تاریخ ارسال خبر: 01 آبان 1392

| گروه خبری:
با تپش های زمان
* فاطمه زند اقطاعي
شرارههای عطش بر جان کودکان زبانه میکشد و نوای العطش، زخم بر جگر عباس مینهد؛ سردار سپه اذن میخواهد...
جان بر کف و مقتدرانه گرداگرد سپاه حسین(علیه السلام) میچرخد. فردا را به زمان سپرده، او امروز آماده است و از ولی اذن میطلبد...
شیههي اسب گرد میپاشد بر رخ سیاهرویان تاریخ و آنها عقب کشیده گویا هیمنهي عباس از فشردن شمشیر در دستهایشان کاسته و خواری را به آنها یادآور ساخته. فقط کافی است جرقهي صلابت حیدری را نشان دهد ولی ابتدا اذن میطلبد...
عمود خیمهي حسین(علیهالسلام) لحظههايی پیاپی طواف خیمهگاه میکند و زینب(علیهاالسلام) دل از شوق بر نمیدارد که یاوری در کنار حسین اوست...
رهاتر از نسیم صبح است که در چنگ ساقهي اقاقی به حبس درآید. اماننامه را پس میزند و برادران را به یاری امام زمان میخواند...
شباب قامتان عباس چه خوش درخشیدند به رقص شمشیر در باد، که خندهي عشق بر لبان پدر گواه حمایت از ولی دارد و روانهي اشک سپه سالار بر آستانهاش، گواه سوز عمیق دلدادگی برای جانان است...
كنون ما حماسهي عباس را میخواهیم که با هیبتش، علمش، کمالش در مقابل امامش متواضعانه پلک بر هم نهاده و ندای «هَل مِن ناصِرٍٍ یَنصُرنی» حسین(علیهالسلام) را پاسخ میگوید.
سرّ عاشقی در زبان خلاصه نمیشود. او درس زندگی را در میدان عمل پياده کرده و آموخته که حسینی بودن نه در زبان که در دل و جان باید راه یابد.
آن چه ابوفاضل را بزرگ میکند پیوند مخلصانهي وی در اطاعت از معبود است. مولایش برای یاری و حفظ دین آمده و او در رکاب امامش سر از پا نمیشناسد. تالیتِلْوِ معصوم چه زیبا چکامهي حماسه را به تصویر کشیده است.
گذر گذر زندگی شیعه با اصحاب عاشورا و واقعهي عاشورا گرهخورده؛ چون جان کلامش را در حب حسین(علیهالسلام) و اولاد او میجويد و صعود را درگذشتن از خويشتن ميبيند كه اولین مرحلهي بیداری فکری عاشوراست. نمودی که در همهي گزارههای میهمانان کربلا آن را میتوان دید. از طفل شیرخوار تا کودکی سه ساله از نوجوان ده و سیزده ساله تا جوان 25ساله و پيرمرد شصت ساله... و همه و همه بصیرت را در آیندهي زمان به نظاره نشستند و این مقولهي کمی نیست؛ آگاهي به زمان را میطلبد.
نهال نوبناي اسلام که تازه در قلبها ریشه دوانیده در هیاهوی نرم معاویه، بركنج غريبي نشسته و شمشیر از رو برکشیدهی یزید که چگونه میخواهد بر پیکرهاش وارد كند و اینجاست که درایت و تدبیر حسینی، گرد از غربت اسلام گرفته و کرامت انسانی و اسلامی را احيا و شرافت و عزت را براي امت رسولالله بیمه کرد.
امروزِ ما جدای از دیروزمان نیست جرقّهي عبرتها حقیقت تاریخ را مسلّم میکند و آمال شیعه را به منتهی میرساند. از اين رو بايد پرپرواز عاشورا را گشود و به سوي عبوديت اوج گرفت « اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی اللَّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ وَ اِلی امیرِالْمُوْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَةَ وَ اِلَی الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ...» از طرفي عاشورا تكرار و تسلسل هر سالهي گذشته نيست كه دميدن در شريان خفتهي بشريت و جان بخشيدن به كوير مردهي دلهاي آزاده است. شيداي شعور عاشورايي است كه قلب زمان را بيدار ميكند و نداي «اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ » را در تجلي ولايت خليفةالهي طنين انداز ميكند. پس بايد نمود عاشورا را در سينههاي بيدار بجويي و خود را به عروةالوثقاي كربلا متصل كني تا كرامت انساني جلوهگر شود و تا از خود نگذري عظمتش را نمييابي « بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی بِکَ...»؛ و اين چنين است كه سالار زمان را ميجويي كه پا در ركاب حضرتش بگذاري و سياهي ظلم را بر اهلش پس زده و خروش عدالت را از خداي آن منجي ميطلبي و تمناي ظهورش را ميكني... مردي كه همهي ذكرهاي مصيبت براي اوست هر جا كه مجلس روضه است جاي قدمهاي اوست.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 26