حكومت، امانتي در دست كارگزار است كه بايد به خوبي آن را پاس داشته و ابزاري براي گسترش عدل و حق قرار دهد، نه آن كه وسيلهاي براي تسلّط برمردم و غارت اموال عمومي قرار گيرد
(شرح نامهی 27 نهج البلاغه از پیمانهاى مولا به محمّد بن ابوبکر)/ استاد نوقانی/تنظیم: شفیقه رأفت
«فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ»
«بالهاي محبتت را براي آنها بگستر و پهلوي نرمش و ملايمت را بر زمين بگذار. چهرهی خويش را براي آنها گشاده دار و تساوي در بين آنها حتي در نگاههايت را مراعات کن تا بزرگان کشور در حمايت بيدليل تو طمع نورزند و ضعفا در انجام عدالت از تو مأيوس نشوند که خداوند از شما بندگان دربارهی اعمال کوچک و بزرگ و آشکار و پنهان بازخواست خواهد کرد. اگر کيفرتان کند شما استحقاق بيش از آن را داريد و اگر عفوتان کند او کريمتر است».
شرح نامهی 27 نهج البلاغه از پیمانهاى مولا به محمّد بن ابوبکر
این نامه از عهدنامههاي امام(ع) به محمّدبن ابي بکر است هنگامي که وي را به حکومت مصر منصوب کرد. اولین فراز این نامه شامل چهار دستور اخلاقی و روش مدیریتی برای هر مدیری در هر اداره و اجتماعی است که اگر بخواهد موفق باشد باید آن ها را رعایت کند.
۱.«فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ»؛ بالهاي محبتت را براي آنها بگستر؛ رفتارت با مردم با تواضع توأم با محبت و مهر و عطوفت باشد.
همانطور که مرغ جوجههای خود را زیر بال میگیرد تا احساس آرامش کنند و ضمناً از هر پراکندگی و متفرق شدن در امان باشند؛ کسی که در رأس امور یک جامعه میباشد لازم است افراد تحت مدیریت خود را در زیر بال حمایت و محبت خویش قرار دهد و از آنها حمایت نماید. این دستور مولا اقتباس از این آیه است که خداوند به پیامبرش میفرماید:
«وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»(شعرا/215)؛ پر و بال مرحمت بر تمام پیروان با ایمانت به تواضع بگستران. کنایه از این که با تواضع و عطوفت با آنها رفتار کن.
2. «وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ»؛ و پهلوي نرمش و ملايمت را بر زمين بگذار. «أَلِنْ» از مادهی «لین» است به معنای نرمش؛ یعنی نرم خو و مهربان باش. چرا که روش دین اسلام در برابر مردم، تواضع و محبت است؛ بر خلاف روش زمان جاهلیت و استکبار جهانی امروزی که خشونت و تهدید و کشتار است؛ زیرا تندخویی و خشونت، مردم را به حس انتقام جویی وامیدارد. اگر چه با خشونت و کشتار برای مدت کمی ساکت میشوند ولی شعلههای انتقام در درونشان زبانه میکشد و منتظر فرصت هستند تا هدف خود را عملی کنند. این دستور مولا هم به فرماندارشان اقتباس از این آیه است که خطاب به پیامبراکرم
میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» (آل عمران/159)؛ به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن.
حلم و بردباری و ملایمت و محبت، رحمت الهی است که به هر کس شایستگی این رحمت را دارد، عطا میفرماید و افراد تندخو و خشن و بیرحم از این رحمت محرومند تا جایی که غالباً افراد بیایمان یا ضعیفالایمان خشن و بیرحمند.
3. «وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ»؛ چهرهی خويش را براي آنها گشاده دار. با چهرهی گشاده و باز با مردم برخورد کن؛ چون از نظر روانشناسی ثابت شده که چهرهی عبوس و گرفته و اخم کرده، موجب تنفّر میشود. در حالات پیامبراکرم (ص) نقل کردند که حضرت همیشه متبسّم بودند.
۴. «وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ»؛ و تساوي در بين آنها حتي در نگاههايت را مراعات کن. «آیس» از مادهی مساوات و برابری است. مولا در چهارمین دستور در این نامه سفارش به رعایت عدالت و مساوات با همهی افراد جامعه اعم از غنی و فقیر و قدرتمند و ضعیف میفرمایند که حتی در نگاه نسبت به همه باید یکسان باشد.
«فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ»؛ یعنی اگر به یکی با گوشهی چشم نگاه کردی و به دیگری با نگاه مستقیم و با تمام چشم توجّه نمودی تبعیض روا داشتی و عدالت را رعایت نکردهای.
فراز دوم: «حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ»؛ تساوي در بين آنها حتي در نگاههايت را مراعات کن تا بزرگان کشور در حمايت بيدليل تو طمع نورزند. و ضعفا در انجام عدالت از تو مأيوس نشوند. اگر در این امور جزئی مساوات را رعایت کنی هیچگاه افراد قدرتمند و با نفوذ به نقض عدالت به نفع خود در تو طمع نمیورزند و آنانکه ضعیف و ناتوان هستند از عدالت در حکومت تو مأیوس نمیشوند.
بعد از دستور و سفارش چهارم برای این که انسان در پست و مقامی که دارد غافل نشود و توجّه داشته باشد که تمام اعمال و رفتارش در پیشگاه خدای دانا و توانا محاسبه میشود و به مصداق «اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ» (حکمت 316)؛ هیچ رفتار و گفتاری از او پنهان نخواهد بود.
فراز سوم: میفرمایند: «فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ»؛ خداوند از شما بندگان دربارهی اعمال کوچک و بزرگ و آشکار و پنهان بازخواست خواهد کرد. اگر کيفرتان کند شما استحقاق بيش از آن را داريد و اگر عفوتان کند او کريمتر است.
بنابراین رفتار شايسته و برخورد نيك مأموران حكومتي با مردم، نقش مهمي در ايجاد محبوبيت براي حكومتها و جلب خشنودي عمومي دارد. كارگزارانِ حكومت در خدمت مردم هستند و بايد با مهرباني به نيازهاي مردم رسيدگيكنند. حُسن خُلق در برخورد با مردم و زيردستان از دستورهاي اكيد اسلام است. برخورد خشن با مردم و تحكّم و تكبّر در برابر آنان و پاسخ منفي بهدرخواستهاي مشروعشان، از اخلاق اسلامي به دور است. حكومت، امانتي در دست كارگزار است كه بايد به خوبي آن را پاس داشته و ابزاري براي گسترش عدل و حق قرار دهد، نه آن كه وسيلهاي براي تسلّط برمردم و غارت اموال عمومي قرار گيرد و اين، در صورتي ميسر است كهكارگزاران حكومت از سيرت و اخلاق شايسته و پسنديده برخوردار باشند.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 36