تاریخ ارسال خبر: 01 مرداد 1397
| گروه خبری:
خانواده
گفتگویی با سرکار خانم حبیبی
1. از نگاه شما علت طلاقها در جامعهی امروز چه میتواند باشد؟
متأسفانه در دنیای امروز با توجه به مسائل بسیار سرگرم کننده، انسان از اصل زندگی و اهداف ارزشیاش فاصله پیدا کرده و مسألهی طلاق هم یکی از عوارض زندگیهای امروزی است.
متأسفانه چون به همین قسمت که «ارزش واقعی» است خوب توجه نشده، ادامهی راه سخت میشود و منجر به جدایی.
در هر زندگی الهی، گام اول نیت است. نیت در اسلام بسیار بحث مهمی است، یعنی باید هر شخصی بداند هر کاری را که انجام میدهد برای چه کسی انجام میدهد. یعنی توجه داشته باشد؛ نیت در واقع هدف انسان و راه رسیدن به آن را مشخص میکند. وقتی مبنای نیت «قربة الی الله» است باید نقش آن در ازدواج نیز مشخص شود. در اسلام نگاهی مانند بیع (به عنوان کاری که نیاز به تعامل دارد) به ازدواج شده، ولی چون نیت برای ما امری عادی و به گرفتن خود کلمه خلاصه شده است، قدرش را نمیدانیم.
نیت ارزشها و دیدگاههای شخصی ما را نسبت به ازدواج عوض میکند؛ یعنی بین ارزشهای ازدواج و آنچه چشم ظاهری من میبیند تا نیتی که مبنایش قلب است و محل خدا، بسیار فاصله میاندازد و باعث میشود منِ نوعی در امور ازدواج، مادیات را ببینم، شرایط شغلی، خانه، ماشین، مقام و شهرت، ظاهر و کلاس و در نهایت اینکه سهم خودم را در این موضوع فراموش میکنم. ولی متأسفانه برای آن اصل و نفس نیتی که قربة الی الله است و منجر به درک ویژگیهای یک ازدواج موفق برای طرفین است کمتر فکر کردهام.
از آیهی 20 تا پایان آیهی 25 سورهی روم خداوند به آیات و نشانههای خودش برای خداشناسی اشاره میکند و در این آیات از خلقت و قدرت خودش میگوید تا اینکه من رسم بندگی را بیاموزم ولی چون به تنهایی قادر نیستم، برایم از جنس خودم کمک میفرستد و در آیهی 21 چنین اشاره میفرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛ و از نشانههاى او اينكه از (نوع) خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين (نعمت) براى مردمى كه مى انديشند قطعاً نشانههايى است.
اگر منِ انسان آرامش و سکونت میخواهم راهش را باید درست طی کنم و تمامی وسایل و ابزارش هدیه خداوند است به عروس و داماد که میفرماید: مودّت و رحمت را بین ما قرار داده است.
«جَعَلَ» خداوند قرار داده، حال اگر من نعمت شناس نیستم و قدر نعمت را نمیدانم، خودم مقصرم. در آخر آیه میفرماید: «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛ در این آیات نشانههایی است برای کسانی که فکر میکنند.
ولی وقتی انسان امروز برای حل مشکل و شناسایی مسائل زندگی از تفکر و عقل استفاده نمیکند و آنچه دل و هوسش میخواهد را انجام میدهد به بنبست میرسد.
از کسانی که طلاق گرفتهاند یا در شُرُف آن هستند متأسفانه کمتر کسی دلیلش برای طلاق نبودن معرفت و راه بندگی در زندگی بوده است.
پس مقدمهی همهی آسیبها، بحث تغییر ارزشها در ازدواج و بیهدفی و بیمسئولیتی است و اگر اغراق نشود خودخواهی بشر امروز که فقط به دنبال حق و حقوق خودش است. زندگی میدان جنگ نیست که مقابل هم بایستیم بلکه باید در کنار هم باشیم و گاهی با از خودگذشتگی پشت همسرمان باشیم و پشتوانهی او.
2. آیا تکنولوژی در موضوع طلاق تأثیر دارد؟
گاهی انسان بدون آنکه اصل و هدف و ارزش واقعی کاری را متوجه بشود، به فرعیات و آنچه میبیند گرایش پیدا میکند، آرزوهای بسیار است و دل انسان آنها را بینهایت میطلبد، پس مقایسه کردنها، بالا و پایین بودنها و خواستنهای بی حد و حصر و راحت طلبی باعث بروز مسائل و مشکلات و بهانهگیری میشود. عصر ارتباطات و تکنولوژی هم تا حد زیادی با از بین بردن پردهی حیا وعفاف و خبرهای راست و دروغ، به آن دامن میزند. مشکل اصلی اینجاست که: بشر امروز برای وسایل است، نه وسایل برای انسان. وسایل به ما فرمان میدهند و من چون از خدا فاصله گرفتهام به دنبال مقصر میگردم؛ چه چیزی بهتر از وسایل که زبان پاسخگویی هم ندارند. در اول خلقت قابیل نه موبایل داشت، نه ماهواره و نه دوست بد؛ ولی حس خودخواهی و فاصلهی او با خدا باعث شد در واقع خودش را نابود کند نه هابیل را. بشر امروز هم اگر نمیخواهد ارزشها را حفظ کند کمر به نابودی خودش بسته. در واقع ما خودمان انتخاب میکنیم که چطور زندگی کنیم. امام علی(ع) میفرماید: دنیای هر کسی به اندازهی فکر اوست.
اراده و طرز تفکر صحیح، انسان را پرورش میدهد؛ وراثت و محیط هم در شکل گرفتن شخصیت او خیلی مهم است؛ ولی آن چه حرف آخر را در شکلگیری آدمی میزند اراده و جوهر وجودی اوست. در همین عصر و زمان انسانهایی را میبینیم که موفق و خوشبخت هستند و همسرانی موفق که در راه پیشرفت بشریت پشت یکدیگرند و از همین ابزار هم استفاده میکنند. وقتی عقل انسان به دلش دستور بدهد، این دستور عقلانی است ولی ممکن است تلخ و سخت هم باشد ولی نتیجهی سلامت روح و روان است و ماندن و استقلال و زندگی مشترک دستاورد آن است؛ اما اگر دل به عقل فرمان بدهد، خوب حال و روزش معلوم است. چون دل، خاصیتش خودخواهی است، مشترک بودن را نمیپسندد چرا که دل خودخواه و تنوع طلب است و برای یک هدف و یک ارزش که «قربة الی الله» باشد نمیتواند صبوری کند.
3. از دید شما خوشبختی در زندگی چگونه حاصل میشود؟
دختر خانم و یا آقا پسر هر کدام میخواهند خودشان را خوشبخت کنند و به چیزهایی که درخواست داشتند برسند. به خودشان کاری ندارند و هر کدام متذکر وظایف طرف مقابلشان هستند و در عین حال میخواهند عاشق هم باشند، در نتیجه به اسم عشق، محبت و دوست داشتن دست به هر کاری میزنند؛ پس قهر میکنند، جدل میکنند، لجاجت میکنند و حتی گاهی پرخاشگری، توهین، تحقیر و عیب جویی، و حتی به مقایسه و درگیری فیزیکی هم میرسد. اینها نتایج خالصانه نبودن کار است یعنی مربی که کاربلد باشد ندارند و از روش ناصحیح خودشان و یا کسی که خودشان قبول دارند تقلید میکنند.
در صورتی که عشق و محبت که پایههای کانون خانواده هستند و ارزش محسوب میشوند با پاسداشت ارزشها به دست میآید و باید برای به دست آوردنش هزینه کرد. هیچ وقت کسی با توهین و تحقیر عاشق کسی نشده است.
قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الحسناتِ یذهِبنَ السّیئات»(هود/114)؛ حسنات و خوبیها، بدیها را میزداید. میزان خوشبختی انسانها بستگی به میزان مکارم اخلاقی آنها دارد.
دو همسر برای کامل کردن یکدیگر باید سعی کنند و نه برای پایمال کردن هم. عدهای در زمائئن انتخاب همسر شرایط سخت میگذارند و به دنبال یک وجود کامل و ایدهآل میگردند، چنین کسی از جنس خودمان و به عنوان همسر پیدا نمیکنیم، ولی با کمک هم شاید بتوانیم چنین کسی را بسازیم. عدهای هم همسر را به گمان این که میسازند، خمیری میدانند که به هر شکلی میتوانند او را در بیاورند.
ولی وقتی در دین، طبق روایات به ما توصیه شده است که: با همسر بداخلاق سازگاری داشته یا وقتی همسر تنگدست است و در امور اقتصادی مشکل دارد صبرکنیم و یا این که زن مهریهاش را به شوهر (بیبضاعت) ببخشد؛ چنین زنی با حضرت زهرا(س) محشور میشود. یعنی این که طلاق نگیر و در اصل این شخص به خودش کمک کرده چون صبور میشود و راه حل پیدا میکند، قدرت حفظ کردن دارد نه از دست دادن. تمامی اینها تعالی و رشد است نه رهاکردن و از دست دادن و کم آوردن و ... .
نتیجه: بدانیم که طلاق راه است و چاه نیست ولی آخرین راه؛ یعنی اگر صد در صد زندگی خود را میخواهیم، باید برای حل مشکلات خود نود و نه راه را طی کنیم؛ اگر جواب نداد حالا مُجازی! آن هم با شرایط قربة الی الله، عزت و احترام و رعایت حقوق یکدیگر. پس زود خسته نشویم. روزی به این فکر بیفتیم که در شرایط سخت بعدی یک ای کاش هم برای زندگی قبلی خود نداشته باشیم و تمام مسیر ای کاشهای زندگی را طی کنیم. انسان دائماً تلاش میکند که زندگی کند و نمیداند که همین تلاش کردن یعنی زندگی: «لیسَ للانسانِ الّا ما سَعی».
انسانها با آگاهی، اراده، تصمیم و اختیار خودشان زندگی میکنند و به آرزوهای دلشان جواب میدهند؛ هر قدر آگاهی و اعتقاد بالاتر باشد، مصممتر و با استقامت بیشتر در دنیا برای حل مسائل آن تلاش میکنند.
انسانها به میزانی که تلاش میکنند و مشکلاتشان را حل میکنند و درک این مسأله را دارند، خوشبخت هستند، هر «ای کاش» در زندگی یعنی چرا بیشتر فکر نکردم!
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 36