*سعیده عرفانی
نزدیکهای ظهر روز جمعه بود که تصویر امین حیایی و همسرش روی صفحهي تلویزیون نقش بست. از قلادههای طلا میگفت و اینکه سیاسی بود یا نبود و اینکه کارگردانی آقای طالبی را همه جوره قبول داشت و... .
ناگاه به یاد جشنوارهي شانزدهم مطبوعات افتادم؛ وقتی که ابولقاسم طالبی با حالتی سراپا خضوع جلو غرفهي شمیم نرجس ایستاده و به نوای دلنشین دعای عهد که یکی از همکاران تصویرسازی کردهبود، دل سپرده بود. هیجان اطرافیان از دیدن ایشان مرا متوجّه حضورشان کرد. دوستان با تعجّب میپرسیدند چطور نمیشناسیاش؟ کارگردان «نغمه» است. گفتم: ندیدم، گفتند: «آقای رئیسجمهور»، باز هم ندیده بودم، «دستهای خالی»... و من شرمنده شدم. به هر حال ایشان به داخل غرفه آمدند و نشریه و کارهای انجام شده را مورد عنایت قرار دادند و رفتند و من با ذهنی پر از سؤال در مورد این کارگردان به سراغ اینترنت رفتم. تارنما در پاسخ به جستجوی ابولقاسم طالبی نامهای را در برابرم گشود. نامهی همسر این کارگردان سينما و تلويزيون در انتقاد از محمد نوريزاد. امروز قبل از اینکه شروع به نوشتن کنم دوباره آن نامه را مرور کردم تا مطلبی در نقد قلّادههای طلا و از سر ارادت به همسری ولایتمدار بنویسم. در اینجا به بهانهی یکی از ارزشمندترین فیلمهای سینمای ایران بخشهایی از آن نامه و مصاحبه با این کارگردان ارزشی و مخلص را درپی میآورم؛ اگر چه از طالبی و قلّادههای طلا گفتن بهانه نمیخواهد.
«...آقای نوریزاد! سه سال پيش گوسفندي براي سلامتي همسرم هنگامي که در بيمارستان قلب بستري بود قرباني کردي، حال که با قلم دريدهي خود به ساحت سيّد ما جسارت روا داشتي به تو ميگويم: اولاً، همسرم و چهار فرزندم فداي رهبرم. ثانياً، گوسفندت را پس ميفرستم تا به دوستان جديدت که ديروز به خاطر حمايت از رهبري از دست دادي پیشکش کنی، مبادا بار ديگر از پذيرايي نکردنت ناراحت شوند. البتّه به کوري چشم همهی ناکثين و مارقين ما از رهبري سيّد علي عزيز جز زيبايي، راستي و درستي چيزي نمي بينيم«ما رايت الا جميلا»
زهرا سادات طباطبايي، همسر ابوالقاسم طالبي است و طالبی کارگردان آثاري همچون ویرانگر ساخته شده در سال 74، آقاي رئيس جمهور سال 79، نغمه سال 80، عروس افغان 82، جنگ کودکانه 83، دستهای خالی 85، و قلادههای طلا که با عنوان سیاسیترین فیلم سینمای ایران در سال 90 جنجال زیادی را بر پاکرد. در سالن هتل با خانواده دقایقی به انتظار نشستیم. وقتی آقای طالبی به تنهایی به جمع ما پیوستند تقاضا کردیم همسرشان هم به عنوان ولاییترین همسر کارگردان سینمای ایران به ما بپیوندند، گفتند: ایشان این بخش قضیه را به عهدهي من گذاشتهاند و گفتگو را آغاز کردیم.
شمیم نرجس: آقای طالبی، به عنوان کارگردان مطرح و متعهّد به انقلاب و ارزشهای اسلام را چه دلیلی به ساخت فیلمهایش ترغیب کرد؟
طالبی: ما با هیئتی تحت عنوان هیئت هنرمندان مسلمان خدمت حضرت آقا رفتیم و ایشان از ما خواستند که دربارهی اتّفاقات و حوادث منطقه فیلمسازی کنیم و از آن به بعد شد که فیلمهای عروس افغان و جنگ کودکانه را با موضوعیت جنگ افغانستان و عراق ساختیم. دستهای خالی با را محوریت جانبازان اعصاب و روان و نغمه را با موضوع جانبازان و زندگی آنها برای ادای دینم به رزمندگان دفاع مقدس ساختم.
فتنهی ۸۸ موضوع ساخت فیلم قلادههای طلا شد که بعد از اتمام ساخت و نمایش آن عدّهای مرا منافق خوانده و عدّهای بابت ساخت این فیلم از من تشکر کردند! البتّه نظر بقیه برای من مهم نیست. مهم نظر رهبر است که فرمودند: اگر در جایی و سازمانی نقطهی سیاهی را نشان دادید و پالایش آن هم به دست خود همان سازمان بود کار درستی کردید و همین جملهی آقا برای من بس است.
قلادههای طلا به طور کامل برگرفته از دغدغههای ذهنی من دربارهي حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری است. ساختن فیلمهای سیاسی بسیار سخت است چرا که در این میان هرکس برای خودش نظراتی دارد و دستگاههای مسئول نیز در جریان ساخت این گونه فیلمها حساسیت صد چندان پیدا میکنند؛ متأسفانه این موضوعات سبب میشود تا بسیاری از فیلمسازان خود را در این زمینه به زحمت نیندازند و با ساختن فیلمهای سطحی که در گیشه هم جواب میدهد، کار خود را راحت کنند.
شمیم نرجس: خیلی ها می گویند این فیلم سفارشی است؟
طالبی: این فیلم به سفارش هیچ نهاد یا دستگاهی ساخته نشده و اگر برای این کار پیشنهادی از طرف وزارت اطّلاعات می شد، آن را نیز انجام میدادم امّا این فیلم یک فیلم سفارشی نیست. من در نگارش فیلمنامهي این فیلم تلاش کردم تا تمام جوانب را در نظر بگیرم و از منابع موثّق برای کسب اطلاعات بهره ببرم. در این فیلم تلاش کردم تا مطالبی را بیان کنم که در نتیجهگیری از حوادث سال 88 بتواند برای قضاوت آیندگان مفید باشد.
شمیم نرجس: ما در همین روزها شاهد فیلمهایی هستیم که به بهانهجویی از نظام، گاه آب به آسیاب دشمن میریزند و هم جایزههای جشنوارههای خارجی را تصاحب میکنند و هم در داخل جایزه میگیرند و تشویق میشوند.
طالبی: بسیاری از این جوایز کاملاً سیاسی هستند و در حال حاضر یکی از کلاهبرداریهایی که در دنیای سینما رایج شده، سیاسیکردن و حاشیهسازی برای فیلمهاست تا نظر جشنوارههای خارجی به آنان جلب شود. فیلمسازهای زیادی در حال حاضر در کشور وجود دارند و همه آزاد هستند تا نظرات خود را بگویند. یک سری افراد که از کشور فراری شده و خارج از کشور زندگی میکنند، منتظرند تا حکومت با فیلمی مخالفت کند تا آن فیلم را با تمام ابزارهایی که در اختیار دارند، حمایت کنند و این روش برای یک عدّه راهی شده تا توجّه محافل مختلف را به فیلم خود جلب کنند که من اسم این کار را کلاهبرداری هنری میگذارم. خیلیها از ما میخواستند که به توقیف این فیلم دامن بزنیم، تا فروش آن بالا برود ولی این کار کلاهبرداری بود و با این کار مخالف بودم.
شمیم نرجس: روی سخن شما در این فیلم با چه کسی بود؟
طالبی: قلادههای طلا فیلمی است که از سر دغدغه برای کشور و مردم ساخته شدهاست .در این فیلم تلاش کردم تا بگویم ملّت ما با یکدیگر مشکلی ندارند و اگر مشکلی در مرزهای این کشور ایجاد میشود به دلیل شیطنت عوامل خارجی است. آنچه که به نظر من میآمد این بود که نیروهای خارجی تمام تلاش خود را کردند تا امنیت را از کشور ما سلب کنند و ما در قلادههای طلا سعی کردیم این موضوع را به تصویر بکشیم.
شمیم نرجس: آقای طالبی شما در دست های خالی خیلی زیبا حجاب و جایگاه آن را به تصویر کشیدید، امّا جای دین، انتظار و حجاب و سایر ارزشهای دینی درسینمای ما کجاست؟
طالبی: ببینید سینمای دینی نباید مشخصاً به دین بپردازد که به عنوان سینمای دینی مطرح شود. اصولاً دین یا حجاب یا انتظار نباید به سینهی فیلمهای ما سنجاق شدهباشد. اشکال فیلمهای دینی یا دفاع مقدس ما همین است. این ارزشها باید در فیلم جاری باشد تا یک فیلم را دینی کند. یک منتظر نباید انتظار را شعار بدهد، باید انتظار را زندگی کند. در یک فیلم یک منظر و یک دیندار وقتی راستگو است، وقتی امانتدار است و دلسوز مردم، وقتی خیانت نمیکند، رشوه نمیگیرد، کارش را درست و دقیق انجام میدهد، این فیلم دینی است و درد دین دارد. این سینما، سینمای دینی است، در غیر این صورت آنچه عرضه میشود «دین سینمایی» است، نه «سینمای دینی».
شمیم نرجس: در ایران به عنوان یک کشور اسلامی که باید روش و سبک زندگی را از «دین و مبلغ دین» یعنی روحانیون و نخبگان آشنای با این روش دریافت کنند، شاهد تصویری روشن، گویا و درست از روحانیت نیستیم. در برخی فیلمها به شدت به این قشر اهانت میشود و در برخی فیلمها با دفاع نادرست از آنها در عمل این لباس و این قشر تخریب میشوند. چرا کسی یک تصویر درست از زندگی آنها به مردم نمیدهد. ما در ارتباط نزدیک با این قشر، روحانی متعهد پرتلاش فهیم و اندیشمندی را دیدهایم که وقتی در خانه برای دخترانش به جماعت میایستد، دختران شیرین و کودکانه شیطنت کرده و هر کدام به نوعی اقامهي نماز را به تأخیر میاندازند و او صبور با لبخند برایشان صبر میکند. کسیکه ساعتهای اندک حضور در خانه را به دلجویی از آنها و همسرش صرف میکند و به آنها با تمام وجود عشق میورزد. کسیکه همهی پسرانش با رغبت لباس او را به تن میکنند، چون او را در گفتار و عمل صادق یافتهاند و دخترانش همه با روحانی ازدواج میکنند چون از این قشر دروغ و خیانت نشنیده و ندیدهاند؛ و امثال اینها در بین روحانیون ما بسیارند. این تیپ و این شخصیت را چه کسی باید به مردم معرفی کند. البته افرادی انگشت شمار هم هستند که غیر از این عمل میکنند و ما این تصویر را غالباً در سینمای ایران دیدهایم و تصویر اول راکه اصالت هم دارد و تصویر حقیقی این قشر است؛ نه در زیر نور ماه و نه در یک حبه قند و نه در ساختههای دیگر سینمای ایران شاهد نیستیم. ناگفته نماند «طلا و مس» از جنس دیگری است. طلبهها و فرهیختگان زن در این قشر هم که اصلاً جایی برای مطرح شدن ندارند؛ در حالیکه ما بانوان فرهیختهای چون بانو امین، استاد طاهایی و مجتهده صفاتی را داریم.
طالبی: روشنفکری در زمان گذشته به واسطهی آشنایی با دو زبان خارجی و تحصیل در کشوری خارجی بود، ولی روشنفکری در زمان حاضر خوردن مشروبات الکلی و فحاشی به قشر طلبه قلمداد ميشود. امّا این که چرا به ظرافتهای زندگی روحانی پرداخته نمیشود، دلیلش این است که شما این ظرافتها را مطرح نمیکنید. بخشهایی از زندگی آنها برای ما در ابهام است و اگر کسی فیلمنامهای با این مضمون بنویسد خود من کار خواهم کرد.
شمیم نرجس: به عنوان آخرین سؤال چرا در فیلم از سیاسیون و نخبههای داخلی و نقش آنها در فتنه و دامنزدن به درگیریها حرفی به میان نیامد؟
طالبی: اگر قرار بود برای بعضیهای بعضی، نقشی در فیلم متصور میشدم باید یک چسب به دهانشان میزدم و میگفتم، این نقش اینهاست در فیلم! سیاسیون میدانداری هم که در ابتدا نقش پررنگی در تحرک مردم داشتند از یک جایی به بعد از میدان خارج شدند و نقش اساسیای در اتفاقات نداشتند.
درپایان چند نسخه از شمیم نرجس را به ایشان هدیه کردیم و همسرشان خانم طباطبایی را با افتخار مشترک فصلنامه شمیم نرجس کردیم و از خدا برای تکتک خانوادهشان خواستار توفیق روزافزون در تمامی عرصهها شدیم. والسلام.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 30