دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
پنجشنبه, 09 فروردین,1403

آیا امام حسین (علیه السّلام) را شیعیان به شهادت رساندند؟


آیا امام حسین (علیه السّلام) را شیعیان به شهادت رساندند؟

تلخیص: مریم احیایی

مقدّمه

با وجود تمام نصوص و عبارات صریحی که در متون تاریخی ذکر گردیده و هم چون روز روشن است که قاتل امام حسین (علیه السّلام) چه کسی است، امّا با این وجود هم چنان برخی افراد در سایت ها و کتاب های خود در صدد عوام فریبی و سمپاشی بر آمده اند و قصد دارند با این بهانه ها به خیال خود شیعه را منزوی سازند و یا حدّاقل افکارش را تخریب نمایند. ما نیز از باب اهمّیت ویژه ی ادّعاهای کذب ایشان که اخیراً از سوی بسیاری از هواداران بنی امیّه و وهّابیت مطرح گردیده و به آن دامن زده می شود، به تعدای از این شبهات که حول چند محور بحث می کنند پاسخ می دهیم. در محور اوّل هواداران بنی امیّه در آن زمان و چه در قرون بعد و حتّی در عصر حاضر، کوشیده اند حرکت آن حضرت را نوعی شورش، آشوب، فتنه انگیزی، ایجاد تفرقه در امّت و طرد از خلافت معرّفی کنند و در کشتن او حق را به جانب یزید بدهند که یک شورش گر بر ضدّ خلافت مرکزی را کشته است. در این مورد به احادیثی هم استناد می کنند که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به کشتن کسی که یکپارچگی امّت را به هم زده فرمان داده است و می گویند: «انّ یزید قتل حسین به سیف جده»1 «حسین با شمشیر جدّش کشته شد؛ یا به گونه ای دیگر این مطلب را بیان می کنند که امام حسین (علیه السّلام) با خروجش علیه حکومت، موجب گرفتاری و تفرقه ی امّت پیامبر شد و تا امروز این الفت و دوستی از بین آن ها رخت بر بسته است و امام مرتکب اشتباه شده است.2 در این زمینه حتّی به بزرگ نمایی شخصیّت یزید پرداخته و می گویند: «یزید امام و مجتهد بوده است 3 و یزید از صحابه4 و... بوده است. در محور دوم: با استناد به برخی از کتاب های علمای شیعه و برداشت های ناقص و غیر صحیح خود، مردم کوفه را شیعه ی امیرالمؤمنین و امام حسین (علیه السّلام) معرّفی کرده و قاتلان آن حضرت را همین گروه می شمارند. به عنوان نمونه به مواردی از این شبهه افکنی ها توجّه کنید: احمد الکاتب و بعضی دیگر از هم مسلکان او می گویند: امام حسین (علیه السّلام) در نفرین به شیعیان خود این گونه گفته است: پروردگارا! این گروه را تا مدّت معینی از دنیا برخوردار ساز و آنان را در فرقه ها و دسته جات متعدّد قرار بده و هیچ گاه والیان را از آنان خرسند مساز! زیرا اینان ما را دعوت کردند تا یاری کنند، امّا برخلاف انتظار با ما دشمنی کردند و ما را کشتند.5

با توجّه به دو فرض ساختگی و مغالطه ی مطرح شده ی بالا، بیان می کنند: دولت ایران به خاطر کشتن [امام] حسین (علیه السّلام) عذرخواهی کند؛ «تعدادی از اهالی مصری خواستار عذرخواهی شیعیان و دولت ایران به خاطر قتل امام حسین (علیه السّلام)شدند! به گزارش «خیمه»، این افراد هم چنین در خواست کرده اند اموال (خمس) و هم چنین (فیء) به ایشان پرداخت شود، آقایان «اشراف» خود را در جایگاه صاحبان دوم نشانده و در نامه ی خود یادآور شده اند که به عنوان (اشراف) مسؤولیت قتل امام حسین (علیه السّلام)را به عهده ی شیعیان می دانند. مسؤول این گروه در نامه ی خود آورده است: «با دلایل قطعی ثابت شده است که اجدادِ شیعیان فعلی که در عراق و ایران پراکنده اند همان کسانی هستند که در جنگ، [امام] حسین [(علیه السّلام)] را کشتند، روایات شیعه هم به این جنایت شیعیان تصریح می کند!»6

پاسخ

در پاسخ به شبهه ی اوّل باید دانست که:

الف ـ عدم مشروعیّت خلافت یزید به شهادت جمع کثیری از صحابه: وقتی امام حسین (علیه السّلام) و دیگر صحابه در زمان یزید امارت او را به اتّفاق رد نموده و او را شخص فاسق، فاجر، شراب خوار و... دانسته اند، دیگر جایی برای توصیه ی حاکمیّت و خلافت نامشروع یزید باقی نمی ماند تا امام حسین (علیه السّلام) به عنوان شورشگر و خروج کننده علیه او خوانده شود.

امام حسین (علیه السّلام) به مروان حکم در مدینه فرمودند: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ». راجع به کلمه ی یزید باید تأمل کرد و البتّه دانست که معاویه و یزید در آن زمان ها هم کاملاً شناخته شده بودند و امام (علیه السّلام) کاملاً یزید را می شناخت. از طرفی فرق است بین خلیفه ای که شخصاً ناصالح است ولی امور را درست می چرخاند و بین خلیفه ای که وجودش در حال حاضر علیه مصالح مسلمین است. در زمان امام حسین (علیه السّلام) عمده این بود که مدار خلافت اسلامی، تبدیل به سلطنت جائرانه و ظالمانه و مترفانه و فاسقانه ی عربی شده بود و نفاق ها از پرده به در افتاده بود و اگر امام حسین (علیه السّلام) قیام نمی کرد، خط این بود که بساط اسلام از طرف مردم با انقلاب ممالک فتح شده برچیده شود. 7

ضمن آن که باید دانست که امام، اصلاً با یزید بیعت نکردند و این مشروعیّت را به خلافت یزید ندادند، پس این تلقّی که امام (علیه السلام)، شورشگر علیه خلافت اسلامی بودند به شدّت اشتباه است. امام در مذاکراتش با محمّد بن حنیفه فرمود: «لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا مأوی لما بایعت یزید بن معاویه». 8

ب ـ صدرو فرمان از سوی یزید برای کشتن امام حسین (علیه السلام): در تبیین قاتل بودن یزید نسبت به امام حسین (علیه السّلام)، لازم نیست که او خود به صورت مستقیم در کشتن آن حضرت دخالت کرده باشد، بلکه زمانی که تمام حکّام و فرماندهان زیر دست او در انجام دستورات و فرمان های حکومتی تابع محض او به حساب می آیند و شکست و پیروزی آن ها به یزید نسبت داده شده، دیگر هیچ جای توصیه به بی گناهی یزید در این کار وجود ندارد. بسیاری از روایات تاریخی مبنی بر قتل امام حسین (علیه السّلام)و خانواده و یارانش توسّط یزید می باشد.9

 

پاسخ به شبهه ی دوم

اولاً شیعه کیست؟ قائل شدن به این مطلب که شیعیان، امام حسین (علیه السّلام)را به شهادت رسانده اند دارای تناقض و تضادّی آشکار است. چرا که شیعه به یار و انصار و پیرو و نیز دوست دار یک شخص گویند؛ امّا این که به قاتل و دشمنی که در صف و سپاه مقابل قرار گیرد نیز شیعه بگویند کلامی واضح البطلان است. در این زمینه سخن محسن امین در کتاب «اعیان الشیعه» جالب به نظر می رسد: منزه است خداوند از این که قاتلان امام حسین (علیه السّلام) از شیعیان باشد، بلکه کسانی که ایشان را کشتند از اهل طمع بودند که دین نداشتند و بعضی از اشرار نا اهل بودند و بعضی از ایشان به دنبال رؤسای خود رفتند. رؤسایی که حبّ دنیا ایشان را به جنگ حسین بن علی (علیه السّلام) کشانده بود و در بین ایشان کسی از شیعیان و دوستداران حضرت نبود؛ امّا شیعیان حضرت و مخلصین برای حضرت همگی یاران او شدند و در این که در راه او کشته شوند درنگ ننمودند و بسیاری از ایشان نتوانستند حضرت را یاری نمایند یا نمی دانستند که کار حضرت به این جا منتهی خواهد شد. بعضی نیز در این هنگام جان خود را به خطر انداخته و حصاری را که ابن زیاد دور کوفه کشیده بود شکستند و برای یاری ایشان آمدند تا این که در کربلا شهید شدند؛ امّا این که ادّعا می شود یکی از شیعیان در جنگ با حضرت حضور داشته است، این صحّت ندارد؛ بلکه چنین بوده است که طرفداران حق در هر زمانی اندک بوده اند و این همیشه دیده شده است و خداوند فرمود:

«و عدّه ی کمی از بندگان من شکرگزار هستند»10

دوم هویّت کوفیان در زمان امام حسین (علیه السّلام): در آن زمان دیگر در کوفه شیعه ای که در تشیّع خود شهرتی داشته باشد وجود نداشت چون زمانی که معاویه به حکومت رسید، زیاد بن ابیه را بر کوفه حاکم نمود و او نیز هر شیعه ای که می شناخت تعقیب می کرد، می کشت و زندگی اش را غارت می کرد. در حقیقت شیعیان عدّه ی کمی از جمعیت 15000 نفری کوفه را تشکیل می دادند که بسیاری از ایشان در زمان معاویه تبعید شده، یا به زندان افتاده و عدّه ی بسیاری نیز به شهادت رسیده بودند؛ بسیاری از ایشان نیز به خاطر مشکلات فراوان به شهرهای دیگر هم چون موصل، خراسان و قم پناهنده می شدند. ابن ابی الحدید معتزلی در این باره می گوید: معاویه زیاد بن سعید را حاکم کوفه و هم زمان شهر بصره را نیز تحت امر او ساخت. و او به دنبال شیعیان می گشت؛ شیعیان را می شناخت، زیرا در زمان خلافت علی (علیه السّلام) از طرفداران او بود؛ سپس ایشان را زیر هر سنگ و کلوخی هم که بودند می یافت و به قتل می رساند و یا تهدید به قتل می کرد و دست و پاها را جدا می کرد و چشم ها را کور می نمود و برتنه های درخت خرما به دار می کشید و یا از عراق بیرون می کرد تا جایی که کسی از شیعیان شناخته شده در عراق باقی نماند.11

سوم: هویّت بسیاری از کوفیان از زمان خلفای سه گانه است. بسیاری از روایات و کلمات تاریخی را می بینم که به خوبی دلالت می کند که مردم کوفه از طرفداران خلفای قبل از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بودند؛ از آن جمله می توان به این مورد اشاره کرد: وقتی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) خلافت را در کوفه به دست آورد خواست یکی از بدعت های عمر ـ نماز تراویح ـ را ریشه کن نمایند. مردم صدا به اعتراض بلند کردند و «واعمراه ـ واعمراه» سردادند حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: «قُلْ لَهُمْ صَلُّوا»12؛ «به آنان بگویید به هر نحوی که می خواهند نماز بخوانند».

چهارم: امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا آنان را با تعبیر شیعه ی آل ابی سفیان معرّفی نمودند: «وای بر شما ای پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید و از روز معاد نمی هراسید، لااقل در دنیا آزاد مرد باشید و آن گونه که می پندارید به اصل و نسب خود که عرب هستید برگردید». 13 جالب تر این که از تعابیر به کار رفته از سوی قاتلان در روز عاشورا خطاب به امام حسین (علیه السّلام) نیز به خوبی می توان پی برد که این گروه از چه قومی بوده اند؛ از شیعیان حضرت یا از دشمن ترین دشمنان و این جنگ و قِتال ما با ترازوی دشمنی و عداوت، با پدرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) است: «انّما نقاتلک بعضاً لابیک»14.

پنجم: طبق مدارک تاریخی می بینم که همان عدّه ی اندک، شیعه ی باقی مانده در کوفه نیز خواستند به یاری امام حسین (علیه السّلام) بیایند، امّا با نیروهای ابن زیاد مواجه شده و دستگیر شدند. تنها عدّه ای اندک شمار مانند زهیر و حبیب ابن مظاهر توانستند از این حصار عبور کنند و در بین آنان هم عدّه ای بعد از شهادت آن حضرت به کربلا رسیدند. اگر گفته شده اهل کوفه چون با حضرت بیعت کردند پس شیعه هستند، این حرف درست نیست زیرا بیعت شرط شیعه بودن نیست. اهل کوفه فقط به این جهت که نوه ی رسول خدا را لایق تر از فرزند معاویه برای خلافت می دیدند با حضرت پیمان بستند.

بنابراین می توان گفت مردم کوفه در زمان امیرمؤمنان و امام حسین (علیه السّلام) دو گروه بودند.

1ـ شیعه به معنای خاص؛ یعنی دوست داشتن اهل بیت و دشمنی با دشمنان. شیعه از این قبیل هرگز در لشکر عمر سعد حضور نداشته، زیرا شیعیان این چنین یا در کنار حضرت در سپاه او بودند و سرانجام به شهادت رسیدند یا در زندان عبیدالله و یزید در محاصره بودند و یا بعد از واقعه به کربلا رسیدند.

2ـ شیعه به معنای عام: یعنی به اهل بیت علاقه مند بودند؛ امّا به دشمنی با دشمنان اعتقاد نداشتند. ایشان همان گروهی بودند که امامت الهی اهل بیت (علیهم السّلام) و سایر شروط تشیع را قبول نداشتند و ممکن است عدّه ای از ایشان در لشکر عمر سعد و یزید حضور داشته اند.

 

پی نوشت ها:

1ـ رک: المنادی، محمد بن عبدالله فیض القدیر، شرح الجامع الصّغیر، تحقیق: احمد عبدالسّلام، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق، ج1، ص265؛ رک: حامد حسین النقوی، خلاصه عبقات الانوار، تلخیص المیلانی، قم، مؤسسه بعثت، 1406، ج4، صص238-237؛ و الفتاوی الحدیثیه، ص193، رساله ابن تیمیه، صص14و17و18 ؛ العواصم من القوامیم، صص233-232؛ احیاء العلوم، ج3، ص125؛ التحاف عجب الاشراف، صص68-67 ؛ و الصواعق المحرقه، ص221و... .

2ـ محمد الخضری، محاضرات فی تاریخ الامم الاسلامیه، ج2، ص129.

3ـ ابوالخیر شافعی قزوینی، تراجم رجال القرنین السادس و السابع، ص6.

4ـ رک: ابن تیمیه، منهاج السنه، ج4، ص549 به بعد.

5ـ همان.

6ـ فردا، 5 آبان 1387، ساعت 14:03.

7ـ رک: مرتضی مطهری، حماسه حسینی، انتشارات صدرا، آبان 87، ج2، صص58-57.

8ـ رک: همان، صص113-112.

9ـ رک: سیوطی، تاریخ الخلفاء، بیروت، دارالفکر، 1394، ص193؛ الکامل فی التّاریخ، ج3، ص324؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص383؛ مقتل العوالم، ص243؛ ابن اعلم، الفتوح، ج3 و 5، ص85؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص178 و... .

10ـ رک: اعیان الشّیعه، ج1، ص585.

11ـ رک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج11، ص44؛ رک: محمّد بن عقیل، النصایح الکافیه، ص72، و مطالبی مشابه: رک: طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، ص68؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج6، ص266؛ سیر اعلام البلاء، ج3، ص496؛ ابن اثیر، الکامل فی التّاریخ، ج3، ص450.

12ـ رک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج12، ص283؛ حر عاملی، وسایل الشّیعه، ج5، ص192.

13ـ خوارزمی، مقتل الحسین، ج2، ص38؛ بحارالانوار، ج45، ص51 ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف، ص45.

14ـ قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص346؛ و برای موارد مشابه رک: ابن اثیر، الکامل، ج4، ص67؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج8، ص185.

 

منبع

www.valiasr-aj.com.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 11


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1631)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort