دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 10 فروردین,1403

حجاب در ادیان و ملل


حجاب در ادیان و ملل

ریشه های ابتذال و فساد / نرجس مقدم

مقدمه

از آن جایی که در جامعه ی کنونی، ریشه های ابتذال و فساد در نهایت به نداشتن پوشش و حجاب باز می گردد و همه ی متفکران و بزرگان چه آن هایی که عقاید دینی دارند، چه آن هایی که بی دینند به نتیجه ی مشترکی رسیده اند و آن این که پوشش محافظ انسان است چه از سرما و گرما و چه از عیوب و تجاوز دیگران، ما همه در صدد آنیم که این پوشش را که مشکل اصلی همه ی مردم است، مورد بررسی قرار دهیم.

لذا سعی شود تا در این مختصر، به بررسی پوشش در تمام ادیان پرداخته و ثابت کنیم که اگر در جامعه ی کنونی در بعضی از ملل عدم پوشش مشاهده می شود، نتیجه ی انحراف از عقاید گذشته شان است اگر نه همه، نوعی از پوشش را داشته اند.

در نهایت امر هم به این مطلب پرداختیم که اساس همه ی ابتذال ها و فسادها، بیماری های روانی و جسمی و از بین رفتن بنیان خانواده ها به بی حجابی بر می گردد و باید با توجه بیشتر به این آثار، در جهت بازگشتن به همان حجاب ایده آل که در تمام ادیان بوده برآییم تا جوامع را از منجلاب فساد خارج کنیم.

این مقاله از دو فصل تشکیل شده که در فصل اول حجاب و پوشش در آیین های مختلف بررسی گردیده و سپس در فصل دوم به بررسی حجاب در غرب و ایران و آثار حجاب و بی حجابی در جهانی کنونی پرداخته شده است که از سه بخش با همین عناوین تشکیل شده است امید است همین مختصر راه گشای گوشه ای از ابهامات شما باشد.

 حجاب در ادیان مختلف

حجاب در آیین کنفوسیوس در ژاپن

این آیین، آیینی است که در چین و ژاپن طرفدارانی دارد. در این آیین، زن انعکاسی از مرد و برای خدمت و جذب عطوفت شوهر آفریده شده است. گام های او فساد آفرین و مرکز فتنه است. دارای ارزش و شخصیت قابل اعتنایی نیست، اختیار او مطلقاً با مرد است و از خود اراده و اندیشه ای را نباید بروز دهد.1

او باید نسبت به مرد خضوع کند؛ از او اطاعت و حرف شنوی کامل داشته باشد؛ برای جلب عطوفت شوهر باید به دیر پناه برده، دعا کند و خلاصه زن برای لذت مرد آفریده شده و بهترین زن کسی است که نسبت به مرد خاضع تر باشد. پر حرفی زن، بیمار شدن او، عقیم بودن او، بی میلی شوهر نسبت به او، این حق را برای شوهر ایجاد می کند که او را در معرض فروش بگذارد.

مسلماً زن در این آیین موجودی بی اراده، بی خرد، فاقد ارزش و شخصیت است. باید پرده نشینی را اختیار کند و به دیرها پناه برد تا بتواند از طریق عطوفت، خانواده ی شوهر را جلب نموده و دارای منزلت انسانی گردد.

در ژاپن تا قبل از دهه ی 70ـ 1860 (قبل از غربزدگی) مردان و زنان لباس بومی را که عبارت بود از یک پیراهن بلند و گشاد که روی آن کمربند پهن می بستند می پوشیدند. با استقرار حکومت مرکزی در سال 1868، با تقلید از رقص، موسیقی و عادت های اجتماعی غربی، لباس سنتی خود را کنار گذاشته و لباس غربی پوشیدند.

از سال 1880 به بعد مُدهای اروپایی به تدریج بخش های حساس بازار را گرفته و به مرور زمان جای خود را در بین طبقات مرفه باز نمود و قشرهای بالای جامعه به تقلید از سرگرمی های اروپایی به رقص های دسته جمعی و حضور در گاردن پارتی ها پرداختند و در تمام این مراسم انواع لباس های غربی را به تن کردند.2

در دهه ی 90-1880 به دستور وزارت آموزش و پرورش، تمام دانشجویان دانشگاه ها و همه ی پژوهشگران مدارس عالی موظف و مجبور به پوشیدن اونیفرم های غربی شدند؛ به تدریج این مسأله به پزشکان، معلمان و کارمندان هم سرایت کرد.

عده ی قلیلی که به زور یا به دل خواه خود لباس جدید می پوشیدند، به محض رسیدن به خانه، آن لباس را از تن بیرون می کردند و همان کیمونوی راحت خود را می پوشیدند. در حقیقت لباس غربی، لباس کوچه و خیابان بود و لباس ژاپنی تا مدت ها لباس منزل به حساب می آمد. اکثریت مردم تا قبل از جنگ جهانی اول، لباس غربی را نپذیرفتند؛ ولی بعد از جنگ، بر اثر توسعه ی اقتصادی در ژاپن، تقلید از غرب و شیوه ی غربی در زندگی عمومی مردم بیشتر راه یافت به طوری که همه ی مردم آرزوی زندگی غربی را داشتند.3

 حجاب در آیین برهمایی4

برهما، آیینی است در هند که طرفداران بسیار دارد. مردم آن از نظر فکری افرادی کم توقع نسبت به زندگی، بی رغبت به مال و به دور از حرص نسبت به مقام و جاه خویش اند. در این آیین، زن شخصیتی مستقل ندارد، دارای وجود تبعی و جزو مایملک پدر یا شوهر است.

رسم حجاب و یا پرده نشینی زنان شوهر کرده، به وسیله ی ایرانیان و مسلمین وارد هند شد و به همین جهت این رسم در نواحی شمال هند بیش از نواحی دیگر استحکام داشته است و شوهران برای محافظت همسران خود از دست درازی سایرین، یک گونه رسم پرده نشینی شدیدی را برقرار کردند. بنابراین رسم، یک زن آبرومند، فقط می توانست چهره ی خود را به شوهر و فرزندانش نشان بدهد و در ملأعام نیز تنها پس از در برکردن چادر سنگین می توانستند راه بروند.

حتی پزشکی که او را درمان می کرد و نبضش را می گرفت، باید از پشت پرده چنین می کرد. در بعضی محافل نشانه ی بی تربیتی بود که کسی از چگونگی وضع و حال همسر دیگری بپرسد؛ یا در هنگام مهمانی با خانم های منزل صحبت کند.

 حجاب در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام)

در آیین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسأله ی پوشش زنان و حجاب حائز اهمیت بوده است. در باب 22 سفر تکوین تورات «براشت» آمده است که: ابی ملک پادشاه فلسطین برای نقاب ساره وجهی پرداخت و خود حضرت نیز اقداماتی برای پوشاندن ساره نمود.

در باب 24 سفر تکوین، آیات 64 و 65 آمده است: ربقاه، دختر بئوئیل، در برابر اسحاق که بر او نامحرم بود، خود را پوشاند. هم چنین در باب 38 همین سفر به تارمار اشاره می کند که؛ در برابر بیگانه برقع (نوعی چادر) پوشید.5

 حجاب در دین یهود

آن چه از شریعت های قبل از اسلام به ما رسیده و تاریخ گواهی می دهد، این است که اساساً در آیین تحریف شده ی یهود، برای زن شخصیت و منزلتی قائل نبودند؛ چرا که در کتاب های مقدس، برخی از قوانین ظالمانه ی بشری جایگزین قوانین الهی شده است.

زن یهودی داشتن پسر زیاد را مایه ی افتخار و افزایش احترام خود نزد همسر می دانست.6 در آیین اصلی یهود، زنان از مزایای حقوقی مختلفی برخوردار بوده اند، از جمله این که حق تصرف در اموال و دارایی خود را داشته اند و ولایت و تسلط پدر و شوهر به گونه ای نبوده است که آنان به صورت کلی بی اختیار و تابع باشند، بلکه رعایت حال آنان تا حد زیادی شده است. در این دین، حجاب و حفظ عفت در خور توجه بوده و به پوشاندن اندام بدن زنان از نامحرمان سفارش شده است.

در قانون تلمود آمده است: اگر زن به نقض قانون یهود می پرداخت، چنان که مثلاً بی آن که چیزی برسر داشته باشد، به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت، یا با هر سخنی با مردان در دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در این صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را اطلاق دهد.7

در تورات از چادر برقع و روبنده ای که زنان با آن، سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند به طور صریح نام برده شده است که نشانگر کیفیت پوشش زنان یهود در آن عصر است.

در کتاب اشعیای نبی آمده است؛ «ای باکره دختر بابل، فرود شده بر خاک بنشین وای دختر کلدانیان بر زمین بی کرسی بنشین زیرا تو را دیگر ناز نازنین و لطیف نخواهند خواند، دستاس را گرفتی آرد را خرد کن، نقاب را برداشته، دامن را برکش، ساقها را برهنه کرده و از نهرها عبور کن».8

در سفر پیدایش، باب 24، فقره 65-64 به گفته ی خاخام اوریل داودی منشا وجوب حجاب در شریعت یهود مستند به همین فقره است که بخشی از آن چنین است؛

ورفقه، چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا که از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید و خادم گفت: آقای من است. پس برقع را گرفته، خود را پوشانید.9

در این آیین، به تفصیل تمام از پرگویی زن اظهار تأسف می کردند؛ اعتیاد زنان را به علوم فقیه و به استعمال سرخاب و سرمه نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. این مسأله لزوم سکوت زن و پرهیز از هرگونه آرایش را برای نامحرم، بیان می کند.

فرمان یهوه به زن شوهردار چنین بوده: «چشمت باید به شوهرت باشد و او بر تو حکومت خواهد کرد».

این مسأله پرهیز از نگاه به مردان بیگانه را مطرح می کند.10

 حجاب در دین مسیحیت

با آن که حضرت مسیح همه را به طور یکسان مورد لطف و عنایت خود قرار می دهد، پیشوایان این دین تعالیم صحیح را نادیده گرفتند و زن نزد آنان همان مقامی را داشت که کشیش اعظم قسطنطنیه معتقد بود: شری عظیم و ضروری، وسوسه ای طبیعی، مصیبتی مطلوب، خطری خانگی، جذبه ای مهلک و آسیبی رنگارنگ ... .

در مهمترین بخش از عقاید کلامی مسیحیت این باور وجود دارد که:

خداوند از روح خود در مریم عذرا دمید و جنین عیسی از خدا و جسم او از مادرش بوده است. بدین جهت خداوند مرد را از جنس خود که روح بوده، آفریده؛ اما آفرینش زن، از جسم مایه گرفته است.11

در فراز 3 الی 17 باب 11 رساله ی اول «پولس» خطاب به قرنایتان چنین آمده است: ما می خواهیم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سرزن مرد، سر مسیح خدا، هر مردی که رسوا می نماید. که چنین است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی سر را نیز می برد، و اگر زن را موی چیدن یا تراشیدن قبیح است باید بپوشد... ؛ از این جهت زن می باید پوشش بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان... آیا شایسته است که زن ناپوشیده دعای بکند... و اگر زن موی دراز دارد، زینت است که موی به جهت پرده به او داده شده است.12

جرجی زیدان، دانشمند مسیحی می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداد و تا اواخر قرون وسطی در اروپا معمول بوده است، آثار آن حضور نیز در خود اروپا باقی مانده است».

انجیل نه تنها در مواضع متعدد وجوب حجاب و پوشش را تأکید کرده است، بلکه در برخی از آیات خود کوشیده است درون انسان را نیز از تمایل به اعمال شهوات منزّه سازد و بدین وسیله عفاف درون را، پشتوانه ی مستحکم حجاب برون قرار دهد.

در انجیل رساله ی پولس به تیوناوس، باب دوم، فقره 15-9 می گوید:

«و هم چنین زنان خود را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان چه زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه. زن با سکوت به کمال اطاعت تعلیم گیرد و زن را اجازت نمی دهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلط شود، بلکه در سکوت بماند».13

شمه ای از عقاید کلمنت و ترتونیان درمرجع مسیحی در مورد پوشش زن چنین است: زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد الا آن که در خانه ی خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید به صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند پسندیده نیست که به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی او باید با اختفا و فراموشی آنان، از بین برده شود زیرا برای بینندگان، خطرناک است. تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آن ها در آینه فقط از خصوصیات زنانی است که شرم و حیا را از دست داده اند.14

طبق متون تاریخی، در بر کردن چادر و پوشاندن چهره از طرف زنان مسیحی یکی از ارکان اخلاقی مذهب محسوب می شد و زنان مسیحی نه تنها از رعایت آن سرباز نمی زدند، بلکه وضع به گونه ای بوده است که حتی تصور نمی کردند می توان آن را کنار گذاشت و تنها کاری که برخی از زنان انجام می دادند، آن بود که روبندهای خود را تزیین می نمودند که آن هم از طرف بزرگان دین به شدت تقبیح و مورد شماتت قرار می گرفت.15

 حجاب در آیین زرتشت

ویل دورانت می گوید: «در زمان زرتشت پیغمبر، زنان همان گونه که عادت پیشینیان بوده منزلت عالی داشتند که این منزلت پس از داریوش تنزل پیدا کرد...». زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند، زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر و برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.

زرتشتیان ما اینک لباس مشخصی ندارند، لباسهایشان شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر ما دارد، چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری و طرز استفاده ی آنان است، و پیراهن شبیه به پیراهن بانوان «سُر» در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و برش همان شلوار بانوان آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است. با این تذکر، پوشاکی که بانوان زرتشتی با اندکی ساده کردن و با گرایش تدریجی به سوی مُد روز، از آن استفاده می کنند، عبارت است از کلاهک، پیراهن زیر، پیراهن رویی، روسری، شلوار، کفش.16

فصلنامه ی بانوان شیعه، سال چهارم، شماره 11، بهار 86 در مقاله ی نقد و بررسی الگوهای حجاب اسلامی در دهه ی اخیر نوشته نوشته است:

پوشیدن لباس بلند و گشاد جزیی از سنت های ایران زمین بوده و هست. مجسمه ها، نقش برجسته ها و تصاویری که از دوره های مختلف ایران پیش از اسلام بر جای مانده به روشنی نشان می دهد که هم پوشاک مردان و هم پوشاک زنان، بلند و گشاد بوده است.

در صفحه ی 49 چنین می خوانیم:

مرکز زرتشت ایران است؛ و زنان ایران از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی شامل پیراهن چین دار، شلوار تا مچ پا و شنلی بلند بر روی لباس ها بوده اند. این حجاب در زمان پارس ها نیز معمول بوده، بنابراین، زنان ایران در زمان بعثت زرتشت و قبل از آن و بعد از آن از حجاب کاملی برخوردار بودند و ویژگی بلندی لباس و گشادی آن و پوشش این چنین خاص ایرانیان بوده چه در زمان زرتشت چه در زمان ساسانیان، هخامنشیان و اشکانیان (پارس ها). پس ویژگی دین زرتشت نبوده است.

 حجاب در رومانی17

برحسب قول مورخین که از مستندات معتبر نقل کرده اند، ملل بزرگ دنیا که تمدن در آن عصر در میان آن ها بود، احتیاج به قانون حجاب را در شرافت و سعادت جامعه احساس نموده و به آن اهتمام داشته اند. رومانی ها در عصر شوکت خود در اول جمهوریت به حدّ کمال تلاش به حفظ قانون حجاب داشتند. زن های رومان در پس پرده ی حجاب و عفت و حیا بودند. دوره ی انحطاط و خرابی رومانی از زمانی شروع شد که مردها زن ها را از پس پرده ی حجاب و حیا خارج نموده و برای مجالس لهو و لعب و فسق و طرب مهیا کردند.

رومانی ها که دولتی بزرگ و با همت بودند در حجاب آن قدر تلاش می کردند که قابله ها و دایه ها هم از خانه ی خود بیرون نمی رفتند مگر با چادر و روپوشیده و روی چادر هم عبایی بلند و سرتاسری که تا پا را فرا می گرفت می پوشیدند که حجم اندام آنها را هم نامحرم نبیند، ولی کم کم به علت زمامداری شهوت پرستان، حرف هایی در خصوص تبرج زنان آغاز شد آن وقت به آرامی همت عالی و عزم راسخی که داشتند، رو به مُردن نهاد و شد آن چه باید بشود.

 حجاب قبل از اسلام

زنان اعراب قبل از اسلام دارای حجاب بودند. فریدوجوی در این مورد می گوید: «دایره المعارف لاروس» عرب را، از جمله ملت هایی که از قدیم، حجاب در آن ریشه داشته، شمرده است».

با توجه به این که مردان آنان نیز دارای نقاب می باشند و چهره ها را تا روی بینی می پوشاندند، وجود حجاب در بین زنان عرب، با ذهن انسان سازگارتر است ولی این اواخر زنانی پیدا شدند که بدون حجاب و احیاناً با آرایش ظاهر می شدند و این امر باعث اختلاط زیان بار مرد و زن گردید آن گاه آیات حجاب نازل گردید.18

 حجاب در ایران قبل از اسلام

در عصر ساسانیان، برای مهمانی های خانوادگی، مثلاً تولد یک کودک، زنان زیباترین لباس خود را می پوشیدند؛ تمام زنان، سرپوشی که تا روی مقداری از لباسشان را هم پوشانده بود بر سر داشتند؛ و این همان روسری با حجابی است که زنان زرتشتی، حتی امروز هم برای رفتن به آتشکده از آن استفاده می کنند.19

اختلاف پوشش در بین طبقات جامعه در زمان هخامنشیان بسیار بود و در حقیقت، چادر در آن عصر عبارت بود از یک روسری بلند که سر را می پوشانده بدون پوشاندن صورت. بلندی آن، قسمتی از بالاتنه را فرا می گرفت و غالبا بسیار نازک و نمایان بوده است.

«کنت گوبینو» در کتاب «سه سال در ایران» نیز معتقد است که حجاب شدید دوره ی ساسانی، در دوره ی اسلام نیز در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است آن چه در ایران ساسانی بوده تنها پوشیدگی زن نبوده، بلکه مخفی نگه داشتن وی بوده است.20

 حجاب در دین اسلام

همه ی ادیان الهی در پاسخ به ندای درونی فطرت، حجاب را بر زنان واجب دانسته اند، اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع کامل ترین آن هاست و برای همیشه و همه ی بشریت، از طرف خداوند عالم زنان شده است، لباس را هدیه ی الهی معرفی نموده است و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبتی به جامعه ی بشری ارزانی داشته است.

آیات سوره ی نور بیانگر محدوده ی حجاب و آیات سوره ی اعراف (26و27) بیانگر اهمیت لباس و پوشش و ستر و ساتر از نظر قرآن است.

اسلام که دین فطرت است طبق سرشت زن مقرر داشته که از زینت ها، لباس و جواهرات استفاده کند و حتی پوشیدن لباس حریر طبیعی و استفاده از طلا را که بر مردان حرام است بر زنان مجاز دانسته و نظافت و آرایش کردن برای همسر را از وظایف و حقوق همسری تلقی کرده است و ترک آن را در صورتی که شوهر خواستار آن نباشد، یکی از عوامل نشوز تلقی کرده است.

قرآن زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده و در و صدف تشبیه کرده و یا آنان را به جواهرات اصلی چون یاقوت و مرجان تشبیه می کند که جواهر فروشان آن ها را در پوشش مخصوصی قرار می دهند تا هم چون جواهرات بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرد و از قدر و ارزش آن کاسته نشود.

بنابراین حجاب، کمال و وقار زن بوده، نشانگر ارزش و اصالت وی می باشد و خداوند پاداش عظیم و بی کران را برای زنان تقوی پیشه و پاکدامن مقرر داشته، چنان که حضرت مریم (علیها السلام) در بحبوبه ی جوانی، عشق خدا را بر همه ی هوی و هوس ها برگزید و به جای خودآرایی و خودنمایی به تقوی پرداخت و خداوند در برابر پاکدامنی او از روح قدس خویش در وی دمید و او را بر زنان جهان برگزید و سید زنان جهان گردید.21

حجاب در اسلام از یک مسأله ی کلی تر و اساسی تر ریشه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بَصَری و چه لمسی و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگی و چهارچوب ازدواج قانونی، اختصاص یابد. اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد. اسلام می خواهد این دو محیط کاملاً تفکیک شود.22

حقیقت امر این است که در مسأله ی پوشش (به اصطلاح عصر اخیر حجاب) سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان! روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد یا نه؟

اسلام که به روح مسایل می نگرد جواب می دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در چهارچوب قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسر قانونی خود کام جویی کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است؛ و زنان نیز از این که مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند.23

از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع از جنبه ی روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند، و از جنبه ی خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می گردد و از جنبه ی اجتماعی موجب حفظ واستیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد، و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.

فلسفه ی پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آن ها جنبه ی روانی دارد، بعضی جنبه ی خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه ی اجتماعی؛ بعضی هم مربوط به بالا رفتن ا حترام زن و جلوگیری از ابتذال اوست.24

خلاصه ی دستورات قرآن این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کنند، نباید نگاه های مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه را هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دل ربایی نپردازند. به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند. روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که بگوییم تحریک پذیری روح بشر به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد.25

 وضعیت حجاب در غرب و ایران و تأثیرات آن در ادیان مختلف

 حجاب در عصر حاضر در جهان غرب

در عرف امروزه، زن ابزاری بیش نیست؛ حیثیت انسانی زن به طور کامل از بین رفته است. این قدر شخصیت زن لگدمال شده که در حقیقت زن به عنوان «گوهر» جهان هستی، «مادر» جامعه ی انسانی «دردانه» ی وجود گیتی و سرآمد مخلوقات هستی و منبع عشق، لطافت و زیبایی خالق جهان در غربستان غروب کرده و حقوق انسانی و انسانیت او مطرح نیست؛ در غرب پوشش و روسری از او گرفته شده و بدبخت تر از زن شرقی شده است.

در واقع مقام زن را از مقام انسانی به پست تر از حیوانات و چهارپایان تنزل داده اند؛ اگر نگاهی به اهداف دشمنان بشریت و صهیونیست در گفتارشان اندازیم در می یابیم آن چه در غرب برای زن جریان دارد چیزی نیست جز آن چه آنان خواسته اند و اینک گفته ی یکی از سران آن ها را بخوانید؛ «بیکرتو» ماسون بزرگ صهیونیستی در سخنرانی که در سال 1921 ایراد کرد راه حل تسلط بر جوامع را این گونه بیان می کند:

«برای این که بتوانیم تشکیلات خانواده را به هم بزنیم ،لازم است به اصول اخلاقی لگد زده و یک نسل کاملاً بی دین و بی ناموس و بی اخلاق تربیت کنیم. البته این کار در نظر اول مشکل به نظر می رسد ولی چون میل به شهوت و لاابالی گری فطری و طبیعی بشر است از این جهت شاید چندان هم مشکل نباشد... طبیعت انسان میل زیادی به محرمات و شهوت رانی دارد، این وظیفه ی ماست که درجه ی حرارت را بالا ببریم تا یک مرتبه آتش گرفته و به تمام مقدسات کافر گردد».

آنان برای نیل به اهداف استکباری ـ استعماری خود و تسلط بر ملت ها راه بس پیچیده ای را در پیش گرفته اند. در واقع این روش بخشی از ناتوی فرهنگی است که زن و جنسیت او نقش مهمی را در آن بازی می کند. اصرار غربی ها بر آزادی زن البته به معنای عریان کردن و بی مقدار کردن او برای این بود که قشر عظیم زنان و به واسطه ی آن زنان، مردان را نیز از مصونیت به سوی رذیلت سوق دهند.26

از جمله گروه های دیگری که تأثیر زیادی بر روی حجاب زنان داشته اند، فمینیسم است؛ ریشه های فمینیسم (جنبش دفاع از حقوق زن) را باید در اواسط قرن نوزدهم جستجو نمود.

ظهور فمینیسم عکس العملی در برابر ستم ها و نابرابری هایی بود که بر زن تحمیل می شد؛ اما در عین حال، تغییر و تحول در گرایش های فمینیستی، گواه روشنی بر ناکارآمدی این نظریه در تأمین حقوق از دست رفته ی زنان است.

از جمله آسیب هایی که با ظهور فمینیسم بر زنان تحمیل شد، روابط نامشروع جنسی، ارضای غرایز جنسی، عدم تمایل به ازدواج، عدم تمایل به تشکیل خانواده و زندگی مشترک را می توان نام برد.

فمینیست ها با التزام به ضرورت نادیده انگاری تفاوت های جنسی و طبیعی میان زنان و مردان، از آزادی و روابط زن و مرد و حتی اختلاط جنسی آنان در مدارس، حمایت و به آن توصیه کردند؛ که نتیجه ی آن، موالید ناخواسته، سقط جنین، سستی بنیان خانواده و خانواده های تک والدینی، تأخیر در سن ازدواج و تشکیل خانواده، بیماری های عفونی، واخوردگی جنسی و گرایش به هم جنس بازی و خودفروشی و ... است.

اگر در جاهلیت قدیم، برای حفظ و حراست از شخصیت و کرامت زن، پیکرش را زنده زیر خروارها خاک مدفون می کردند، جاهلیت مُدرن شخصیت زن را در قبرستان شهوت ها و تمایل های نفسانی اش مدفون ساخته و با تشابه حقوق زن و مرد، او را به تمامی عرصه ها ـ حتی میدان سربازی و نبرد نظامی کشانده است، به طوری که زن بودنش مورد تردید و انکار قرار گرفته است.27

از آن جا که روح حاکم بر جنبش فمینیسم، رفع محدودیت های مبتنی بر جنسیت است، سبب گسسته شدن نظام خانواده شده، روابط سرد و بی روحی را جای گزین لطف و رحمت و صفا و صمیمیت می کند. به گونه ای که حتی در برخی جوامع، سلامت نسل بشر تهدید می شود و نقش های مقدسی هم چون باروری، زایش و پرورش فرزند، به دیده ی تحقیر نگریسته می شود و نظریه هایی هم چوه معاشقه ی آزاد، مادر میانجی، ازدواج سهامی مطرح می گردد.28

مرحله ی دوم فمینیسم به رهبری خانم سیمون دبوار آغاز شد.

به گفته ی سیمون دوبوار آن چه زن را در قید بندگی نگه می دارد، دو نهاد عمده ی ازدواج و مادری است. او نظام خانواده را به عنوان رکنی برای حیات اجتماعی و پرورش انسان های سالم، به شدت مورد حمله قرار داده، ازدواج را نوعی فحشای عمومی و عامل بدبختی زنان دانست و مخالفت با تولید مثل و شکل رایج روابط جنسی را از مسائل اساسی جنبش فمینیستی معرفی کرد.29

مونا شارن، نویسنده ی آمریکایی، در مقاله ای تحت عنوان «اشتباه فمینیست ها» می نویسد: «آزادی زنان برای ما افزایش درآمد، سیگار ویژه ی زنان، حق انتخاب برای تنهایی، تشکیل خانواده ی یک نفری، ایجاد مراکز بحران تجاوز، عشق آزاد و زنان متخصص بیماری های زنان را به ارمغان آورده است؛ ولیکن در ازای آن چیزی را به غارت برده که خوشبختی بسیاری از زنان در گروه آن است و آن وجود همسر و خانواده است.30(سایت رجا نیوز، هزینه ی سنگین بی حجابی را چه کسی می پردازد).

تساهل و تسامح جنسی، بی حجابی و بی عفتی ارمغان تمدن جهان غرب برای ملت ها و کشورهای در حال توسعه یا به عبارت دیگر عقب مانده از قافله ی علم و صنعت و پیشرفت است. پس از رنسانس که انقلاب صنعتی در غرب به وجود آمد، اخلاق و ارزش های اخلاقی و دینی مردمان آن دیار نیز متحول شد. دین و ارزش های دینی به گوشه ی کلیساها سپرده شد و به تدریج، لیبرالیزم، اومانیزم و ماتریالیزم مبنای تفکر روشنفکران آن ها قرار گرفت.31

موضوع تساوی زن و مرد تا آن جا پیش رفت که موضوع حجاب و پوشش را هم در برگرفت. به اعتقاد طرفداران تساوی، همان گونه که مردان سر و گردن خود را نمی پوشانند، زنان نیز باید از این آزادی برخوردار باشند، آزادی زنان در این بخش به صورت افراطی به جایی رسید که ماجرا کاملاً معکوس شد به طوری که امروزه در غرب ،مردان با کت و شلوار حضور پیدا می کنند و زنان با لباس زیر و بعضاً نیمه عریان.

جمع بندی نگاه غرب گرایانه به عریان شدن بانوان را می توان در کشوری که به مهد آزادی معروف است یعنی سوئیس مشاهده کرد. در سوئد دارای کمترین نرخ ازدواج و بالاترین نرخ جدا شدن زوج ها از یکدیگر، میان کشورهای جهان غرب است و 50 درصد کل متولدین آن نامشروع هستند... .

امروزه تقریباً همه ی سوئدی ها پیش از ازدواج دارای زندگی مشترک خارج از چهارچوب ازدواج هستند. اکنون همزیستی بدون ازدواج، به صورت جای گزینی برای ازدواج درآمده است! نرخ فروپاشی زندگی مشترک این گونه افراد سه برابر نرخ طلاق میان افراد مشابهی است که ازدواج کرده اند... هفتاد درصد درخواست های طلاق در سوئد از سوی زنان صورت می گیرد.32

حدود سیصد هزار دختر کمتر از 18 سال در آمریکا درگیر خودفروشی (روسپی گری) هستند و معضل سوء استفاده از بچه ها در روسپی گری یکی از بزرگ ترین مشکلات امروز آمریکا، اروپا و روسیه است و کشورهای در حال توسعه به خصوص خاور دور شدیداً درگیر معضلات ناشی از سوء استفاده های جنسی جهان غرب از بچه های آنان می باشند.33

تأمل دقیق روی بحران ها و فلاکت های بانوان و درهم شکسته شدن بنیان خانواده و بالاتر رفتن آمار طلاق در جوامع غربی نشان می دهد که همه ی این بدبختی ها از زمانی آغاز شد که زن از حجاب خارج شد. طبیعی است مردانی که در فضای اختلاط افسار گسیخته با زنان بی بند و بار به سر می برند، به زندگی با همسر خود بسنده نمی کنند و در نتیجه عشق و محبت را از خانواده به جای دیگری می برند.34

با توجه به این که پیروان سایر ادیان الهی در داخل کشور اعتقادی به حجاب اسلامی ندارند و از نظر فرهنگ و مذهب به اروپایی ها نزدیک ترند و با آن ها بیشتر احساس همبستگی می کنند و با توجه به این که در اقلیت نیز هستند، رسوخ ارزش های غربی را به نفع خود می دانند تا به این وسیله بتوانند در برابر فشار اکثریت مسلمانان برای خود پناهگاهی به دست آورند؛ از این رو پیروان این ادیان، با ظاهری نامناسب در ملأعام ظاهر می شوند و فساد و بدحجابی را گسترش می دهند. گاهی نیز جاسوسان استکبار به این اعمال دامن می زنند؛ چنان که وزارت مستعمرات انگلیس به جاسوسان خود توصیه می کند برای رواج بی حجابی و فساد و فحشا، بد حجابی را گسترش دهند. و به آن ها توصیه می کند برای رواج بی حجابی و فساد و فحشا در میان زنان و جوانان مسلمان، باید زنان غیر مسلمان کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند.35

زن در نظام غرب، وسیله ای شده در جهت بهره بری همگان، طوری که شخصیت وی کاملاً پایمال شده است غربی که می خواست زن را با مساوی کردن او با مرد بالا ببرد، حالا او را به جایی رسانده که نه تنها ارزش جدیدی را به دست نیاورده بلکه ارزش های اصیل خود را هم در جهان معاصر غرب از دست داده است.

 وضعیت حجاب در ایران

خداوند نعمت لباس و پوشاک را به بشر ارزانی داشت و میل به پوشش را در فطرت او به ودیعه گذاشت؛ بنابراین در طول قرن و اعصار گوناگون پوشیدگی بشر در میان جوامع مختلف به جز در موارد معدودی به خوبی نمایان است.

در جهان معاصر، قانون حجاب نادیده گرفته شده است و خودآرایی برای زن، ارزش و حجاب علامت عقب ماندگی و ارتجاع گردیده است. کشورهای اسلامی نیز تحت تأثیر تبلیغات دشمنان قرار گرفته اند و حجاب و بی بندو باری را آزادی نام نهاده اند.

ولی در ایران در جریان انقلاب اسلامی، انقلاب حجاب، تحت عنوان بازگشت به اصل مورد توجه قرار گرفت. در کشورهای آمریکایی و اروپایی هم چون فرانسه، حجاب به صورت یک مسأله ی بحران زا برای این کشورها درآمده است و حجاب در میان زنان تحصیل کرده و موفق این کشورها و کشورهای دیگر به چشم می خورد؛ هر چند بیگانگان در کشورهای اسلامی و از جمله ایران از طرق مختلف سعی در ایجاد فساد و بی بندوباری و از بین بردن حجاب اسلامی دارند و تا حدود زیادی نیز موفق بوده اند.36

حجاب در کشور ما نسبت به بیشتر کشورها حتی بعضی از کشورهای اسلامی وضعیت مطلوبتر و بهتری دارد. البته نسبت به آن توقعاتی که از یک جامعه ی اسلامی و انقلابی می رود، این وضعیت برای کشور اسلامی و انقلابی وضعیت مناسبی نیست و در این چند سال اخیر ارزش های ما مسیر رو به رشدی نداشته است.

وضعیت مطلوب و نامطلوب حجاب زنان ایرانی نسبت به وضعیت کشور های غیر اسلامی و اسلامی ارزیابی می شود. وضعیت حجاب نه تنها در کشورهای غیر اسلامی، بلکه در کشورهای اسلامی مانند مصر، لبنان، سوریه، امارت و حتی عراق به مراتب نامطلوب تر از ایران است؛ در این کشورها برهنگی و عدم پوشش سر و دست، امری عادی شده است. اما در کشور ما بی هچ گونه تردیدی وضعیت حجاب مطلوب تر است.

بررسی های آماری نشان می دهد، اقلیت و تعداد کمی از جامعه ی زنان ایرانی مشکل عدم رعایت جدی حجاب را دارند.37

 پی نوشت ها:

1.     سیمین دخت بهزادپور، می خواهم در مورد حجاب بدانم ،تهران، مؤسسه فرهنگی نقش سیمرغ، 1385، ص107.

2.     همان، ص108.

3.     همان، ص109.

4.     همان، صص110-109.

5.     همان، صص112-111.

6.     امین کشوری، حجاب من، مؤسسه نشر زهیر، 1387، ص24.

7.     سیمین دخت بهزادپور، همان، ص112.

8.     یوسف علی پور، باغبان نژاد، اصغر رضایی، حجاب آزادی یا اسارت، انتشارات احرار تبریز، چاپ اول، 1383، ص41.

9.     همان، ص42.

10.  همان، ص43.

11.  امین کشوری، همان، ص24.

12.  سیمین دخت بهزادپور، همان، ص113.

13.  یوسف علی پور باغبان نژاد، اصغر رضایی، همان، صص47-46.

14.  همان، صص48-47.

15.  همان، ص49.

16.  همان، صص39-38.

17.  رسول جعفریان، رسائل حجابیه، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ اول ،1380، صص370-369.

18.  یوسف علی پور باغبان نژاد، اصغر رضایی، همان، ص50.

19.  فاطمه استاد ملک، حجاب و کشف حجاب در ایران، تهران، مؤسسه مطبوعاتی عطایی، چاپ اول، 1367، ص17.

20.  همان، ص18.

21.  یوسف علی پور باغبان نژاد، اصغر رضایی، همان، صص55-50.

22.  امین کشوری، همان،  ص75.

23.  مرتضی مطهری، مسأله ی حجاب، تهران، انتشارات صدرا، 1368، ص82.

24.  همان، ص86.

25.  همان، ص87.

26.  نصرالله جلالی، نگاه غرب و دین به زن، مرکز انجمن های اعتقادی گنجینه ی الهی، 2/8/87.

27.  امین کشوری، همان، صص57-47.

28.  فتحیه فتاحی زاده، زن در تاریخ و اندیشه ی اسلامی، بوستان کتاب، چاپ اول، 1386، ص87.

29.  همان، ص88.

30.  حجت الاسلام روان بخش، هزینه ی سنگین بی حجابی را چه کسی می پردازد، سایت رجا نیوز.

31.  همان.

32.  همان.

33.  همان.

34.  همان.

35.  زینب نخعی، علل ضعف پوشش و راه کارهای بهینه سازی آن، مجله بانوان شیعه، ش100، زمستان 85، ص133.

36.  همان، ص119.

37.  مجید کاشانی، بررسی تاریخی و جامعه شناسی حجاب در ادیان الهی ،فصلنامه تخصصی بانوان شیعه، ش11، س4، بهار 86، ص10.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 13


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1537)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort