دشمن شناسی از منظر قرآن و اهل بیت/ استاد شایسته خوی
دشمن کیست؟ چه ویژگیهایی دارد و اساساً چه چیزی باعث دشمنی میشود؟ چگونه دشمن را بشناسیم و چگونه با او رفتار کنیم؟ در این گفتار برآنیم تا با بررسی ویژگیهای دشمنان حقیقی، راههای مقابله با آنان را مورد بررسی قرار دهیم. موضوع دشمنشناسی در دین اسلام از اهمّیت و جایگاه ویژهای برخوردار است و از این رو واژههای «عدو» و «اعداء» در قرآن بارها تکرار شده است. دشمن از نظر قرآن نه تنها نفی نمیشود، بلکه راههای شناخت و مقابله با آن نیز برای مسلمین بیان میشود؛ اما هیچ گاه دشمنان مخوف و شکست ناپذیر نیستند. آیات قرآن در موارد متعدد به معرّفی چهرهی دشمنان و راههای نفوذ آنان میپردازد و بلافاصله شیوههای مقابله با آنها را به مسلمانان آموزش میدهد.
دشمنان معرّفی شده در قرآن
1ـ دشمن درونی
در واقع دشمن درونی و داخلی، بدترین و خطرناک ترین دشمن است. زیرا در لباس دوست ظاهر میشود و به سختی میتوان او را شناخت. چنین دشمنی اثرش مخفی تر و ضرباتش هلاک کنندهتر است.
مهمترین نمودهای دشمن درونی
الف) نفس اماره:
نفس امّاره به استناد آیهی قرآن، امر کننده به بدیهاست: «إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ». (یوسف/۵۳)
این امر کنندهی به بدیها، دشمن ترین دشمنان انسان است: «اعداء عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمنترین دشمن تو نفس تو است که بین دو پهلوی توست».
هم او که خواهشها و تمنّیات جسمانی دارد و دلش فلان چیز میخواهد و از فلان کار یا فلان حرف لذت میبرد و کیف میکند. این همان نفس امّاره است که بندهی مسلمان را به هر سو که میخواهد میکشاند و او را به اسارت میبرد. پس بنده باید هشیار باشد و دست دوستی به چنین دشمنی ندهد؛ زیرا «هر کس نفس خود را در شهوات اطاعت کند به هلاکت خویش کمک کرده است».
ب) شیطان:
شیطان به تصریح آیات قرآن، دشمن آشکار انسان است: «... إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا». (اسراء/ ۵۳)
دشمنی که کید و نیرنگش ضعیف است: «... إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا». (نساء/۷۶)
البته باید به خاطر داشت که کید شیطان اوّلاً ماهیتاً ضعیف است و ثانیاً این ضعف در برابر قدرت و قهّاریت ایمان به خداوند در وجود مؤمنان است نه برای کسانی که عملاً تحت ولایت و اطاعت او (=شیطان) هستند.
از طرف دیگر طبق فرمودهی حضرت امیر (علیه السلام)، شیطان کینه توزترین دشمن انسان است و انسان در جنگ، با دشمنی کینهتوزتر از او روبهرو نیست.
حضرت چنین هشدار میدهند:
«ای بندگان خدا! از دشمنی خدا بپرهیزید. خدایی که شما را از دشمنی شیطان پرهیز داد: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» (یس/۶۰) شیطانی که به صورت پنهان در سینهها راه مییابد و به طور آهسته در گوشها راز میگوید، گمراه و پست بوده و با وعدههای دروغین و آرزوهای آن شما را به انتظار میگذارد. ای بندگان خدا از دشمنی خدا بپرهیزید، مبادا او شما را به بیماری خود حسد، خودپرستی و تکبر مبتلا سازد. او گناهان را نزد شما زینت میدهد و گناهان بزرگ را کوچک میشمارد؛ آرام آرام دوستان خویش را میفریبد و راه فلاح را بر آنان میبندد. هدف او از زینت دادن گناهان تسلط بر انسان است؛ و او انسان را از توبه باز میدارد تا مرگش فرا رسد.
جایگاه شیطان در نظام آفرینش
در واقع هر کس در این دنیا به مقام معنوی والایی رسیده، از برکت مبارزه با شیطان بوده است. پس وجود شیطان رحمت است هر چند ما موظّف به لعن و رجم او هستیم.
امّا باید به خاطر داشت که کار شیطان ابتدا در حد پارس کردن است و تلاش نهایی او احیاناً در حد گزیدن، نه بیشتر! بنابراین او نمیتواند کسی را مجبور به گناه و گمراهی کند.
پس این گفتار که شیطان این کار را کرد یا او وادارم کرد، عباراتی نادرست است. زیرا چنان که گفتیم کار شیطان در حدّ پارس کردن است و او اساساً چنین قدرتی ندارد.
علاوه بر این او برای هر کسی پارس نمیکند، زیرا «او بر کسانی که ایمان آورده اند و به پروردگارشان توکّل میکنند، هیچ تسلّطی نخواهد داشت، تسلّط شیطان فقط بر کسانی است که او را سرپرست خود میگیرند و کسانی که با پیروی از او، وی را شریک خدا قرار میدهند». (نحل/100-99)
براساس آیات قرآن، جنگ ما با شیطان، جنگی است نا برابر؛ زیرا به تصریح قرآن، شیطان دارای اصحاب و اعوان است: «هَوَ وَ قَبیلُهُ». (اعراف/27)
و با هیچ کس سر سازش ندارد. «إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ». (یوسف/۵)
از طرف دیگر اعوان و انصار او به صورتهای گوناگونی وارد عمل میشوند: گاهی سواره، گاهی پیاده، گاهی فردی و گاهی جمعی: «وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ» (اسراء/۶۴) او گاه تهدید میکند: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» (بقره/۲۶۸) و گاه، امر: «وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء» (بقره/۲۶۸) گاهی میترساند: «يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ» (آل عمران/۱۷۵) و گاهی لباس خیرخواهی میپوشد: «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى» (طه/120)
در واقع شیطان به استناد آیه 64 سورهی مبارکهی اسراء چهار کار عمده انجام میدهد:
الف: تبلیغات؛ ب: کار نظامی؛ ج: کار فرهنگی؛ د: کار روانی: ایجاد شبهه، تردید، تزلزل که در واقع از آن به جنگ نرم تعبیر میشود. در هر حال ما باید چگونه رفتار کنیم تا در این جنگ نابرابر با دشمنی که او را نمیبینیم و او ما را میبیند، پیروز شویم؟ حقیقت این است که ما نیز باید در پناهگاه مستحکمی سنگر بگیریم تا ما نیز او را ببینیم. در این صورت سربازان الهی نیز یاور ما خواهند شد. باید به هوش باشیم که لحظهای از آن پناهگاه خارج نشویم، زیرا تیرهای مسموم شیطان پیوسته در حال پرتاب شدن است.
به استناد آیهی 38 سورهی مبارکهی عنکبوت است. عاد و ثمود با آن که راه یافته بودند و پناه گرفته بودند به خاطر لحظه ای غفلت، دچار بحران و گمراهی شدند. «... وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ». (عنکبوت/۳۸) بنابراین بصیرت و آگاهی و در پناهگاه بودن باید دایمی باشد زیرا انسانها همواره در بحرانهاست که محک میخورند.
در این صورت انسان نه تنها در این جنگ نابرابر شکست نمیخورد، بلکه میتواند شیطان را نیز به اسارت خویش در آورد. برای اسیر کردن شیطان، رهیدن از خود حیوانی لازم است. به خدا پناه بردن لازم است. لقمهی حلال خوردن و مطیع دستورات خدا بودن لازم است. اگر انسان میخواهد دشمنش، اسیر او باشد باید همهی خیرها را از خدا بخواهد و به خویش مغرور نشود و عالم را محضر خدا بداند.
2ـ دشمن بیرونی
دشمن بیرونی دشمنی است که دشمنی خود را اظهار میکند. این دشمن، بسیار ضعیف است زیرا شناسایی او آسان است. البته هیچگاه نباید دشمن را کوچک شمرد و از او غفلت نمود؛ بلکه همواره باید آماده بود؛ زیرا دشمن همیشه در کمین است و هیچ گاه نمیخوابد.
دشمنان بیرونی از منظر قرآن:
۱) کافران:
«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ اَوْلِیَاء تُلْقُونَ اِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَاِیَّاکُمْ اَن تُوْمِنُوا بِاللَّهِ. . . » (ممتحنه/۱)
ای ایمان آورندگان! دشمن من و دشمن خود را دوست خود نگیرید، شما به آنها اظهار دوستی میکنید در حالیکه آنها به حقیقتی که برایتان آمده کافر شدهاند و پیامبر و شما را به دلیل ایمان به خدا از شهر بیرون میکنند... .
۲) منافقان:
«وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ». (منافقون/۴)
چون منافقان را ببینی، هیکلهایشان تو را به تعجّب وامیدارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرامیدهی، گویی آنان چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند؛ هر فریادی را به زیان خویش میپندارند، خودشان دشمناند، از آنان بر حذر باش، خدا بکشدشان! تا کی از حقیقت انحراف یافتهاند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: من از منافق بر امتم هراس دارم، چرا که از زبانش علم میریزد اما در دلش جهل و کفر است. سخنانی میگوید که برای شما دلپذیر است اما در پنهان کارهایی زشت انجام میدهد.
۳) مرجفان و مجرمان:
«لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا». (احزاب/ ۶۰)
اگر منافقان و افراد مجرمی که در دلهایشان مرض است و شایعهپراکنان مدینه دست از کارهای زشت خویش برندارند، تو را سخت بر آنان مسلّط میکنیم پس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در همسایگی تو در شهر بمانند.
مرجف در لغت به معنای شایعه پراکن و ایجادکنندهی جوِّ رعب و وحشت تفسیر شده است؛ کسانی که در جامعهی اسلامی پرده دری میکنند و با کلام و عمل خود دیگران را به انحراف میکشانند و امنیتروانی و اقتصادی و... مسلمانان را تهدید میکنند، مرجف نامیده میشوند. مجرم نیز کسی است که به صورت آشکار گناه میکند و در واقع به اشاعهی فساد مشغول است. این دو تن در قرآن و روایات به عنوان دشمنان بیرونی معرّفی شدهاند.
امام رضا (علیهالسلام): «دشمنان خدا در زمین او شرابخواران و زناکارانند».
هم چنین کسانی که از روش و فرهنگ دشمن پیروی میکنند و با نوع لباس پوشیدن و طرز رفتار خویش مبلّغ فرهنگ دشمنان دین هستند، نیز از دشمنان محسوب میشوند.
امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد که به قوم خود بگو: در شکل لباس و خوردن طعام مانند دشمنان من نباشند، مثل آنان نخورند و نپوشند و به شکل دشمنان من نشوند که در آن صورت اینان نیز دشمن منند چنانچه آنها دشمنان من هستند».
۴) دوستان دشمن:
حضرت امیر (علیه السلام) میفرمایند: «اعداؤُکَ ثَلاثَة: عدوّک، صدیق عدوک و عدو صدیقک؛ دشمنان تو سه گروهند: دشمنت، دوست دشمنت و دشمن دوستت».
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ . . .؛ ای مؤمنان از یهودیان و مسیحیان کسی را دوست صمیمی خود قرار ندهید که برخی از آنان اولیاء برخی دیگر هستند و هرکس سرپرستی یا دوستی آنها را بپذیرد از آنان خواهد بود». (مائده/۵۱)
در این راستا وظیفهی مسلمانان آن است که اولاً از دشمنان دین خدا برحذر باشند و با آنان دوستی نکنند و ثانیاً به دوستان دشمن دین خدا اعتماد نکنند. چون آنها افرادی هستند که با ارتباط خود با دشمنان خدا زمینهی انحراف افکار و جاسوسی از مسلمانان را ایجاد میکنند.
امام صادق (علیهالسلام) نیز میفرمایند: «دوست دشمن خدا، دشمن خداست».
۵) مسلمانان متجاوز:
«وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا...» (حجرات ۹)
اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر جنگیدند میان آن دو را صلح دهید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد با او بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. اگر بازگشت میان آن دو به عدالت سازش دهید... .
۶) محاربان (اغتشاشگران - آشوبگران)
«إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (مائده/ ۳۳)
همانا جزای کسانی که با خدا و رسولش میجنگد و در زمین به فساد میکوشند جز این نیست که یا کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت بریده شود و از آن دیار تبعید گردند. این رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.
جمعی از مشرکان خدمت پیامبر آمدند و مسلمان شدند، اما در آب و هوای مدینه بیمار شدند. پیامبر برای مدتی آنان را به بیرون مدینه به مکان خوش آب و هوایی که شتران زکات در آن مکان میچریدند فرستاد. آنان با مداوا و استفاده از شیر تازهی شتران بهبود یافتند، اما به جای تشکر از پیامبر، دست و پای چوپانهای مسلمانان را بریدند و چشمان آنها را کور کردند و شتران را غارت کردند و در این زمان آیهی فوق نازل شد که پیامبر آنان را دستگیر کند و به مجازات برساند. زیرا محاربه با خدا و رسولش در حکم فساد کردن از راه اخلال در امنیت، راهزنی، قتل و غارت است.
راهکارهای دشمنان اسلام علیه مسلمانان:
آیات قرآن این شیوهها و خدعههای دشمنان را چنین برملا میسازد:
الف- دین زدایی:
«يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (توبه/۳۲)
ب- گمراهی:
«وَدَّت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ» (آل عمران/۶۹)
ج- اختلاف افکنی:
«وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ...» (توبه/۱۰۷)
چنان که مسجد ضرار مایهی کفر و چند دستگی بین مؤمنان شد.
د- تحریف:
«مِّنَ الَّذِينَهادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا. . .» (نساء/ ۴۶)
ه- تبلیغ:
«وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ» (فصلت/ ۲۶)
کافران گفتند: به این قرآن گوش ندهید و در هنگام تلاوت آن جنجال کنید شاید پیروز شوید.
و- تمسخر
ز- تحقیر:
امروز دشمن این راهکارش را از طریق افکار دانشمندان و روانشناسان معاند، وسایل ارتباط جمعی و انواع فرستندهها، بازیها و حتی ورزش به انجام میرساند.
ح- گسترش فساد:
«اَلَّذینَ طَغَوا فِی البِلادِ فَاَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَاد» (فجر/ 12-11)
در واقع حربهی فساد و گناه روحیهی خداجویی و دین مداری را تضعیف میکند.
ط- جاسوسی
ی- فشار اقتصادی
ک- مبارزه با رهبران مسلمانان:
زیرا آنها میدانند که سنگرهای دفاعی اسلام از رهبری او الهام میگیرد.
در واقع کافران به همین دلیل مهم بود که پیامبر را ساحر و کاذب مینامیدند یا میگفتند این چه پیامبری است که با مردم معاشرت دارد و با آنان غذا میخورد. یا میگفتند او دیوانه است.
ل- مبارزهی نظامی:
« . . . وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ. . .» (بقره/ ۲۱۷)
روشهای دشمن امروز برای براندازی نظام اسلامی:
۱) تضعیف و تخریب باورهای دینی و فرهنگ اسلامی
۲) تضعیف ارکان نظام با استفاده از روشهای گوناگون که مهمترین آن اصل ولایت فقیه است.
۳) تضعیف روحانیت
۴) القای ناکارآمدی دین با طرح شبهاتی چون این شبهه که اسلامِ ۱۴۰۰ سال پیش در مورد مفاهیم اجتماعی امروز نظر ندارد، فقه قابلیت اجرا در همهی زمانها را ندارد.
۵) تفکیک دین از سیاست
۶) شکست و نابودی اسلام و نظام اسلامی
7) ترویج آزادی وارداتی (اشاعهی بیبند و باری)
8) تفرقه افکنی
9) ایجاد ناامنی و هرج و مرج
راه حل مبارزه با دشمن:
راه حل مبارزه با دشمن نخست شناخت اوست و شناخت شیوههای او. آنگاه است که میتوان روش مقابلهی موفقی یافت. بدین ترتیب راه مبارزه این است:
ـ هوشیاری و درک واقعیت و موقعیت
ـ جرات اقدام و نترسیدن از سختیها و خطرها
ـ ایمان و امید به آینده
ـ تقویت فریضهی امر به معروف و نهی از منکر
ـ مبارزه با روحیهی تجملگرایی.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 18