دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 10 فروردین,1403

ايران، فلسطين، اسرائيل


ايران، فلسطين، اسرائيل

رد پاي نفوذ صهيونيسم در ايران

*زهرا شاه‌محمّدي

ستيزه‌جويي صهيونيسم با اديان ابراهيمي به ويژه اسلام، فراتر از تحولات ايران، بلكه با جهان اسلام به ويژه تشيع است. آگاهي از عملكرد آنان پرده از حقيقت باطني آنان برمي‌دارد و به دنبال آن كشورهاي اسلامي و در صدر آن‌ها ايران به رهبري حضرت امام خميني‌(ره) پرچمدار مخالفت با صهيونيسم بوده است.

رابطه‌ي ايران با صهيونيسم از همان آغاز تشكيل دولت صهيونيستي آغاز شد و پس از كودتاي 28 مرداد 1332 سير صعودي خود را آغاز نمود. در اين زمينه، اعتراف يكي از جاسوسان اطّلاعاتي رژيم صهيونيستي درباره‌ي دخالت پنهان سرويس‌هاي اطّلاعاتي اسرائيل در ايران عصر پهلوي تأمّل­برانگيز است:

يعقوب نيمرودي از مأموران با سابقه‌ي سياسي و اطّلاعاتي صهيونيست‌ها، پس از سال‌ها فعّاليت جاسوسي در ايران، در گفت‌وگويي با يك روزنامه‌نگار اسرائيلي مي‌گويد: اگر يك‌روز به تو اجازه دهند كه از كارهايي كه ما در تهران انجام داده‌ايم، آگاه شوي، از آن‌چه مي‌شنوي، وحشت خواهي كرد (تقي‌پور، ص95).

شاه در رابطه‌ي خود با دولت يهود، از يك‌طرف به خيال خودش سعي مي‌كرد منافع خود را در اين رابطه حفظ كند و از طرف ديگر مي‌ترسيد  مردم و روحانيون عليه او شورش كنند. كه اين ترس در قيام 15خرداد سال42 محقّق شد.

مراكز و محافل و عناصر وابسته به يهود كه در زمان پهلوي در ايران فعّاليت مي‌كرده‌اند، عبارتند از:

1- فراماسونري؛ اوّلين پايگاه و سازمان، سازمان فراماسونري بود. آنان بر اين قصد بودند كه نظام سنّتي ايران را طبق خواسته‌هاي يهود تغيير دهند. اين موج تجدّدخواهي، بسياري از محصّلان و روشنفكران ايراني را با خود همراه نمود. اينان با بازگشت به ايران، شروع به تبليغ و ترويج غرب‌زدگي و بي‌ديني در ايران نمودند. جريان فراماسونري به جايي رسيد كه در تمام اركان سياسي، اقتصادي و فرهنگي جامعه رسوخ كرد.

ژرژ لاميلن در كتاب اسرار مخفي يهود مي‌نويسد: «فراماسونري قدرت مخفي ماست. فراماسونري فقط به منظور مخفي نگاه داشتن نقشه‌هاي ماست و طرز اجراي اين قدرت مخفي و محلّ اجراي آن براي هميشه بر ملّت‌ها پوشيده است» (طباطبايي، ص246).

اين ماسون­ها وروشن‌فكرمآب­ هايي كه زير پوشش ملي­گراها بازيگر صحنه بودند ، با شگرد­هايي تلاش مي­كردند كه ملت ايران را نسبت به مساله فلسطين بي‌تفاوت كنند و خطر صهيونيست براي جهان اسلام را از ديد­ها پنهان وپوشيده دارند ونقشه شيطاني صهيونيست­ ها در راه چيرگي بر كشورهاي نفت خيز خاورميانه را پندار بافي ودروغ بنمايانند. از اين‌رو، در آستانه‌ي سقوط فلسطين به دست صهيونيست ­ها ودر آن روزگاري كه علماي مجاهد اسلام‌، مانند آيت‌الله كاشاني وشهيد نواب صفوي ملت ايران را براي دفاع از آن سرزمين فرا مي­خواندند، گروه ها واحزاب سياسي نه تنها از اين حركت حمايت نكردند وحتي اعلاميه ­اي در نكوهش از اشغال فلسطين ندادند، بلكه با ترفند و توطئه كوشيدند كه ملت ايران را از مسئوليت دفاع از سرزمين­ هاي اسلامي باز دارند و با شعار شيطاني - ارتجاعي چراغي كه به خانه رواست ، به مسجد حرام است در مقابل احكام اسلام واصول انساني ايستادند و موازين اخلاقي و انساني را زير پا گذاشتند (روحاني ،ص206)

2- بهائيت؛ دومين عنصر نفوذ يهود در ايران، بهائيان مي‌باشند. در عصر پهلوي، بهائيان با حمايت كشورهاي خارجي به‌ويژه انگليس و اسرائيل در عرصه‌ي سياست و اقتصاد كشور، به اقتدار چشم‌گيري دست پيدا كردند.

ارتشبد سابق "حسين فردوست" در خاطرات خود درباره‌ي اعتماد شاه به بهائيان مي‌نويسد:

محمّدرضا نه تنها نسبت به نفوذ بهائي‌ها حسّاسيت نداشت، بلكه خود او صراحتاً گفته بود كه افراد بهائي در مشاغل مهم و حسّاس مفيدند، چون عليه او توطئه نمي‌كنند (مؤسّسه‌ي مطالعات و پژوهش ­هاي سياسي، ص375).

فرقه‌ي بهائيت، يك فرقه‌ي بدعت‌گذار مذهبي بودند كه به‌طور كامل در خدمت اهداف و مقاصد يهود عمل مي‌نمودند. به ‌طوري‌كه حضرت امام‌(ره) از آنان به عنوان عمّال اسرائيل، ياد مي‌كرد‌(صحيفه‌ي نور، ص44).

از ديدگاه امام‌(ره) سازمان بهائيت در ايران، در حكم جاسوس اسرائيل در منطقه بود كه در اصل براي شكستن نفوذ مذهب شيعه و روحانيت به‌وجود آمده بود.

3- دولت پهلوي؛ سومين عنصر نفوذ يهود در ايران، خود دولت‌مردان ايراني بودند كه از آنان حمايت مي­كردند و سرسپرده­ ي آنان بودند ولي به‌ظاهر اين دل‌بستگي را پنهان مي‌نمودند.

عزري، نماينده‌ي دولت اسرائيل در تهران در اين‌باره مي‌نويسد: بسياري از اشخاص متنفّذ و صاحب­منصب، يهودي‌تبار بودند. ليكن به‌شدّت سعي در كتمان اين راز داشتند. امّا در نشست‌هاي خصوصي و گفت‌وگوهاي محرمانه با شخص مئير عزري با افتخار از كيش نيكان خود ياد مي‌كرده‌اند (آلبركا‌مو، ص107).

در واقع مي‌توان گفت ارتباط ايران و رژيم صهيونيستي پس از كودتاي 28 مرداد 1332، سير صعودي خود را آغاز كرد و با نفوذ سازمان جاسوسي موساد، وابسته به رژيم صهيونيستي بر محافل اطّلاعاتي، نظامي، امنيتي، سياسي و اقتصادي به اوج خود رسيد تا جايي كه اعتراض شديد محافل مذهبي، روحانيون و مردم مسلمان ايران را به‌دنبال داشت

امام خميني، پرچمدار مبارزه با اسرائيل

با ورود امام‌خميني‌(ره) به عرصه‌ي مبارزه‌ي سياسي عليه شاه، مخالفت با اسرائيل به يكي از اساسي‌ترين خواسته‌هاي نهضت و سپس انقلاب اسلامي تبديل شد.

حضرت امام‌(ره) رژيم پهلوي را از كمك به اسرائيل پرهيز داده، درباره‌ي عواقب اين امر به آنان اخطار مي‌داد. ايشان در سخنراني ­هايش هرگونه رابطه با اسرائيل را چه سياسي و چه اقتصادي و ... حرام و ريشه‌كن كردن آنان را بر دولت‌هاي اسلامي واجب و لازم مي‌دانست:

«مكرّاراً دولت‌ها به‌خصوص دولت ايران را از اسرائيل و عمّال خطرناك آن تحذير نمودم. اين مادّه‌ي فساد كه در قلب ممالك اسلامي با پشتيباني دول بزرگ جايگزين شده‌است، ريشه‌هاي فسادش هر روز ممالك اسلامي را تهديد مي‌كند، بايد به همّت ممالك اسلامي و ملل بزرگ اسلام ريشه‌كن شود. اسرائيل قيام مسلّحانه بر ضدّ ممالك اسلامي نموده‌است و بر دول و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است. كمك به اسرائيل، چه فروش اسلحه و موادّ منفجره و چه فروش نفت، حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه‌ با اسرائيل و عمّال آن، چه رابطه‌ي تجاري و چه رابطه‌ي سياسي حرام و مخالفت با اسلام است (صحيفه‌ي نور، صص12، 34، 35و 36).

انقلاب اسلامي و قطع رابطه با اسرائيل

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اسرائيل در نزد ايرانيان، به‌عنوان صهيونيسم تبهكار، دولت غاصب، جرثومه‌ي فساد و غدّه‌ي سرطاني و يك دولت نامشروع شمرده شد. از اين‌رو ايران حمايت از استقلال و يا شناسايي اسرائيل به عنوان يك كشور را براي مسلمانان فاجعه دانسته و با طرح شعار اسرائيل بايد از صحنه‌ي روزگار محو شود، به همه‌ي كساني كه در پيِ رسميت بخشيدن به اسرائيل‌ بودند، هشدار داد. (عملكرد صهيونيسم نسبت به جهان اسلام ، ص126)

صهيونيست‌ها پس از انقلاب اسلامي تمام منافع خويش، اعم از اقتصادي، فرهنگي، نظامي و سياسي را در ايران در معرض خطر ديدند و با تدبير و درايت امام‌خميني‌(ره) به‌طور كلّي از ايران رخت بربستند و اميدشان درباره‌ي بهره‌برداري‌هاي گوناگوني كه در زمان رژيم پهلوي ايران داشتند به يأس و نااميدي تبديل شد.

بنابراين، سياستمداران رژيم صهيونيستي از آن موقع كينه‌ي ديرينه‌اي از جمهوري اسلامي ايران به دل گرفتند و در زمينه‌هاي گوناگون آن را ابراز كرده‌اند. اسحاق رابين، نخست‌وزير اسبق رژيم صهيونيستي، طي مراسمي كه با حضور عذروايزمن، رئيس اين رژيم برگزار شد، اظهار داشت: «در خاورميانه، نسيم صلح مي‌وزد، ولي اسلام انقلابي و پيروان امام‌خميني‌(ره) حتّي بدون امام، بر خلاف جريان موجود حركت مي‌كنند و هم­چنان خواستار نابودي اسرائيل هستند» (مير، ص‌16).

روز قدس، روز مرگ اسرائيل

در مجموع، مسأله‌ي فلسطين به شكل شگفت‌انگيزي با انقلاب اسلامي گره خورده است. زيرا در روزهاي آغازين انقلاب اسلامي، كنسولگري اسرائيل به سفارت فلسطين تبديل شد. صندوق حمايت از مردم فلسطين افتتاح گرديد، ايران كمك مالي و انسان‌دوستانه به فلسطين و حمايت ديپلماتيك و سياسي از آن را در پيش گرفت و به مخالفت با طرح‌هاي ضدّ فلسطيني سازش و صلح خاورميانه پرداخت.

1.      حضرت امام‌(ره) آخرين جمعه‌ي ماه مبارك رمضان را روز جهاني قدس اعلام كردند و اين‌چنين فرمودند: «من در طي ساليان دراز، خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم كه اكنون اين‌روزها به حملات وحشيانه‌ي خود به برادران و خواهران فلسطيني شدّت بخشيده است. از عموم مسلمانان جهان و دولت‌هاي اسلامي مي‌خواهم كه براي كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن به هم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مي‌كنم آخرين جمعه‌ي ماه مبارك رمضان را كه از ايّام قدر است و مي‌تواند تعيين‌كننده‌ي سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد به‌عنوان روز قدس انتخاب و طي مراسمي همبستگي بين‌المللي مسلمانان را در حمايت از حقوق قانوني مردم مسلمان اعلام نمايند (معاونت تبليغات و ارتباطات اسلامي آستان قدس رضوي). همچنين ايشان در ادامه فرمودند: «روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است که باید به ابرقدرت ها فهماند که دیگر آن ها نمی‌توانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم می‌دانم، و روزی است که باید ما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم.» (موسوي خميني، ص۲۷۸).

روز قدس، جهانی است  و روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله‌ي مستضعفین با مستکبرین است، روز مقابله‌ي ملت هایی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند، روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند، در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند... روز قدس، روزی است که باید سرنوشت ملت های مستضعف معلوم شود باید ملت های مستضعف در مقابل مستکبرین اعلان وجود بکنند، باید همان‌طور که ایران قیام کرد و دماغ مستکبرین را به خاک مالید و خواهد مالید، تمام ملت ها قیام کنند و این جرثومه‌های فساد را به زباله‌دان ها بریزند. (موسوي‌خميني، ص۲۷۷).

منابع

1-    معاونت تبليغات و ارتباطات اسلامي آستان قدس رضوي، چرا مرگ بر اسرائيل؟، 1383.

2-    جديد بناب، علي، عملكرد صهيونيسم نسبت به جهان اسلام، قم، مركز انتشارات مؤسّسه‌ي آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1385.

3-    تقي‌پور، محمّدتقي، استراتژي پيراموني اسرائيل، تهران، مؤسّسه‌ي مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، 1382.

4-    طباطبايي، محمّدحسين، نفوذ فراماسونري در مديريت نهادهاي فرهنگي ايران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1380.

5-    مؤسّسه‌ي مطالعات و پژوهش­ هاي سياسي، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، 1385 .

6-     موسوي خميني، روح‌الله، صحيفه‌ي نور، مؤسسه‌ي تنظيم و نشر آثار امام خميني، ج1، 1372.

7-    مير، حسين، روزنامه جمهوري اسلامي، 4/4/1373.

8-    مؤسسه‌ي تنظيم و نشر آثار امام خميني، فلسطين از ديدگاه امام خميني، دفتر چهارم، چاپ و نشر عروج، بي‌تا.

9-    آلبر كامو، سقوط، مترجم فرخ شورانگيز، انتشارات نيلوفر، بي‌تا.‌

10-روحاني، سيد حميد، شاه ورژيم صهيونيستي، فصلنامه­ي پانزده خرداد، سال نهم، پاييز 1390.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 25


تعداد امتیازات: (1) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1968)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort