته هزینه ندارد، اما اگر در تحقیقات دینی هزینه می کردید، اشکالات فیلم در می آمد. آیا این هزینه برای فیلمی که می خواهد سوره ی قرآن را تفسیر کند، نمی ارزد؟

 ـ شمیم: وظیفه ی حوزه های علمیه در این باره چیست؟ آیا روند نقد عقیدتی، کلامی و فقهی فیلم ها و انیمیشن های موجود را ادامه بدهیم که البته در حوزه ی انیمیشن این کار با موفقیت هم همراه بوده است. آیا صلاح می دانید که در حوزه، شاخه های کارشناسی و پژوهشی راه اندازی کنیم تا حوزه خود صاحب نظرانی در این مقوله تربیت کند؟

اگر آن مسایل را وارد حوزه کنید، کلّ کار حوزه تحت تأثیر قرار می گیرد. این کار پر جاذبه است و اکثر جوان ها به جای درس خواندن جذب این کار می شوند و اصلِ هدفِ حوزه فراموش می شود. باید به صورت یک واحد جداگانه در کنار حوزه و در جای دیگری بخش تبلیغات درست بکنید و نیروهایی  که در این باره استعداد دارند از آن جا استفاده بکنند که کار اصلیِ حوزه تحت الشعاع قرار نگیرد.

امروزه انیمیشن هایی که در برخی موارد از صدا و سیما پخش شده و گاهی نیز به صورت گسترده از طریق مؤسسات رسانه ای و تصویری در اختیار کودکان، نوجوانان و جوانان ما قرار می گیرند در دسته ای از این انیمیشن ها به وضوح می توان نگاه آخر الزمانی و اشاعه عرفان های مدرن را در گروه خردسال جامعه مشاهده کرد از جمله انیمیشن هایی چون بازگشت به سرزمین گایا که در همین شماره، مجله به نقد و بررسی آن می پردازد در این انیمیشن مبحث جبر و اختیار مورد تشکیک قرار می گیرد و در انیمیشن پرجاذبه 9 به آموزش صریح مبانی عرفان نئوکابالیسم روی می آورد و یا مواردی از جمله پرداختن به صفات خدا، تثلیث، اشاعه قانون شکنی، ترویج جهان بینی بودائی. در این انیمیشن ها آن چنان ظریف و هنرمندانه به این مقولات پرداخته شده که با تدریج و تکرار ناخواسته این گزاره ها به فرهنگی تغییر ناپذیر برای نسل آینده ی این جامعه بدل خواهد شد وظیفه ی امروز خانواده و اجتماع در مقابل این هجمه گسترده به مبانی اعتقادی و فکری نسل آینده چیست؟

در خانواده ها دو خطر نفوذ کرده است. یک خطر سرگرم سازی بچه های خردسال و اطفال با جریان های تصویری و خطر دیگر برای نوجوانان با بازی های یارانه ای. این دو آسیب بزرگ برای خانواده هاست. ما باید ا ین ها را براندازی کنیم. هم بازی های یارانه ای و هم سرگرمی های تصویر ی را. این سرگرمی ها از اصل باید از بین برود و مصلحت نیست، چرا که ما هر چه بخواهیم رقیب برای آن بتراشیم، طرف مقابل دستگاهش وسیع تر است و ابتکار عمل را در دست دارد. او طرح فاسدی را ارائه می دهد و شما مدام در صدد هستید با آن رقابت کنید و رفع اشکال کنید؛ بنابراین او همیشه یک قدم جلوتر است و شما نمی توانید به او برسید. پس باید خانواده ها را از این دو عیب بری می کنید. یعنی به طور کلی خانواده جلو گسترش و استفاده از این محصولات را برای سلامت فرزندان خود بگیرد. گام بعدی این است که برای آن رقیب درست کنیم. آن چه در رقابت با این آثار ساخته شده است را، مردم بهتر از ما می پذیرند؛ از برنامه ی پورنگ مردم بیشتر استقبال می کنند تا این کارهای خارجی. برنامه ای که با فطرت و فرهنگ ما هماهنگ باشد را مردم بیشتر دوست دارند و بچه ها هم با آن بهتر انس می گیرند. پس باید وارد میدان رقابت بشویم. البتّه این سرگرمی های تصویری، خوبش هم ضرر دارد چه برسد به بدش! سطح استعداد و درک بچه ها را پایین می آورد و رشد بچه مصنوعی می شود. پیش از این که فکر طفل پرورش پیدا کند تخیّلش پرورش می یابد و با پرورش بیش از حدّ تخیل، کودک از نظر فکر و استعداد، عقب می ماند و به هوشش آسیب می رسد. در سطح انیمیشن هم بچه های بسیار خوش فکری در حوزه داریم که می توانند در این رقابت وارد شوند و انیمیشن های مثبت تولید کنند.

 ـ شمیم: با توجه به تأثیر هنر در تثبیت ارزش ها امروزه در ارتباط با مقوله حجاب رویکردهای گوناگونی را در عرصه اجتماع می بینیم از نظر شما کدام رویکرد کارساز تر است فرهنگ سازی، برخورد نیروی انتظامی یا اخذ جریمه؟

بارها در نماز جمعه و غیر آن گفته ام، در مسأله ی حجاب خانم ها، هیچ چیز جز فرهنگ کارآمد نیست. برخورد به هیچ وجه مؤثّر نیست. حتماً باید با ابزارهای فرهنگی کار اجرا شود. اما این که بحث بی حجابی که یک ناهنجاری است، مثل این است که برای جلوگیری از دزدی باید در جامعه امانت داری را توسعه دهیم با کار فرهنگی مردم را امین و صادق کنیم، اما اگر در نهایت کسی مرتکب دزدی شد، این جا باید برخورد نظامی بشود؛ چرا که این یک ناهنجاری است. با کار فرهنگی دزد درست نمی شود و باید دستش را قطع کرد. کار فرهنگی برای قبل از ارتکاب جرم است. اما درباره ی حجاب مسأله ظریف تر و حساس تر است و کسی را به زور نمی شود با حجاب کرد. این دو مسأله ی حجاب و بی حجابی را باید از هم تفکیک کرد.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 13


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1534)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort